کد خبر : ۵۷۶۵
تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱۳۹۱ - ۱۱:۰۰

ظهور "انرژی زنانه" در عرفانهای نو ظهور!

حضور زنان در جنبش‌‌های نوظهور معنوی تنها محدود به عضویتی ساده نیست. بلکه زنان نقشی اساسی در تأسیس و رهبری جنبش‌‌ها ، استاد معنوی و کشیش کلیساها و... ایفا می‌کنند.

عقیق: حضور زنان به عنوان پیروان فرقه‌ها نیز از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. در این حضور چشمگیر زنان نسبت به مردان و میزان تعلق آنها به فرقه‌‌ها تا حد سرسپردگی، نشان دهنده این است که زنان در جنبش‌های معنوی نسبت به سایر جنبش‌های اجتماعی فعالیت بیشتری دارند. گفت‌وگویی که در ادامه میخوانید با خانم باقری بنابی مسؤول واحد امور خواهران مؤسسه بهداشت معنویبه به منظور بررسی نقش زنان در عرصه رهبری اجتماعی و رهبری فکری معنویتهای نوظهور  انجام گرفته است.


 نگاه به زن در عرفانهای نوظهور چگونه است و تفاوت آن با دیدگاه اسلامی در چیست؟

- در تعالیم معنوی اسلامی در حرکت کمالی انسان نگاه جنسیتی لحاظ نشده و عموم خطابهای قرآنی دلالت بر عدم تفکیک زن و مرد دارد، البته می‌توان گفت خداوند متعال در وجود زنان زمینه‌های رشد معنوی بیشتری نسبت به مردان قرار داده است، اما با نیم نگاهی به جایگاه زنان در مکاتب غربی و ادیان کهن، زنان از ایفای نقشی فعال در ادیان برخوردار نبودند و حتی گاهی اوقات از ورود به عبادتگاه‌ها منع می‌شدند و تنها به عنوان راهبه‌ای که چراغ عبادتگاه روشن نگاه دارند و جاروکنند، ایفای نقش می‌کردند. اما بتدریج در عرفانهای نوظهور و جنبش‌های نوپدید دینی با رویکردی فمینیستی، در ظاهر سعی کردند نقش و جایگاه اجتماعی زنان را از جنس فرومایگی و گناهکار بالفطره بودن، به رتبه رهبری و حتی کشیشی ارتقا دهند، اما در واقع زن از جایگاه ابزاری خود نه تنها ارتقا نیافت، بلکه با مشاهده پیامدهای این جنبشها، زنان بحران دیده این بار علاوه بر تنزل منزلت اجتماعی، دچار بحرانهای شدید روحی، روانی، اخلاقی و اعتقادی نیز می‌گردند.

مهم‌ترین موقعیتی که زنان در این جنبش‌ها می‌توانند کسب کنند،‌ چیست؟
-یکی از علل گرایش زنان به جنبش‌ها، یافتن موقعیت اجتماعی جدید در این فرقه‌ها است. در جریان اشو، اکثر مبلغان و حلقه اولیه وی را، زنان تشکیل می‌دهند. وی با اینکه تربیت شده در نظام کاستی هند است و نگاه بسیار تحقیرانه‌ای نسبت به زنان در متون هندو و بودایی وجود دارد، اما با این حال او برای پیشبرد اهداف خودش نقش رهبری را در عصر جدید به زنان می‌دهد و از مفاهیمی چون «انرژی زنانه» به عنوان ویژگی بارز معنویتهای نوپدید نام می‌برد. شاید جالب توجه باشد که همزمان با پیدایش جنبش‌های نوپدید معنوی در غرب شاهد حضور زنان به عنوان کشیش کلیسای یونیتی، مؤسس جامعه تئوصوفی و رهبری جنبش تفکر نوین به عنوان مهمترین جنبش‌های عصر جدید هستیم. نمونه بارز این ادعا را می‌توان در کتاب «صد رهبر معنوی جهان» مشاهده کرد. این کتاب معرفی و شرح حال بیست و چهار تن از رهبران معنوی زن جهان را در کنار رهبران معنوی دیگر مطرح کرده است . هر کدام از این شخصیتها با تشکیل مؤسسات و انجمن‌‌ها وهمچنین چاپ کتابها و برگزاری سمینارهای متعدد، نقش مهمی را در هدایت جنبش‌های معنوی نوپدید ایفا می‌کنند و همچنین حضور 50 تن از رهبران معنوی زن در جنبش رهبران تکاملی و یا نقش خانم باربارامارکس هابرد در هدایت رهبران معنوی جهان و نقش محوری وی در پروژه 2012 امر قابل توجهی است.

