۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۵ : ۰۲
متناسب با همین
موضوع، قوانین اسلامی و الهی به گونهای تنظیم شدهاند که میزان اعتماد و
اطمینان را در جامعه افزایش دهند، در واقع در اسلام اصل بر اعتماد و
اطمینان به یکدیگر گذاشته شده و متناسب با همین موضوع، به عوامل تقویت
کننده و تضعیف کننده آن پرداخته میشود.
محاسن افزایش اعتماد عمومی در سطح جامعه
وقتی
در جامعه اسلامی به دنبال تقویت عوامل افزایش دهنده اعتماد و تضعیف عوامل
کاهش دهنده آن باشیم، میتوانیم با سرعت بیشتری در مسیر تکامل جمعی گام
برداریم و بالتبع در چنین جامعهای افراد به راحتی میتوانند استعدادهای
خود را شکوفا کنند. زمانی که بی اعتمادی بر فضای جامعه حاکم باشد، میزان
زیادی از نیروی جوامع بر سر پیدا کردن راههایی برای برون رفت از
بیاعتمادی هرز میرود و شاید دیگر همتی بر انجام کارهای بدیع و نو باقی
نماند.
اساس اسلام، امانتداری است (2). اسلام و ائمه، به دنبال
ایجاد چنین فضایی در جامعه اسلامی هستند و یکی از عوامل مقوّم فضای اعتماد
به یکدیگر در جامعه، امانتداری است؛ امانتداری یکی از مهمترین اموری است
که نه تنها باید میان مردم حاکم باشد، بلکه باید میان حاکمان حکومتی نیز
قوی باشد.
در این صورت است که نیروهای جامعه هرز نمیرود و در
این فضا است که نیرو و همت حاکمان بر سر انجام امورات مملکتی دائما مورد
بازخواست و مداقّه قرار نمیگیرد. (هرچند یکی از ارکان حکومتی باید
عهدهدار مسئولیت بازخواست از مسئولین در مورد انجام و نحوه انجام امورات
مملکتی باشد). زمانی که امانتداری در جوامع تثبیت و به ملکه درونی افراد
بدل شده باشد معاملات بسیار سهلتر خواهد بود و سرعت انجام امور تجاری،
معاملات و ... افزایش پیدا خواهد کرد.
ضرورت امانتداری حتی در مورد غیر مسلمانان
امام
علی (ع) میفرمایند: «هرگاه امانتی به تو سپردند آن را باز ده و خیانت مکن
با کسی که به تو خیانت کند» (3). حضرت با تأکید بر ادای امانت حتی در صورت
خیانت طرف مقابل، بر ضرورت و اهمیت امانتداری در میان مردم تأکید
میورزند، در واقع حضرت خیانت طرف مقابل را دلیلی برای خیانت یک مسلمان
نمیدانند و تاکید میکنند که مسلمان در هر صورت باید امانتدار باشد، هر
چند که شاید طرف مقابل به او خیانت کرده باشد و یا حتی غیر مسلمان باشد.
باید
به این نکته توجه کرد که امانتداری در اسلام آن قدر با اهمیت است که حتی
اجرای آن در مورد غیر مسلمانان هم سفارش شده است. احکام اسلامی که به اجرای
آنها در مورد غیر مسلمانها هم فرمان داده شده باشد بسیار کم هستند و
مسلما این موضوع حکایت از اهمیت امانتداری در پیشگاه خداوند دارد.
اسلام
نه تنها به دنبال گسترش فضای امنیت و اعتماد در میان مسلمانان است، بلکه
میخواهد این فضا را در میان غیر مسلمانان نیز گسترش دهد و مسلما در صورت
شکلگیری چنین فضایی، مسلمانان نه تنها دارای وجههای مثبت در میان سایر
ادیان میشوند، بلکه میتوانند از این اعتماد در مناسبات جهانی و
بینالمللی خود نیز بهرهمند شوند.
کسی که امانتدار نیست ایمان ندارد
رأس
ایمان امانتداری است (4). امانتداری از وجهی دیگر نیز ضرورت پیدا میکند
و آن ایمان افراد است. در واقع، کسانی که به دنبال کسب ایمان میباشند
باید روحیه امانتداری را در درون خود تقویت کنند. امانتداری، آنچنان
مقام رفیع و برجستهای در اسلام دارد که در صورت فقدان آن در درون یک شخص،
ایمان آن شخص تهدید میشود؛ زیرا بر اساس فرموده حضرت، ایمان ندارد کسی که
امانتدار نیست. (5)
پاسخ پیامبر (ص) به تقاضای عموی خود برای کلیدداری کعبه
خداوند
در قرآن میفرماید: إِنَّا للَّهَ یَأْمُرُ کُمْأَ نْتُؤَدُّوا الْأَمانات
ِإِلى أَهْلِها وَ إِذا حَکَمْتُم ْبَیْنَ النَّاسِ أَنْتَحْکُمُوا
بِالْعَدْلِ؛ خدا به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحبانشان
بازگردانید و چون در میان مردم به داورى نشینید به عدل داورى کنید (آیه 58
سوره النساء). این آیه زمانى نازل شد که پیامبر (ص) با پیروزى کامل وارد
شهر مکه شدند و عثمان بن طلحه را که کلیددار خانه کعبه بود احضار کرده و
کلید را از او گرفتند تا درون خانه کعبه را از وجود بتها پاک سازند.
