۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۹ : ۰۶
*مساجد برای نسل امروز، شاید فقط یک عبادتگاه صرف باشد. در حالی که با مرور تاریخ اسلام در می یابیم که تاثیرات خانه خدا در جوامع اسلامی بسیار بیشتر بوده است. اگر موافقید برای آغاز درباره کارکردهای مختلف مساجد برایمان بگویید.
پیامبر(ص) مسجدالنبی را محل اجتماع مسلمانان قرار داد. درواقع جمع کردن فقیر و غنی آن هم در یک سطح کار بزرگی بود که در این مسجد انجام شد. اشخاصی بهواسطه یک کینه کهنه شاید سالها یکدیگر را نمیدیدند اما با اجتماع در مسجدالنبی دلهایشان از غبار کینه پاک میشد و با انس و الفت به تحکیم برادری و تحصیل اتحاد میپرداختند. در کنار نماز جماعت و کارکردهایش، آن زمان مسجد عملا هم دبستان بود، هم دبیرستان ، هم دانشگاه و هم حوزه علمیه. یعنی نیازهای علمی بشر در حد استعداد آن روز و در حد استعداد نسلها در مسجد تامین میشود. در آن دوران شخصیتهایی مانند سلمان، ابوذر و مقداد و در رأس آنها امیرالمومنین علی(ع) قرار داشت. اینها اسرار را از پیغمبر آموختند و در قالب احادیث منتقل کردند. امروز دنیای اسلام بر سر سفره همان علومی نشسته که در آن مسجد از سینه مبارک پیامبر(ص) جوشید و بر زبانشان جریان پیدا کرده و در قلب امیرالمومنین(ع) قرار گرفت که پیامبر(ص) فرمود «من شهر علمم و علی درب آن» نهجالبلاغه تنها یک نمونه از فراوردههایی است که امیرالمومنین از پیامبر گرفت و دهها برابر آن، حدیث از آن حضرت در کتابهای مختلف آمده. بنابراین مسئله دومی که مسجد تامینکننده بود، مسئله فرهنگ و علم بود.
*ظاهرا در آن زمان در مسجد قضاوت هم انجام میشد!
بله، در آن زمان اشخاصی که با هم درگیری داشتند به مسجد میآمدند. یعنی خبری از بوروکراسی و کاخهای سر به فلک کشیده دستگاه قضایی در آن زمان وجود نداشت. بنابراین مسجد حکم دادگستری را هم داشت و در کنار مسئله قضاوت، محلی برای احقاق حق، اجرای عدالت، تحقق قانون و انذار و هشدار و زنگ خطر برای متخلفین بود. البته همه حکمتهای تاسیس مسجد به این چند نکته خلاصه نمیشود چراکه در زمان پیامبر علاوه بر شناسایی فقرا و کمک به آنها، تربیت اخلاقی افراد هم در مسجد انجام میشد و حتی مسئله اعزام به جبهه، تجهیز قشون و تشکیل لشکر نیز نقطه آغازش مسجد بود.
*درست شبیه کارهایی که زمان پیروزی انقلاب اسلامی در مساجد انجام میشد.
بله، بخشی از رویکردهایی که در زمان پیامبر(ص) از مسجد انتظار میرفت در زمان پیروزی انقلاب اسلامی هم در مساجد و هیاتها محقق شد. مواردی مانند تفسیر آیات قرآن، رساندن پیام رهبران الهی، روشنگری و مبارزه با طاغوت، آگاه کردن مردم نسبت به وظیفه خود، ظلمستیزی و مقاومت و... همگی جزو ارمغانهایی بودند که مرحوم امام(ره) آنها را احیا کردند چراکه پیش از ایشان این موضوعات در همه مساجد عمومیت نداشت. البته در بعضی از مساجد در زمانهای مختلف چنین کارهایی انجام میشد. بهعنوان مثال میرزای شیرازی در همین مسجد حکم به تحریم تنباکو میدهد و مومنین را آگاه میکند. تاثیرش این شد که خود تجار تنباکو، گونیهای حاوی تنباکو را از انبارهایشان خارج کردند و آنها را به آتش کشیدند. این از آثار مسجد بود. مرحوم امام که تشریف آوردند، روحانیون با اطلاعیههای ایشان احساس تکلیف کردند و مجاهدانه از زندان، شکنجه و اعدام نترسیدند و به مساجد آمدند و افشاگری کردند. در آن زمان بسیاری از خطبای ما در اثر همین افشاگریها در مساجد بود که دستگیر و زندانی شدند. درواقع در اثر همین زندانها بود که مردم استبداد را بیشتر لمس کردند و نهایتا علیه طاغوت خروشیدند.