علاوه بر نقش رهبری، زنان چه جایگاهی در فرقه‌‌ها دارند ؟
- اگر چه در ساختار تشکیلاتی فرقه‌ها‌، رهبران کاریزما ، نقشی محوری دارد، ولی با مطالعه بر فرقه‌هایی که از موفقیت بیشتری برخوردارند، مشاهده می‌شود که در حلقه اصلی این تشکیلات نخبگان و افراد توانمندی حضور دارند که بیشتر هدایتهای پشت پرده از طریق این حلقه (که در اکثر فرقه‌ها بیشتر اعضای آن زنان هستند) صورت می‌گیرد. با مطالعه بر نحله‌های مختلف معنوی ، نقش هدایت‌گرانه زنان را شاهد خواهیم بود. برای تبیین این امر می‌توان به طور نمونه به نقش کلیدی«شیلا» در جنبش اشو، و یا حضور اشخاصی همچون «مرتل فیلمور»، «اسکاول شین» و «کاترین پاندر » در رأس کلیسای یونیتی و یا نویسندگانی چون «دبی فورد»، «شاکتی گواین» و«لوئیز هی» در هدایت جنبش تفکر نوین اشاره کرد که تنها نمونه‌هایی از دهها جنبش معنوی نوپدید است که زنان نقش تأثیرگذاری در آنها داشته‌اند. استقبال و اهمیت این امر زمانی روشن خواهد شد که نیم نگاهی به ترجمه و چاپ گسترده آثار این افراد داشته باشیم. به عنوان مثال ، کتاب «قانون توانگری» خانم کاترین پاندر از سوی چهار ناشر در داخل کشور منتشر شده که 75 بار تجدید چاپ شده است. یا کتاب «چهار اثر» اسکاول شین بیش از 96 بار تجدید چاپ شده است. همچنین کتاب «شفای زندگی» لوئیز هی به بیش از 30 زبان و در تیراژ بیش از 35 میلیون نسخه در جهان منتشر شده است. این کتاب بیش از 20 سال است که در کشور ما روی گیشه‌های کتاب فروشی قرار دارد.

آیا این امر صرفاً اختصاص به معنویت‌های وارداتی دارد یا زنان در معنویت‌های بومی و داخل کشوری نیز نقش ایفا می‌کنند؟
- همانطور که اشاره کردید، معنویتهای بومی نیز به دنبال جنبش‌های شرقی و غربی به همین راه می‌روند و نقش هدایتگری را بر عهده زنان می‌گذارند. برای نمونه در عرفان انحرافی کیهانی بیشتر اعضای حلقه اولیه و اصلی را زنان تشکیل می‌دادند. کسانی که در تدوین کتابها، برگزاری دوره‌‌ها و حتی در نظریه پردازی‌‌ها کار را برای سرکرده فرقه آسان کرده بودند و بیشتر پیروان این فرقه‌ انحرافی را نیز زنان تشکیل می‌دهند. نقش برجسته زنان در اداره جنبش‌های معنوی در سایر فرقه‌ها نظیر جمعیت آل یاسین نیز به چشم می‌خورد، در آنجا نیز سخنگوی فرقه در داخل کشور، سخن‌گوی فرقه در خارج کشور، مدیر مسؤول یکی از انتشاراتی‌های وابسته، مدیر تولید انتشارات دیگر، مسؤول کمیته پزشکی، مدیر مسؤول برخی از نشریات همه از زنان فعال در این فرقه بودند. بویژه همسر ایلیا رهبر فرقه به عنوان مشاور و نویسنده، بسیاری از فعالیتهای فرقه را اداره می‌کرد.
گذشته از این، اکنون شاهد جریانهایی در کشور هستیم که از پایه توسط زنان پایه‌گذاری شده‌اند که هم اکنون نیز بسیاری از آنها در شهرهای بزرگ مانند تهران و اصفهان در قالب موسسات فرهنگی و جلسات و دوره‌های گوناگون مشغول فعالیت هستند.