عباس،
عموى پیامبر (ص) پس از انجام این مقصود تقاضا کرد که پیامبر (ص) با تحویل
کلید خانه خدا به او، مقام کلیددارى بیتاللّه را که در میان عرب یک مقام
برجسته و شامخ بود، به او بسپارد، ولى پیامبر (ص) برخلاف این تقاضا پس از
تطهیر خانه کعبه از لوث بتها در خانه را بست و کلید را به «عثمان بن طلحه»
تحویل داد، درحالىکه آیه مورد بحث را تلاوت مینمود. با استناد به این
آیه میتوان گفت که امانت و عدالت در اسلام یک حکم عمومى و همگانى است که
باید در فضای جامعه اسلامی حکمفرما باشد. (6)
معنای امانتداری در کلام امیرالمومنین (ع)
اگر
بخواهیم امانتداری را از منظر امیرالمومنین بررسی کنیم؛ چند نوع تعریف از
امانتداری که البته مؤید و مکمل یکدیگر هستند در گفتارهای حضرت به چشم
میخورد:
1. امانتداری و وفا، صداقت کردار است و دروغ و افترا خیانت گفتار. (7)
2. امانت، نگهداری است (یعنی نگهداری اموال و اسرار مردم است). (8)
3. هرچیزی که نشر آن خوب نیست، آن امانت است اگرچه کتمان آن را نخواسته باشند. (9)
حضرت،
امانتداری را نه تنها در کردار بلکه در گفتار نیز ضروری میدانند و به
تناسب، دامنه اجرای آن را فقط در اموری نمیدانند که شاید افراد کتمان آن
را خواستار شده باشند، بلکه حضرت ما را به یک اصل مهمتر در امانتداری
رهنمون میکنند که عبارتست از خوب نبودن نشر یک موضوع، هرچند که افراد
خواستار کتمان آن موضوع نشده باشند. در جامعه اسلامی نباید موضوعات عبث و
بیهوده دهان به دهان شود و در نتیجه، نیروی افراد در نشر این موضوعات هدر
رود.
در واقع، حضرت میفرمایند: «حتی در نشر موضوعاتی که برای
جامعه خوب نیست، امانتدار باشید و احساس وظیفه و مسئولیت نسبت به جامعه را
در درون خود ایجاد کنید تا فضای جامعه به دور از هرگونه امور حاشیهای
باشد» یک مثال بسیار نازل از سخن حضرت میتواند این باشد که چه لزومی دارد
ما طلاق برخی بازیگران یا فساد اخلاقی آنها را برای یکدیگر بازگو کنیم؟
بیان این امور چه فایدهای برای ما دارد؟
یکی از آثار امانتداری، راستگویی و صداقت است
با
درونی شدن روحیه امانتداری در درون مردم و در میان جامعه، قطعا اثراتی هم
به دنبال آن مترتب خواهد گشت که یکی از این اثرات که حضرت نیز به آن اشاره
میکنند صداقت است. «اذا قویت الامانة کثر الصدق؛ هرگاه امانت در کسی قوی
شد راستگویی در او زیاد گردد (10).
امانتداری در جامعه مانع از دغلکاری و مکر و حیله میشود و فضای یک دستی و رو راستی و صداقت را در جامعه گسترش میدهد. در چنین جامعهای است که تمامی استعدادها توانایی شکوفا شدن مییابند و هیچ مانعی بر سر راه خود نمیبینند.
دعای امام صادق (ع) در حق شیعیان
زید
صائغ میگوید که به حضرت صادق (ع) عرض کردم براى ما دعا کن، پس (درباره ما
دعائى) فرمود: «بار خدایا روزى ایشان کن راستگویى و امانتدارى و محافظت
بر اداى نمازها را، بار خدایا اینان سزاوارترین خلق تو هستند که این کار را
درباره آنها انجام دهى، بار خدایا آن را درباره آنان انجام ده» (11).
امانتداری را میتوان به اقسام و انواع مختلفی تقسیم کرد که با توجه به
اطاله مطلب، در قسمتهای بعدی به آن خواهیم پرداخت.
پینوشتها:
1. شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحکم و درر الکلم؛ الفهرست ج7؛ باب الامانة، ص 26، 4، 290.
2. شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحکم و درر الکلم؛ الفهرست، ج7؛ باب الامانة، ص26، 4، 175.
3. شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحکم و درر الکلم؛ الفهرست، ج7؛ باب الامانة، ص26، 2، 207.
4. شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحکم و درر الکلم؛ الفهرست، ج7؛ باب الامانة، ص26، 4، 175.
5. شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحکم و درر الکلم؛ الفهرست، ج7؛ باب الامانة، ص26، 2، 130.
6. برگزیده تفسیر نمونه، ج1، ص 413.
7. شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحکم و درر الکلم؛ الفهرست، ج7؛ باب الامانة، ص26، 2، 188.
8. شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحکم و درر الکلم؛ الفهرست، ج7؛ باب الامانة، ص26، 1، 293.
9. شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحکم و درر الکلم؛ الفهرست، ج7؛ باب الامانة، ص26، 5، 52.
10. شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحکم و درر الکلم؛ الفهرست، ج7؛ باب الامانة، ص26، 3، 140.
11. أصول الکافی، ترجمه مصطفوى؛ ج4؛ ص 372.
منبع:خبرگزاری دانشجو
211001