*این نقش در دوران دفاع مقدس هم دیده میشود. درست است؟
ما در دوره دفاع مقدس در شرایط بسیار وخیم جهانی قرار داشتیم. با توجه به اینکه تازه انقلاب شده بود و حکومت سر و سامانی نگرفته بود، سپاه تازه تاسیس شده بود، کشور سابقه جنگی و نظامی نداشت و مهمتر آنکه جنگ، جنگی تمامعیار و جهانی بود و ۹۰ کشور، قشون، سلاح و اطلاعات به رژیم بعث میدادند، تنها چیزی که هشت سال ملت ما را با قدرت در جبههها نگهداشت همین تربیت مسجدی و تزریقی بود که مرتب از مساجد به مومنین میشد. در چنین شرایطی جوانان عاشق شهادت میشدند. این نفس امام(ره) بود که مساجد را احیا کرد و مساجد هم واقعا همان نقشی را که در زمان پیامبر(ص) داشتند اینجا ایفا کردند. گویا یکبار دیگر پیامبر آمد و مساجد زنده شدند و جوانان در مساجد شجاعت، شهامت و شهادتطلبی را در حد اعلایش دوره دیدند و با جان و مالشان به عرصه ظهور گذاشتند.
*البته به نظر میرسد که این وظایف هنوز بر عهده مساجد و متولیان این نهادهای دینی-اجتماعی باشد.
بله، امروز رسالت مساجد سنگینتر از هر زمان دیگری است؛ حتی از زمان دفاع مقدس. مساجد در آن روز میوه شادابی به نام «کمیته» داشتند که امنیت شهر را تامین میکردند. شکل تکامل یافته کمیتهها، امروز همان بسیج مساجد است. امروز شما در هر مسجدی که قدم بگذارید، پایگاه بسیج وجود دارد. در جریان فتنه که قطعا از دوران جنگ هم خطرناکتر بود، مساجد نقش پررنگتری داشتند. حماسه ۹ دی حاصل عملکرد مساجد بود. مساجد در خط مقدم جبهه بودند. بنابراین در اطراف مساجد و مکانهایی که مسجدیها حضور داشتند حضور فتنهگران بسیار کمرنگ بود. افشاگری مساجد و مقاومت بسیح و روحانیت و مراجع بزرگوار تقلید، عنایت الهی را جذب کرد و خدای مقلبالقلوب موجب شد مردم در یک حرکت خودجوش یک حماسه به موقع و کارآمد را آفریدند و سفره فتنه را در آن مقطع جمع کردند اما چیزی که من را نگران کرده این است که دشمن به نقش مساجد و هیئات مذهبی پی برده و حالا دارند مسجد ضرار میسازند و پولهایشان را در بعضی مساجد و هیئات تزریق میکنند و بنا دارند قداست مساجد ضدطاغوت و اشرافیت را به انحراف بکشانند.
*برای دفع این حیله دشمن باید چه کار کرد؟
افرادی که شورای مساجد را تشکیل میدهند باید با برنامهریزی منسجمتری وارد عمل شوند و دستورالعملهای جامعی تدوین کنند تا کسی نتواند از این ظرفیت سوءاستفاده کند. از طرفی باید با آموزشهای لازم، اطلاعات مفید و بهروز را در اختیار امام جماعت قرار دهند تا مسجدیها در قبال جنگ نرم همگی افسرانی خطشکن باشند.