علت این رویکرد چیست؟
- در واقع جنبش‌های معنوی نوپدید با رویکردی اصلاح‌گرایانه سعی کرده‌اند در واکنش به برخی از آموزه‌های ناکارآمد ادیان گذشته، چهره‌ای متفاوت ارائه دهند و نظام باوری جدیدی با عنوان الهیات فیمنیستی وارد کنند و این در آثار رهبران این جنبش‌ها مشهود است. به طور مثال پائولوکوئیلو بدون هیچ مدرکی در تقابل با ادیان، می‌گوید که «ادیان چهره‌ مؤنث خداوند را که جز رحمت و عشق به زندگی انسان‌ها و چیزها نیست پنهان می‌کنند، من این را نمی پسندم». از این‌رو وی سعی دارد در جای جای آثار خود، حضور نیمه مادینه خدا را مطرح کند. در رویکرد جدید، به مفاهیم معنوی با نگاهی زنانه نگریسته می‌شود و حتی بنیادی‌ترین باورها مانند باور به خدا نیز از این قاعده مستثنا نیستند. نکته قابل توجه این است که این نوع رویکرد دیگر فقط اختصاص به شرق و مکاتبی همچون آئین کابالا و مکاتب کهن شرقی مثل تانترا و یوگا، ندارد، بلکه درجوامع غربی و حتی در تفسیر‌های جدید از آیین مسیحیت، خود را نشان می‌دهد.

چه علل و انگیزه‌هایی باعث جذب و گرایش زنان به جنبش‌ها و معنویتهای نوظهور می‌شود؟
-ویژگی بارز زنان که حقیقتاً موهبتی الهی است، ویژگی احساسات لطیف و قلب مهربانی است که استعدادهای معنوی را در وجود آنان افزوده و نیاز به ارتباط با معنویت را دوچندان کرده است. یکی دیگر از علل حضور گسترده زنان در جنبش‌های نوپدید معنوی را باید در هویت گمشده زنان در جوامع مدرن و سبک زندگی غربی جستجو کرد. هویتی که فرهنگ مدرنیته آن را به یغما برده بود و این زنان بودند که در جستجوی هویت خویش سرسپرده فرهنگ غرب شدند. فرقه‌های نوظهور معنوی با هویت‌بخشی واهی، توانسته‌اند بسیاری از زنان جدا شده از نهاد خانواده را به خود جذب کنند وحتی نیازهای عاطفی که زنان نمی‌توانستند در خانواده آن را ارضاء کنند،‌ را برآورده کنند. لذا زنی که استعدادها و نیازهای معنوی‌اش را به درستی نمی‌شناسد، ناگزیر جایگزینی برای آن می‌جوید. در این جنبش‌ها زنان احساس قدرت و آزادی بیشتری می‌کنند، ولی در واقعیت امر فراتر از احساس، چیزی بیش نیست. متاسفانه باید گفت در معنویتهای نوپدید توجه به مهم‌ترین ویژگی‌های معنوی زنان از جمله نقش عارفانه مادری و نقش عاشقانه همسری مورد غفلت سرکردگان این جنبش‌ها قرار گرفته و زن وسیله‌ای در جهت نیل به لذتهای جنسی است. بنابراین معنویتهای نوظهور با نشان دادن دورنمایی از آزادی و قدرت برای زنان، زمینه‌ای برای اسارت مجدد آنان فراهم آورده و عرصه معنوی زندگی را به معرکه‌ای برای نمایش زنان و سرگرم سازی آنها و از این طریق سرگرم سازی مردان تبدیل کرده اند. نقشی که تا دیروز زنان در عرصه تجارت صنعتی بازی می‌کردند، متاسفانه امروز در تجارت معنوی پیاده می‌شود و علیرغم همه ادعاهای فمنیستی در حوزه‌های اجتماعی و الهیاتی، در معنویتهای نوظهور و عرفان‌های کاذب زن به موضوعی برای سرگرمی و سرگرم‌سازی مردان تبدیل شده است.

منبع: قدس آنلاین
211001


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین