۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۲ : ۰۷
آیت الله جوادی آملی در تبیین اسرار الصلوه در کتاب "رازهای نماز" موضوع مهم و تمییزی اساسی را میان سه واژه راز ، حکمت و آداب شرح داده و بر این موضوع انگشت می گذارند که: "راز عبادت" همچون نماز چیزی است که به عالم ملکوت و برتر از آن برمی گردد آنچه به درون و باطن عبادت مربوط می شود. اما "حکمت عبادت" همان هدف و نتیجه ای است که بر آن مترتب می گردد از قبیل عروج و نجات از ناشکیبایی. اما "ادب عبادت" مانند نماز مسایلی است که به اوصاف و احوال نمازگزار بازگشت می کند که باید حضور قلب و خشوع قالب داشته باشد، پیوسته در ذکر باشد و از توجه به غیر معبود خود را حفظ کند و همچنین صفات ظاهری معهود و لازم را از لباس و مکان مراعات نماید و روشن است که این امور از اسرار نیست پس میان آداب و اسرار نماز تفاوت است.
جز به حفظ آداب نمی توان به اسرار نماز دست یافت
عالم بزرگ دوران معاصر در ادامه به نکته مهمی اشاره می کنند تا مخاطب ذهنیت منفی نسبت به آداب پیدا نکند و آن را سبک و خوار نشمارد به این معنا که چون اسرار در چشم او بزرگ آمده گمان نبرد که این بزرگ شماری اسرار به معنی این است که هیچ آدابی و ترتیبی مجو، این جاست که آیت الله تصریح می کنند: جز به حفظ آداب نماز نمی توان به اسرار آن دست یافت. بنابراین آداب نماز همان علت های آماده ساز و اسباب کمک رسان در رسیدن به پاره ای از اسرار نماز است زیرا رسیدن به باطن ممکن نشود جز برای کسی که خاطر او پاک و درون او صاف و دل او سالم باشد. همان گونه که ظاهر قرآن را جز آن کس که از حدث پاک باشد نمی تواند مس کند و باطن قرآن را جز کسی که از آلودگی های گناه منزه باشد مس نمی کند، ظاهر نماز را نیز جز با وضو یا غسل نمی توان بجا آورد و باطن آن را نیز نمی آورد جز پاک چشمی که در نماز از آلودگی توجه به غیر معبود مبرّا است. زیرا میان شاهد و مشهود تناسب لازم است و کسی که در حجاب و پنهانی فرو رفته در حال نشئه ای است که نمی تواند مافوق آن را بنگرد، از این رو حس نمی تواند آنچه را خیال مشاهده می کند بنگرد و خیال نیز آنچه را عقل مشاهده می کند نمی نگرد.
امیر المؤمنین (ع) در وضویی که گفت چه اذکاری گفت؟
اما در ادامه اشاره تاریخی شیرین و عبرت آموزی مطرح می شود: بنابر آنچه ابوجعفر احمد بن محمد بن خالد برقی به اسنادش نقل می کند امام صادق علیه السلام فرمود: روزی امیرالمؤمنین نشسته بود و پسرش محمد با او بود. به پسرش فرمود: ای محمد برای من ظرف آبی بیاور تا از آن وضو بگیرم. محمد آب آورد، حضرت با دست چپ آب بر دست راست ریخت و فرمود: "بسم الله الّذی جعل الماء طهورا و لم یجعله نجسا." سپس به آن استنجا کرد و این دعا را خواند: "اللّهم حصّن فرجی واعفّه، و استر عورتی و حرّمنی علی النار." بعد از آن آب را در دهان مضمضه کرد و فرمود: "اللّهم لقّنی حجتی یوم القاک و انطق لسانی / خدایا در روزی که تو را ملاقات می کنم حجت و برهان قطعی به من القا کن و زبانم را بدان گویا گردان." آنگاه استنشاق کرد و آب را در بینی کشید و عرض کرد: "اللّهم لا تحرمنی ریح الجنّه / خدایا بوی بهشت را بر من حرام مفرما و از جمله کسانی قرارم ده که بوی بهشت و نکهت پاک آن را می یابد." سپس حضرت صورت خود را شست و گفت: "اللّهم بیّض وجهی یوم تبیّض وجوه، و تسوّد وجوه، و لا تسوّد وجهی یوم تبیضّ وجوه و تسودّ وجوه / خدایا روزی که چهره هایی سفید و صورت هایی سیاه می شود روی مرا سفید گردان و صورتم را سیاه مدار در روزی که چهره هایی سفید و صورت هایی سیاه می شود." آن گاه دست راست خود را شست و عرض کرد: "اللّهم اعطنی کتابی بیمینی و الخلد فی الجنان بیساری / خدایا نامه کردارم را به دست راستم عطا فرما و برات جاودانه زیستن در بهشت را به دست چپم ده. "سپس حضرت دست چپ را شست و گفت: "اللهم لا تعطنی کتابی بیساری، و لا تجعلها مغلوله الی عنقی، و اعوذ بک من مقطّعات النیران / خدایا نامه اعمالم را به دست چپم مده و به گردنم مبند و به تو پناه می برم از تکه های آتش." آن گاه مسح بر سر کشید و عرض کرد: "اللّهم غشّنی برحمتک و برکاتک و عفوک / خدایا به رحمت و برکات و بخشایش خود مرا فرا بگیر." سپس بر دو پا مسح کشید و گفت: "اللّهم ثبتنی علی الصراط، یوم تزلّ فیه الاقدام، واجعل سعیی فیما یرضیک عنی / خدایا روزی که پاها بر صراط می لغزند مرا ثابت قدم بدار، سعی و تلاش مرا در چیزی قرار ده که تو را خرسند می سازد." آنگاه سر خویش به جانب محمد پسرش بلند کرد و فرمود: ای محمد هرکس مانند من وضو بگیرد و چون من این اذکار را بخواند خداوند در برابر هر قطره آب برای او فرشته ای می آفریند که تقدیس و تسبیح و تکبیر گوید و ثواب آن را تا قیامت برای او می نویسد.
آیا از قطره های وضوی ما هم فرشته خلق می شود؟
خدای سبحان با وضوی کسی که بخواهد نماز بگزارد فرشتگان فراوانی می آفریند که او را تقدیس، تسبیح و تکبیر می گویند. اما این در صورتی است که وضو مانند وضوی علی ابن ابیطالب علیه السلام و دعا در حال وضو چونان دعای او باشد؛ یعنی دعاها همان دعاهایی باشد که علی علیه السلام با حال و حضور می خواند نه هر وضویی و نه هر گفته و دعایی، بلکه هرگاه فعل و قول همان کردار و گفتار علوی باشد موجب می شود خداوند سبحان آن اثر مهم را بر آن مترتب نماید و یا آن فعل و این قول - بنا بر تمثل اعمال - به صورت فرشته تمثل یابد.
عمل بااخلاص از هر قطره آب وضو مَلَکی می آفریند
بنابراین مجرد شستن صورت و دو دست و صِرف کشیدن مسح سر و پاها به روش اهل بیت علیهم السلام و تنها تکلم به کلماتی که از آنان وارد شده در لحظه شستن و مسح کشیدن سبب نمی شود خدواند در برابر هر قطره آب، فرشته تقدیس و تسبیح و تکبیرگو بیافریند و این نیست جز برای این که وضو از آن جهت که سبب طهارت است نهانی عینی و درونی خارجی دارد و هرکس که در عمل با اخلاص به جانب خدا رو کند بدان دست می یازد و آن کس که از هر آلودگی و پلیدی پاک می گردد و گوهر طهارت او تقدیس و تسبیح و تکبیر می شود از اینجاست که شایسته است خداوند از هر قطره آب وضو فرشته ای بیافریند که دارای آن آثار ملکوتی باشد و یا کردار او را به مثال فرشتگان تسبیح گو تمثل بخشد.
منبع:شبستان