۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۴ : ۰۴
عقیق:در کتاب «کمالالدین و تمام النعمة»، باب 28 از شیخ صدوق روایاتی درباره لوح حضرت زهرا(س) آمده است که در آن لوح به نام و تعداد امامان(ع) اشاره شده است، به مناسبت سالروز ولادت ام ابیها انسیه حورا حضرت فاطمه زهرا(س) متن این روایت در ادامه آورده میشود:
امام صادق(ع) فرمود: پدرم محمد بن على باقر(ع) روزى به جابر بن عبدالله انصارى گفت: جابر! سخنى با تو داشتم، چه موقع فارغ بال مىشوى تا درباره موضوعى با تو سخن گویم؟
جابر به حضرت(ع) عرض کرد: هر وقت شما اراده کنید.
فرصتى پیش آمد و امام با جابر خلوت کرد و به گفتوگو
پرداختند، در این گفتگو امام از جابر خواست تا آنچه را که در جریان مشاهده
لوحى که در دست جدهاش حضرت فاطمه(س) دیده بود، براى او بازگو کند و او را
از آنچه حضرت فاطمه(س) از مطالب مکتوب در لوح به او خبر داده، آگاه کند.
جابر پاسخ داد: شهادت مىدهم که روزى در ایام حیات رسول الله(ص) مادرت
فاطمه(س) را ملاقت کردم تا ولادت حسین را به او تبریک بگویم که در دستان آن
بانوى بزرگ، لوح سبزینه را دیدم که گمان کردم زمرّد است، در آن لوح، کتاب
سفیدى را که به درخشندگى خورشید بود مشاهده کردم.
به آن حضرت عرض کردم: پدر و مادرم فداى تو باد! این لوح چیست؟
فاطمه(س) فرمود: «این لوحى است که خداوند ـ عزوجل ـ آن را به رسولش محمد
مصطفى(ص) اهدا کرد، در این لوح نام پدر و همسر و فرزندانم(حسن و حسین) و
نام اوصیا و امامانى که از نسل فرزندم (حسین) هستند ذکر شده است، پدرم رسول
الله(ص) آن را به من بخشیده است تا با نگاه کردن در آن دلم شاد شود».
جابر آن گاه اضافه کرد: سپس مادرت فاطمه(س) آن لوح را در اختیار من قرار
داد سپس آنچه در لوح نوشته شده بود خواندم و نسخهاى از آن را در ذهن نگاه
داشتم(یا از روى آن نوشتم)..
امام صادق(ع) در ادامه روایت مىفرماید: آنگاه پدرم به جابر فرمود: جابر!
آیا آن نسخه هنوز هم در دست توست؟ آیا آن را بر من عرضه مىکنى؟
جابر بن عبدالله گفت: آرى! آن گاه پدرم با جابر همراه شد تا به منزل جابر رسیدند، جابر صحیفهاى از پوست نازک آورد، آن را گشود و به رؤیت پدرم رسانید.
پدرم به جابر فرمود: جابر! حال به صحیفهاى که در
نزد توست بنگر تا براى تو از حفظ بخوانم، جابر به نسخهاى که در دستش بود،
نگریست پدرم تمام مطالب صحیفه را از حفظ براى جابر خواند. سوگند به خدا
حرفى از کلام امام با حرفى از صحیفهاى که در دست جابر بود، مخالف نبود.
پس از آنکه قرائت امام به پایان رسید، جابر گفت: خداى بزرگ را شاهد مىگیرم
که آنچه در صحیفه نزد فاطمه(س) دیدم، همین بود که شما خواندید، اما متن
این لوح طبق نقل چنین است:
*حدیث لوح
بسم اللّه الرحمن الرحیم
این کتابى است از سوى خداوند شکست ناپذیر و حکیم به محمد(ص) نور و فرستاده خدا و حجاب، دلیل و آیت او در زمین.
این نوشته توسط جبرئیل امین از جانب رب العالمین آورده شد.
اى محمد(ص)! اسماء الهى را بزرگ شمار، نعمتهایم را شکرگزار باش، هرگز
نشانههایم را انکار نکن. من پروردگار و معبود جهانیانم و جز من خدایى
نیست؛ درهم کوبنده جباران و خوار کننده ستمگران و حسابرس روز جزایم، من
همان الله و معبود شمایم که جز من الله و معبودى نیست، هر که به فضل کسى جز
من امیدوار باشد یا از چیزى جز عدل الهى خوف داشته باشد، او را به عذابى
سخت گرفتار خواهم ساخت که احدى از جهانیان آن را نچشیده است، سپس فقط مرا
پرستش کن و بر من توکل کن، من هیچ رسولى را مبعوث نکردم و رسالت او را
تکمیل نکردم و دوران تبلیغ و رسالت او را به پایان نرساندم مگر اینکه براى
او وصىاى قرار دادم.
-اى محمد(ص)- تو را بر تمام پیامبران برترى بخشیدم؛ وصى تو را نیز بر تمام
اوصیا برترى دادم. سپس از وصى و جانشینت، تو را به وجود دو فرزند دلاور،
حسن و حسین گرامى داشتم. بعد از پایان دوره -حیات و امامت- پدرش-على (ع)-
حسن را معدن علم خود و حسین را نگهبان و حافظ وحى خود قرار دادم؛ نعمت
شهادت را به حسین بخشیدم و او را بدین سبب گرامى داشتم و براى او سعادت
خواستم.
حسین با فضیلتترین کسى است که شهید گشت و در بین
شهیدان بالاترین درجه و مقام را داراست؛ امامت و توحید تمام و کمال را با
او همراه کردم، حج بالغه خود را نزد او قرار دادم؛ بر اساس-رضایت و غضب-
اهل بیت و عترت او پاداش مىدهم و طالحان و بدکاران را به سزاى اعمال خوش
مىرسانم.
اولین فرزند و عترت حسین(ع)، (على) سرور پرستندگان و زینت دوستان من است،
پس از او فرزندش که شبیه و همنام جدش است محمد، شکافنده علم الهى و معدن
حکمت اوست. به زودى تردیدکنندگان -در حقانیت- جعفر بن محمد هلاک خواهند شد؛
هر کس به او (و مکتب او) باز گردد، گویى به من -و دین من- باز گشته است.
سخن حق از من است: سوگند مىخورم که منزلت دانش جعفر بن محمد -و هر آن که
بر او ایمان آورد- را گرامى بدارم؛ محبت و عشق به او را در دل دوستان،
شیعیان، پیروان و یارانش قرار خواهم داد، سپس فتنه کور و سیاه گمنامى و
تقیه را از برابر امام موسى(ع) کنار خواهم زد؛ چرا که سیر فرمان و اطاعت
الهى هرگز منقطع نخواهد شد و حجت و دلیل من از دید مردم پنهان نخواهد ماند و
دوستانم هرگز تیره بخت نخواهند شد.
-اى محمد! به خلق بگو- اگر کسى یکى از حُجج مرا انکار کند، نعمتى را که
دادهام انکار کرده است و هر که آیهاى از کتابم را تغییر دهد بر من تهمت
بسته است، واى بر افترا زنندگانِ انکارگر، آن زمان که دوران امامت بنده و
دوست و برگزیدهام موسى-بن جعفر(ع)-به پایان رسد.
آگاه باشید! هر که هشتمین حجت مرا دروغ شمارد، گویى همه اولیاى مرا انکار
کرده است. على-بن موسى(ع)- دوست و یاور من -و رهبر شما- است و من ثِقل علم و
عصمت و صفات نبوت را در او قرار مىدهم؛ توان او را در پاسدارى از آن مى
آزمایم؛ عفریت ستمگر و متکبر او را مىکشد و در شهرى که عبد صالح ذوالقرنین
ساخت دفن مىشود.
سخن حق آن است که من بگویم: دیدگان موسى را با تولد فرزندش محمد و خلیفه و
جانشین پس از او روشنى بخشم. محمد-بن على بن موسى الرضا(ع)- وارث علم و
دانش من و معدن حکمت و جایگاه راز من و حجت من بر بندگانم است. بهشت را
جایگاه او قرار دادم و او را شفیع هفتاد نفر از افراد خانواده-منسوبان او-
که جهنم بر آنان واجب شد قرار دادم.
-پس از او- فرزندش على-بن محمد بن على بن موسى الرضا(ع)- دوست و یاورم را سعادتمند کردم؛ او امانتدار وحى من خواهد بود؛ از صُلب او، حسن-بن على بن محمد- را بر خواهم آورد که دعوت کننده مردم به راه خدا و نگاهبان علم الهى است.
آنگاه -پس از او- حجت خویش را با آمدن فرزندش-قائم
آل محمد(عج)- که رحمت واسعه براى جهانیان است تکمیل خواهم کرد، قدرت و کمال
موسوى، عظمت و نور عیسوى و صبر ایوب همه را در او مىبینید؛ او در زمانى
خواهد آمد که دوستان من خوار شده و چون مغولان و دیلمیان مشرک، سرافکنده
گشته و به آتش کشیده مىشوند، سرهاى آنان به عنوان هدیه به اطراف و اکناف
فرستاده مىشود و ترسان و لرزان مىشوند، زمین از خون آنان رنگین مىشود و
هلاکت و فریاد و شیون در بین زنانشان همه گیر مىشود.
آنان به حقیقت حجّت و اولیاى من در زمین خواهند بود. به واسطه اینان هر
فتنه کور و سیاه را از خلق دور خواهم ساخت و با آنها حرکتهاى ظریف و
پنهان -معاندان دین الهى- کشف مىشود و قید و بندها و زنجیرهاى بندگى از
دوش خلق برداشته مىشود، صلوات و رحمت خداوند بر آنان باد! اینان همان
هدایت یافتگانند».
*موضوعات مطرح شده در حدیث لوح
- تنصیص به امامت ائمه اثنى عشر(ع)
- پیشبینى برخى حوادث که همزمان با حیات ائمه اتفاق خواهد افتاد، از جمله
علم امام، چگونگی شهادت امام، محل شهادت امام و نوع برخوردهاى مخالفان و
معاندان با امام.
- توصیف خصوصیات ظاهرى و معنوى امام مهدى(عج) و بیان
وضعیت سیاسى، اجتماعى و فرهنگى عصر ظهور و نیز وقایع و اصلاحات اجتماعى که
پس از ظهور آن حضرت اتفاق خواهد افتاد.
- تمام امامان روح واحدى در کالبدهاى مختلف هستند، اهداف آنان منطبق بر
یکدیگر و عالىترین مقصد آنان سعادت بشر از طریق پرستش صحیح خداى واحد و به
کار بستن عقل و درایت به منظور بهبود وضعیت زندگى و رسیدن به کمال است،
بنابراین راه سعادت در پذیرش امامت هر دوازده امام معصوم است، توقف بر یکى
از ائمه به معناى انکار و نادیده گرفتن بقیه ائمه خواهد بود.
- اکمال سلسله امامت به وجود حضرت حجت(ع) است، در واقع تحقق اهداف اصلى امامت تام ائمه در امامت حضرت مهدى(عج) خواهد بود، همان طور که امامت حضرت امیرالمومنینِ على(ع) اکمال رسالت رسول اللّه(ص) است.
- امامت حضرت مهدى(عج) فقط مخصوص مسلمانان یا شیعیان نیست، بلکه امامت آن حضرت رحمت گستردهاى است که همه مردم را فرا مىگیرد، در حدیث لوح از وجود آن حضرت به رحمه للعالمین تعبیر شده است و در سایه حکومت و امامت ایشان همه مستضعفان به حقوق خود مىرسند، حق همه افراد از غاصبان ستانده و به ایشان بازگردانده مىشود.
منبع:فارس