۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۸ : ۲۳
پیشینه یک جدال تفسیری
این جدال از جایی آغاز شد که برخی معتقد به عدم فهم آیات قرآن شدند. قاضی
عبدالجبار اسدآبادی (م 415) معتقد به غیر قابل فهم بودن یا فهم از مجاری
خاص بود. سعید بن مسیب و عبیده سلمانی از تابعانی بودند که این اعتقاد را
داشتهاند. این اندیشه اما در قرون یازدهم قمری به بعد و در میان اخباریون
شیعی قوام یافته است. مولی امین استرآبادی و شیخ حر عاملی از جمله کسانی
بودند که معتقد بودند، ظاهر آیات قرآن حجیت ندارد.
قایلان به عدم جواز فهم قرآن دو دستهاند: دسته اول فهم هیچ آیهاى را جز
با دریافت از معصومان مجاز نمیدانند و دسته دوم فهم و استنباط احکام نظرى
از قرآن را منوط به تفسیر اهلبیت علیهمالسلام کردهاند. شیخ حرّ عاملى به
هر دو دیدگاه تصریح کرده است. یوسف بن احمد بحرانى نیز به دیدگاه اول
معتقد بود، اما در نهایت دیدگاه شیخ طوسى را در خصوص امکان و جواز فهم
پذیرفت.
دلایل قائلان به فهم قرآن
اعجاز قرآن یکی از عللی است که قائلان به فهم قرآن میآورند. اعجاز قرآن
باعث میشد بسیاری از مشرکان مسلمان شوند. اعجاز ادبی قرآن مورد اعتقاد
بسیاری از مسلمانان است. اگر قرآن غیر قابل فهم بود، پیام وحی نمیتوانست
به گسترش فضای ایمانی منجر شود. «این داستان بارها و بارها اتفاق میافتاد
که کسی با شنیدن چند آیه از قرآن مسلمان شود». مخاطبان اولیه قرآن حتما
چیزی از آن میفهمیدند که در مقابل آیات قرآن به خضوع افتاده و مسلمان
میشدند.
قائل بودن به فهم قرآن به معنای آن نیست که مخاطبان عصر نزول همه قرآن را
بیکم و کاست میفهمیدند. در همان دوران نزول، پیامبر به توضیح و تفسیر
قرآن میپرداخت. از این رو اعتقاد به فهم قرآن با ضرورت رجوع به معصومین
برای فهم قرآن قابل جمع است.
به تعبیر شیخ انصاری، «کسی که به ظاهر الفاظ توجه میکند، بمانند هر کتاب
دیگری که مدلولاتی دارد، از آنها معانی میفهمد که هر سخندانی از کتاب
میفهمد و سیره عقلا همین است و ربطی به حجیت ظاهر ندارد». نگاهی به کتب
معمولی نیز نشان میدهد که فهم اولیه و یا امکان فهم از متونی انسان را
تفسیر و مفسران بینیاز نمیکند. هر کس که شعر حافظ را میخواند از تفسیر
این اشعار بینیاز نیست.
دلایل منکران امکان فهم قرآن
منکران فهم قرآن معتقد هستند که آنچه خداوند در قرآن گفته است به شکل عام و
مطلق بوده و تخصیص خورده است، از این رو کلمات قرآن قابل خدشه است و کلمات
مجمل و غیر قابل استنادند. از سوی دیگر، «طبق برخی از روایات که محدثین به
آن استناد میکنند، فهم قرآن مختص به مخاطبان واقعی قرآن، یعنی پیامبر(ص) و
اهل بیت است».
منکران امکان فهم قرآن آیه سه سوره آل عمران را به عنوان دلیلی بر ادعای
خویش مطرح میکنند، «هُوَ الَّذِیَ أَنزَلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ مِنْهُ
آیَاتٌ مُّحْکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ
فَأَمَّا الَّذِینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ
مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِیلِهِ وَمَا یَعْلَمُ
تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ
آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا یَذَّکَّرُ إِلاَّ
أُوْلُواْ الألْبَابِ: اوست کسى که این کتاب [=قرآن] را بر تو فرو فرستاد
پارهاى از آن آیات محکم [=صریح و روشن] است آنها اساس کتابند و
[پارهاى] دیگر متشابهاتاند [که تاویلپذیرند] اما کسانى که در
دلهایشان انحراف است براى فتنهجویى و طلب تاویل آن [به دلخواه خود] از
متشابه آن پیروى مىکنند با آنکه تاویلش را جز خدا و ریشهداران در دانش
کسى نمىداند [آنان که] مىگویند ما بدان ایمان آوردیم همه [چه محکم و چه
متشابه] از جانب پروردگار ماست و جز خردمندان کسى متذکر نمىشود».
آخرین دلیل وجود روایاتی است که مضمون آنها این است که تفسیر به رای را
منع کرده است. تفسیر به رای به این معنی است که استناد به فهمی جز فهم اهل
بیت شود و اگر کسی برای فهم قرآن به احادیثی به جز پیامبر(ص) و ائمه(ع) از
راه دیگری استفاده کند، در واقع تفسیر به رای کرده است.
نقد دلایل منکران امکان فهم قرآن
علامه طباطبایی معتقد است که روایات تفسیری رسیده از پیامبر(ص) و اهل
بیت(ع) جنبه ارشادی و تعلیمی دارد و منظور از بیان آنها توضیح مطالبی نیست
که بدون وجود آنها درک معانی آیات غیر ممکن باشد و اگر تدبر و دقت نشود و
به همه جهات توجه نگردد، قابل فهم نباشد.
از سوی دیگر، قرآن به زبان قومش نازل شده و زبان قرآن زبانی بوده است که
مورد استفاده عربزبان بوده و لغتی جدید و رمزی در کار نبوده است. قرآن به
وسیله عمومی تفهیم و تفاهم نازل شده است «وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ
إِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ فَیُضِلُّ اللّهُ مَن
یَشَاءُ وَیَهْدِی مَن یَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ : و ما هیچ
پیامبرى را جز به زبان قومش نفرستادیم تا [حقایق را] براى آنان بیان کند پس
خدا هر که را بخواهد بىراه مىگذارد و هر که را بخواهد هدایت مىکند و
اوست ارجمند حکیم .» (ابراهیم/ 4) در آیه 194 سوره شعرا هم همین مساله را
میبینیم.
قرآن به مردم دستور داده است که در آن تدبر کنند و به مسلمانان میگوید که
اگر از احکام قرآن سرپیچی کنند، توبیخ خواهند شد (توبه 64).
نقد دیگر منکران فهم قرآن فرازهای قرآنی است که کتابالله در آنها به نور،
موعظه، ابلاغ، بشارت و انذار تعبیر شده است. اگر قرار بود که بشارت و
انذاری که قرآن فرو آورده است قابل فهم نباشد، چگونه امکان داشت تا اساسا
چنین تعابیری درباره کتاب الله بیان شود. از سویی دیگر، دقیقا روایاتی وجود
دارد که بر روشن بودن قرآن حکایت دارد.
«مرحوم خویی تصریح میکند که فهم کتاب خدا اختصاص به معصومین(ع) ندارد، و
آنچه به آنان اختصاص دارد، درک واقعیات و کنه حقایق است». قائلان امکان فهم
قرآن معتقدند که فهم قرآن و تفسیر آن دو نکته متفاوت هستند. فهم ناظر بر
ظاهر الفاظ آیات است و اینکه میتوان معانی الفاظ را فهمید و این فهم اولیه
به معنای تفسیر به رأی نیست.
منبع:ایکنا