*بهنظر شما رویکرد مساجد در قبال برخی معضلات فرهنگی و اجتماعی کشور چگونه باید باشد؟
اگر مساجد به طرحهایی چون «صالحین» مجهز شوند خیلی از معضلات جامعه رفع میشود. خوب است مراکز آموزشی مثل مدارس و دانشگاهها به مساجد مرتبط شوند و ما بتوانیم با جذب جوانان در مساجد و اعطای مسئولیت به آنها، در این مراکز آموزشی شبکه ایجاد کنیم. مانند آب بارانی که همه جا را سیراب میکند مساجد هم میتوانند به لحاظ فرهنگی این مراکز را سیراب کنند. درواقع همه جوانان نیروهای ما هستند. برخی از آنها تربیت شده مساجد نیستند؛ خیلی از جوانانی که ظاهر بدی دارند اما در باطن خوبند. بنابراین مساجد باید توسعه پیدا کرده و مدارس و دانشگاهها را تسخیر کنند. این مسئله همت مدیران اجرایی کشور را میطلبد.
*در این شرایط، چه موانع و آسیبهایی کارکردهای مساجد را تحت تاثیر قرار میدهند؟
موانعی که امروز کارایی بعضی از مساجد را در حد ضعیفی نگهداشته این است که بعضی از مساجد آن طور که باید به وظایف خود عمل نمیکنند و قدرت جذبشان کم است. پیامبر گرامی اسلام(ص) بهسوی مردم میرفت و مردم با او پا به مسجد میگذاشتند. ما باید به امام جماعت مساجد و سخنرانی در آن کمی کلانتر نگاه کنیم. فقط اقامه نماز در مسجد همه نیازها را برطرف نمیکند و باید در آن برنامههای سازنده زندگی وجود داشته باشد. فیالمثل برای کسانی که در شرف ازدواج هستند مسجد باید امکاناتی داشته باشد که جوانان قبل از ورود به خانه بخت بیایند آنجا دوره ببیند و مهارتهای زندگی را براساس تعالیم قرآن و پیغمبر بیاموزند، نه از طریق دستورالعملهای فرهنگ غرب. الحمدلله قرآن و احادیث پیامبر و ائمه(علیهمالسلام) غنی است. برای ورزش جوانان باید در کنار مساجد، سالنهایی وجود داشته باشد که با مسجد در ارتباط باشند. یا در مسئله رفع اختلافات که تا حدی شوراهای حل اختلاف از مساجد الهام میگیرند فقط وجود مرکزی به این نام کافی نیست. در خود همین مساجد هم باید تعدادی انسان صالح باشند. تا بتوانند برخی اختلافات جزئی را حل کنند و به مشکلات آنی مردم مرهمی بگذارند و در کنارش هم باید سازوکاری داشته باشند تا بتوانند اختلافات را آسیبشناسی کرده و حل کنند.
*در مسائل سیاسی چطور؟
در بعد سیاسی هم اگر مساجد ما در زمینه بصیرت سیاسی پایگاهی بهروز باشند و بتوانند تمام ابهامات را رفع کنند حقیقتا از هر فتنهای پیشگیری میشود. همانطور که اشاره شد از زمان پیامبر(ص) مسجد پناهگاهی برای مستضعفین بوده و همچنان باید پناهگاه بماند. فیالمثل طرح زکاتی که در روستاها وجود دارد موثر بوده ولی در شهرها هنوز اینگونه نیست. یعنی باید مساجد در شهرها هم خیرین را شناسایی کنند و حسابهایی برای مساجد باز شود تا مستضعفینی که دستشان بهجایی نمیرسد، مسجد باید خانه امید آنها باشد. از همه این موارد مهمتر باید ساز و کار تربیتی مساجد بهروز باشد و باید با فنون تربیتی روز آشنا باشند. بههر حال مسجد سنگر است و سنگر سلاح روز و تاکتیک روز میخواهد.
چند سوال در حاشیه
*اگر اجازه دهید چند سوال شخصی هم از شما بپرسیم. شما برای تربیت و تحصیل فرزندانتان چه ملاکهایی مدنظر داشتید؟
به فضل الهی ما یک زندگی سنتی از قدیم داشتهایم و هنوز هم همانگونه عمل میکنیم. یکی از پسرانم خودش طلبگی را انتخاب کرد. او لباس روحانیت ندارد اما با حوزه ارتباط دارد و تا درس خارج در حوزه تحصیل کرده. پسر دوم من هم که لیسانس دارد در کنار دروس دانشگاهی مشغول تحصیل در دروس حوزوی است و هر دو به این مباحث علاقه دارند. من به هیچیک از آنها پیشنهاد نکردم بلکه خودشان انتخاب کردند و به روحانیت علاقهمندند. اجمالا فرزندان ما همگی همان زندگی مسلمانی زیر پرچم ولایت فقیه را برای خود انتخاب کردهاند. خدا را شاکریم که این هنر ما نبوده و در این جامعه پرآسیب خانواده ما را تاکنون خودش محکم نگهداشته.
