در نصوص دیگر نام الحسین دارد که اشاره دارد به رجعت با این توضیح که بعد از جریانات شعیب بن صالح و حسنی امام حسین(ع) بازگشت می کند ولی در کل مطلبی که از این روایت استفاده می شود این است که طالقانی ها با روحیات و معنویات بالا به قیام حسنی پاسخ مثبت می دهند که فرماندهشان شعیب بن صالح است.
چهره، چهره مثبتی است و فرمانده این افراد است اما در ارتباط با سندش گاهی نیم نگاهی به خود کتاب می اندازیم گاهی نظری به سند می اندازیم، سندش می رسد به حسین بن همدان که مورد تامل است و محمد بن نصیر که مشکل اعتقادی دارد ... بنابراین اگر مشکل سندی حل شود، دلالت قابل قبول است و ما این مقدار را می پذیریم.
اصل شعیب است که چهره اش مثبت است، از خصوصیاتش این است که عرب است، اهل تمیم است و فرمانده است. بیش از این هم نه مشکل سندی دارد و ایرادی و اشکالی به اصل مضمون وارد نمی کند.
حال لازم است اشاره به کتاب داشته باشیم، این روایت را هر کس نقل می کند از کتاب "مختصر بصائر الدرجات" نقل می کند، نسبت به شخصیت مولف هیچ تاملی نیست. مولف حسن بن سلیمان حلی از علمای قرن 8 و 9 است. علامه مجلسی از ایشان و تالیفش تعریف می کند و می فرماید: ابن حلی کتاب هایش صلاحیت اعتماد به ایشان است، خود تالیف متانت و دقت نظر دارد و از شاگردان شهید اول بوده است.
اگر بحثی باشد، در این است که این کتاب، مختصر چه کتابی است، ما شکی نداریم که مختصر البصائر از حسن بن سلیمان است. بحث این است که مختصر و منتخب از کدام کتاب است، اصل کتاب مختصر از سعد اشعری است و حسن بن سلیمان حلی آمده از آن انتخاب کرده است.
سفار کتابی دارد به نام بصائر، سعد اشعری هم کتابی دارد به نام بصائر در این اختلاف نظر است که مختصر از کدام از اینهاست. پس مشکل سندی و محتوا هم حل است.
بعضی مطالب دیگری را به عنوان روایت نقل می کنند ولی معلوم نیست از کجا نقل شده است، یکی از کتاب هایی که درباره علائم ظهور نوشتند، چند روایت از شعیب نقل می کند و می گوید او از سمرقند ظهور می کند. مطلبی را از کتاب مرحوم نوری به نام کفایه نقل می کند.
ما باید خیلی روشن تر مدرک این روایت را مشخص کنیم و از کنارش به راحتی نگذریم. در این کتاب 200 کتاب اهل سنت اسم برده می شود، این کتاب سه جلد دارد و تمامی روایات از جلدی که مربوط به امامت و مهدویت است، نقل می شود.
ما سه شعیب داریم. یک شعیبی که سمرقند است، یکی دیگر که جسدش را درون چاه پیدا کردند و می گویند نبی است و یکی که یار امام مهدی(ع) است، بنابراین نمی توان این سه شعیب را با هم تطبیق داد که هر سه یک نفر هستند.
در حالی که ما روایاتی داریم که چند پیامبر همراه با حضرت مهدی(ع) هستند. طبق این روایات اگر سندش درست باشد، می توان گفت که شعیب نبی هم همراه امام است و نه اینکه همان باشد، بلکه جداست. همچنین می گویند خضر هم در دوران غیبت مونس حضرت ولی عصر(ع) است ولی اینکه ایشان در عصر ظهور جز یاران حضرت است، چیزی پیدا نکردیم.
حاصل مطلب این است که روایات درخصوص شعیب بسیار است، ولی اینکه شعیب به عنوان نماینده رسمی و کسی که از طرف امام تعیین شده باشد، روایتی وجود ندارد.
ولی مساله ای که مشخص است این است که خروج شعیب در همان سال ظهور است. سالی که علائم حتمی باید به وقوع بپیوندد، اما جز علامات حتمیه نیست. فقط جز علامات است، این درحالی است که شعیب جز روایاتی آمده است که به سفیانی و یمانی اشاره دارد. بنابراین به قرینه سفیانی و یمانی نمی توانیم بگوییم که او از علامات قطعی است.
منبع:شبستان