کد خبر : ۴۶۹۳۸
تاریخ انتشار : ۱۶ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۰:۴۹
شعار انقلاب بهمن 57 مرگ بر طاغوت بود

یادداشت حاج منصور ارضی در دهه فجر

آزادی عقیده یعنی هر عقیده ای که الزاماً ناشی از تفکرات صحیح و درست هم نیست بتواند منشأ عقاید و عادتها و تقلید‌ها و تعصبها باشد!
عقیق:حاج منصور ارضی/در انقلاب 22 بهمن 1357 گروه‌ها و افکار مختلف مردمی و غیر مردمی مشارکت و تلاش داشتند و شعار‌های زیادی هم وجود داشت که هنوز هم وجود دارد مثل مرگ بر شاه! البته درست است که مردم در سال 57 شاه را از ایران بیرون کردند و رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی به ایران وارد شدند وبه طبع آن نظام شاهنشاهی منقضی گشت ولی هنوز هم شعار ما "مرگ بر شاه" است! حتی مهمترین و اصلی‌ترین شعار ما یعنی " استقلال ، آزادی ، جمهوری اسلامی " هم باز مرگ بر شاه است، چرا که اصلاً از ابتداء شعار ما شعار اسلام بود یعنی "مرگ بر طاغوت و طاغوتیان " و شاه نماد این طاغوت برای ملت ایران بود.حال این سوال پیش می‌آید چطور می‌شود شعار " استقلال ، آزادی ، جمهوری اسلامی " انقلاب اسلامی ایران ما همان مرگ بر طاغوت باشد ؟
 
برای روشن شدن این مسئله ابتدا به کلمه مهمتر و عام‌تر این شعار می‌پردازیم یعنی کلمه مقدس" آزادی "
 
آزادی برای بشر مبتنی بر تعریف منطقی انسان  ( حیوان ناطق ) در دو بعُد جسمی و غیرجسمی می‌تواند وجود داشته باشد یعنی " آزادی جسمانی " و" آزادی انسانی "
 
آزادی جسمانی :
 
واقعیتهای مربوط به قوه ها، استعدادها، خواسته‌ها و برتری جویی‌های مرتبط با بعد جسمانی انسان است.
 
آزادی انسانی :
 
واقعیتهای مقدس ( الزاماً نه فقط به معنای الهی ) و برتر از آزادی حیوانی است این واقعیتها یا از مقوله عواطف و گرایشها و تمایلات عالی انسانی است ویا از مقوله ادراکها و دریافتها و اندیشه‌ها است.
 
در واقع آزادی اندیشه ناشی از همین استعداد متعالی انسانی است و علت پیشرفت و تکامل بشریت هم همین است، اما مغلطه تاریخی آزادی همین جا است، مغالطه تبدیل آزادی اندیشه به آزادی عقیده!
 
آزادی عقیده یعنی هر عقیده ای که الزاماً ناشی از تفکرات صحیح و درست هم نیست بتواند منشأ عقاید و عادتها و تقلید‌ها و تعصبها باشد!
 
این آزادی نه تنها مقدس ( الزاما نه به معنای الهی ) نیست ، بلکه سد راه آزادی اندیشه و مانع آزادی انسانی است در واقع آزادی عقیده بهترین کمک حال مستکبرین و استعمارگران است ، برای مثال وقتی ملکه انگلیس به هند می‌رود برای ادای احترام به بتخانه‌های آنها هم می‌رود و انجا به بهترین انحاء هم ادای احترام می‌کند ، با نمونه ای دیگر وقتی کورش موفق به فتح بابل شد بتخانه‌های آنها را محترم شمرد و آنجا را خراب نکرد !
 
مغالطه اینجا آشکار می‌شود ، این رفتار با سنت نبوی سازگار نیست ! برای مثال حضرت ابراهیم علیه السلام در اولین فرصت مناسب به سراغ بتهای شهر خود رفت و آنها را شکست و همه می‌دانیم تبر را بر دوش بت بزرگ گذاشت و بیرون آمد! بت پرستان هم می‌دانستند ابراهیم خلیل الله علیه السلام احترامی برای بتها قائل نیست واین کار از او بر می‌آمده است، همچنیندر قضیّه فتح ( بدون خونریزی ) مکه توسط پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله حضرتاقدام به شکستن بتهای کعبه نمودند و این را در راستای آزادی انسانی و دوری از جهل پرستی می‌دانستند.
 
در واقع استدلال قرآن برای دوری از مغالطه آزادی عقیده  " فَرَجَعُوا إِلَى أَنفُسِهِمْ "  است ؛ چرا که از دیدگاه قرآن، بشر، انسان عاقل و اندیشمندی است که منطق آن دوری از "اغراء به جهل " است یعنی قرآن اندیشه ناب و منطقی به دور از جهل اندیشی را شعار خود قرار داده است ، به طبع آن شعار آزادی ما در انقلاب و استمرار آن تا ظهور مهدی صاحب الزمان عجل الله تعال فرجه یعنی مرگ بر شاه ، مرگ بر طاغوت یعنی برائت از طاغوت و اعلام برائت از دشمنان اسلام و این شعار مبدا و مقصد انقلاب اسلامی در ایران است.


پی نوشت:
برگرفته از مجموعه یادداشتهای، سخنرانی‌ها ومصاحبه‌های استاد شهید مطهری پیرامون " انقلاب اسلامی "
منبع:روضه

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین