ای آب! چه تابوت قشنگی هستی
کتاب شعر شهدای غواص منتشر میشود
پ کمتر از یک ماه از کشف پیکرهای ۱۷۵ شهید غواص دست بسته میگذرد، در این یک ماه شاعران بسیاری در رثای این شهدا و جانبازیشان شعر سرودهاند. سازمان هنری و ادبی دفاع مقدس قرار است این سرودهها را دز قالب یک کتاب منتشر کردند.
عقیق:گلعلی بابایی رئیس سازمان هنری و ادبی دفاع مقدس از انتشار کتاب مجموعه شعرهای سروده شده شاعران برای غواصان شهید خبر داد و گفت: کلیه اشعار منتشر شده شاعران در فضای مجازی و ... به صورت یکجا در قالب کتاب منتشر خواهد شد.وی ادامه داد: از ابتدای انتشار خبر پیدا شدن پیکرهای 175 شهید غواص دست بسته شاعران و هنرمندان بسیاری نسبت به این خبر واکنش نشان دادند، شاعران با انتشار سرودههای خود برای این شهدا در روزهای اخیر در فضای مجازی فعالیت کردند. در این راستا سازمان هنری و ادبی دفاع مقدس درنظر دارد تا این سرودهها را در قالب یک کتاب منتشر کند.بابایی تصریح کرد: شورای شعر سازمان هنری و ادبی دفاع مقدس این روزها مشغول گردآوری این سرودههاست و به زودی پس این کتاب منتشر خواهد شد.در روزهای گذشته شاعران بسیاری از شاعران پیشکسوت گرفته تا شاعران جوان و گمنام اقدام به سرودههای بسیاری برای شهدای غواص کردهاند.برخی از این اشعار به شرح ذیل است:«سرباز آخر»دیر آمدی اِی جانِ عاشق...بی چتر و بارانی از این باداِی تکه تکه روحِ معصوم...اِی تار و پودِ رفته از یاددیر آمدی تا قد کشیدم...با خاطراتی از تو در سردیر آمدی از باد و باران...دیر آمدی سربازِ آخرپنهان شدی در خاک شاید...خاک از تنِ تو جان بگیردتا دشت تنها باشد و ابر...دلشوره باران بگیردامروز دستِ آشنایی...بیرون کشید از عمقِ خاکتکم کم به یادِ خاک آمد...انگشتر و مُهر و پلاکتدر شهر میپیچد دوباره...بوی گلاب و اشک و شیونتا شیشه عطرِ تنت را...از خاک بیرون میکِشم مناین ریشههای مانده در خاک...دلشوره طوفان ندارندپایانِ این افسانهها کو...افسانهها پایان ندارند»«عبدالجبار کاکایی»*****کفر بر طبل جنگ کوبید و خنجری وقف چکمهلیسان کردصد و هفتاد وپنج دریا را لاجرم طعمه بیابان کردجنگ از آغوش مادران وطن، شور شیدایی و جنون آموختگرچه افتاده بود مشکلها، هر چه را بود عشق آسان کردبیست و نه سال داغ در به دری، آه شاید که نامهای، خبریبیست و نه سال انتظار و سکوت خانه را همچو بیتالاحزان کردمثل یکبمب منفجر میشد خبری در رسانههای جهان"صد و هفتاد و پنجبار امروز قلب یک رودخانه طغیان کرد"خبری پخش شد دهان به دهان، کمر روزنامهها تا خوردتیتر روزنامههای دنیا را خبری تلخ تیرباران کردصد و هفتاد و پنج دریا را میشود دستبسته پنهان کردصدوهفتاد و پنج مادر را میشود سالها پریشان کردمیشود سالها بدون هوا زندگی کرد در دل یکرودمیشود دست بسته جنگید و میشود دست بسته طوفان کردسنگری ساختند در گودال زیر امواج نیلی مجنونآخرین اشک آخرین غواص، قلب نیزار را مسلمان کردمجری بیست و سی! تصور کن، خبری را که خواندهای با بغضما به رزمندهها بدهکاریم کاش میشد نمرد و جبران کرددسته دسته کبوتر آوردند با پر و بال بسته آوردندباز شد راه اشک و میرفتند، عشق بارید و راهبندان کرد«پونه نیکوی»*****می آمدی و از تو بجز استخوان نبودجز یک طناب روی دو دستت نشان نبوداز این مصیبتی که به تابوتتان نشستدوش تمام مردم ما را توان نبودرفتی و باد بوی تو را سوی ما کشانداز کاروان بجز جرس کاروان نبودتا روز حشر العماره زچشمان من فتاداین نقشه کاش روی زمین این زمان نبودبا گریه دستهای تو را باز میکنیمما را جز اشک هیچ به چشمانمان نبودکاش آسمان زمرگ پرستو به سر زندکاش این زمین ز داغ شما پیرهن دردکاش استخوان آمده این نوحه بشنودما داغ دار روی شماییم الی الابدحمید نظردنیوی*****از چنبر نفس، رسته بودند آنهابتها، همه را شکسته بودند آنهاپرواز شدند و پرگشودند به عرشهرچند که دست بسته بودند آنها«مصطفی محدثی خراسانی»****مرا به روشنی آفتاب دعوت کنبه رود و چشمه و دریا به آب، دعوت کنمرا به لهجه باران صدا بزن، ای خوب!به باغ خیس نگاه سحاب دعوت کنمرا به ساحت طوفان بخوان به اقیانوسبه موج موج خطر به التهاب دعوت کنمرا به دیدن یک ناگهان ببر امشببه فصل تازه یک انقلاب دعوت کنم«رضا اسماعیلی»****امروز امید دل تنگی هستیلبریز عروج سرخ رنگی هستیآغوش برای اشتیاقم وا کنای آب! چه تابوت قشنگی هستی«میلاد عرفانپور»
منبع:تسنیم
211008