آيا طلب شفا از غير خدا شرك است؟
منطق قرآن اين است كه شفا و حتي زنده كردن مردگان به صورت استقلالي و بدون استمداد از كسي ويژه خداست ولي شفا و حيات بخشي به اذن الهي و امر او و به عنوان اينكه كارگزار عالم آفرينش است به وسيله اولياي خدا انجام ميگيرد. با توجه به اين آيات روشن ميشود كه درخواست شفا به نحوي كه حضرت مسيح يادآور آن است نه تنها شرك نيست بلكه عين توحيد است و با آيات قرآن كمال انطباق را دارد.
عقیق:چگونه ميگوييد: اي امام عزيز! فرزند ما را شفا بده! درحاليكه شافي خداست و اين نوعي شرك است؟پاسخ:درگذشته يادآور شديم كه ملاك توحيد و شرك در دست ما نيست كه كاري را عين توحيد و كار ديگر را شرك قلمداد كنيم بلكه براي خود معيار و ميزاني دارد كه بايد كارها با آن معيار سنجيده شود و ما اين معيار را با دو مثال روشن ميكنيم.قرآن مجيد تدبير جهان آفرينش از جمله شفاي بيماران را به خود خدا نسبت داده است و منحصر به او شمرده است و در سورههاي مختلف ميفرمايد: {يُدَبِّرُ الْأَمْرَ}؛ «اوست كه جهان را اداره ميكند». (يونس: ۳ و ۳۱؛ رعد: ۲؛ سجده: ۵)ولي درحاليكه تدبير را منحصراً از آن خود ميداند در سوره النازعات ميفرمايد: {فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً}؛ «پس به آن تدبيركنندگان كارها فرشتگاني كه تدبير امور خلق ميكنند» (نازعات: ۵) مسلماً در قرآن تناقض نيست. خود قرآن ميفرمايد:{وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً} (نساء: ۸۲)[آيا در قرآن نميانديشند؟] و اگر از نزد غير خدا ميبود در آن ناسازگاري و ناهمگوني بسيار مييافتند.ولي تفسير هر دو آيه اين است: تدبير مستقل و غير وابسته به جايي از آن خداست. اما به حكم اينكه اين جهان جهانِ اسباب و مسبّبات است يك رشته مدبرهايي هستند كه به اذن خداوند در تدبير جهان و ارسال ارزاق به بشر مؤثرند و فرشتگاني براي اين كار گمارده شدهاند. مدبّر بودن اينها منافاتي با انحصار تدبير در خدا ندارد زيرا اينها جنود الهي و كارگزاران عالم آفرينش به اذن خدا هستند.مثال ديگر:همگان معتقديم كه شافي خداست و ابراهيم خليل در اين مورد چنين ميگويد: {وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ}؛ «و چون بيمار شوم بهبودم بخشد» (شعراء: ۸۰). ولي در عين حال خدا ميفرمايد: «ما در عسل شفا قرار داديم»: {فِيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ}؛ «در آن براي مردم شفاست» (نحل: ۶۹)، تو گويي اين معجون شفابخش است. همچنين حضرت مسيح تصريح ميكند كه من بيماران را بهبود ميبخشم و شفا ميدهم اما به اذن خدا چنانكه ميفرمايد:{وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْيِ الْمَوْتي بِإِذْنِ اللَّهِ} (آلعمران: ۴۹)و به خواست و فرمان خدا نابيناي مادرزاد و پيس را بهبود ميبخشم و مرده را زنده ميكنم.بنابراين منطق قرآن اين است كه شفا و حتي زنده كردن مردگان به صورت استقلالي و بدون استمداد از كسي ويژه خداست ولي شفا و حيات بخشي به اذن الهي و امر او و به عنوان اينكه كارگزار عالم آفرينش است به وسيله اولياي خدا انجام ميگيرد. با توجه به اين آيات روشن ميشود كه درخواست شفا به نحوي كه حضرت مسيح يادآور آن است نه تنها شرك نيست بلكه عين توحيد است و با آيات قرآن كمال انطباق را دارد.پی نوشت:كتاب جدال احسن، ص ۳۴.منبع:حج211008