*خود شما چه شد که طلبه شدید؟
جد ما آقا ملا ابوالفضل روحانی خودکفایی بود. او نیازی به کمکهای مردمی نداشت، شجاع و خطیب بسیار برازندهای بود و سوز بسیار خاصی برای امام حسین(ع) داشت. من در کودکیام او را دیده بودم و بعد که آمدیم دبستان. وقتی آنجا میپرسیدند میخواهی چه کاره شوی، میگفتم میخواهم روحانی شوم. این ذهنیت برای ما وجود داشت. تا اینکه در ۱۵ خرداد ۴۲ که امام(ره) انقلاب کرد، آن موقع پسرعمه مرحومم آیتالله سیدجواد موسوی که امام جمعه شهر قدس هم بود برای ما از جریانات انقلاب و شرایط قم تعریف میکرد و من از طریق او به قم وصل شدم. ششم ابتدایی را که تمام کردم یعنی در ۱۲ سالگی به قم آمدم و وارد حوزه علمیه حقانی شدم.
*با این سن کم برایتان سخت نبود که از خانواده جدا شده بودید؟
در همان روزهای نخست با مرحوم آیتالله بهشتی آشنا شدم که باعث شکلگیری خاطرات زیبایی از او برایم شد. آن موقع مادرم را تازه از دست داده بودم و در چهرهام شادابی دیده نمیشد. مرحوم آیتالله بهشتی از من خواست با او در حوزه قدم بزنیم. یک ساعت و نیم مرا تخلیه اطلاعاتی کرد تا مشکل من را پیدا کند. بزرگان زیادی را در قم دیدیم. آیات عظام بهشتی، جنتی، مشکینی، مصباح، امینی نجفآبادی، جوادی آملی و آیتالله حسنزاده آملی. همه این بزرگواران اساتید ما بودند. خدا را شکر میکنیم که ما را در مسیر درستی قرار داد و با شخصیتهای دینی، علمی و انقلابی آشنایمان کرد و با نفس آنها طلبگیمان ادامه یافت.
خاطره انقلابی
*خاطراتی هم از روزهای انقلاب دارید؟
انقلاب همهاش خاطره است؛ از دستگیری حضرت امام(ره) گرفته تا آزادی ایشان. یادم هست قبل از اذان به حرم حضرت معصومه(س) رفته بودم. من آن سالها معمولا نماز صبح را آنجا با آیتالله مرحوم مرعشی نجفی میخواندم. یک شب سحر وقتی به حرم رفتم متوجه شدم برخلاف هر روز درها باز نشدهاند. با دیدن مامورین مسلح فهمیدیم باید خبری شده باشد. خبر آمد که امام را دستگیر کردهاند. آخرین دستگیری ایشان بود که به سالها دوریشان از وطن منجر شد و این برای ما بسیار تلخ بود. خاطره شیرین هم آزادی ایشان بود؛ وقتی امام(ره) به تهران آمدند و استقبال بینظیری از ایشان شد. تلخترینش هم وفات امام بود. الحمدلله خدا معجزات زیادی را در این مدت در تاریخ ثبت کرد. ما چه ملت سرافرازی هستیم که در این ۳۶ سال هر روز یک اتفاق بزرگی واقع میشود و خدا قدرت خود را در حفاظت این انقلاب نشان میدهد.
*همیشه حزن خاصی در سخنرانیهایتان مشهود است. دلیل خاصی دارد؟
من که در خودم چنین چیزی سراغ ندارم ولی مسلم است که همه چیز دست خداست. یعنی هرچه هست از آن طرف است. میگویند زیارت دعوت است نه همت و نه قسمت. اتصال هم همینگونه است. کسی که دلش میشکند و اشکی دارد این هنر خودش نیست. گاهی آدم خیلی دلش میخواهد دلسوزی و گریه کند اما نمیتواند. چون اشک اتصال میخواهد و تمام توفیقات هم از جانب خداست.