کد خبر : ۴۳۸۱۰
تاریخ انتشار : ۲۸ آذر ۱۳۹۳ - ۰۷:۱۱

راه مقابله با فرقه‌های انحرافی

شیطان راه‌های فراوان دارد؛ منتها کسانی که به کلی راهشان از دین جداست، چندان خطری ندارند؛ زیرا آدم متدین می‌داند این راه اشتباه است.
عقیق: شیطان راه‌های فراوان دارد؛ منتها کسانی که به کلی راهشان از دین جداست، چندان خطری ندارند؛ زیرا آدم متدین می‌داند این راه اشتباه است؛ اما خطرناکتر این است که در قالب مناسک دینی، به اسم پیشرفت دین، تقرب به علی، هم‌سنخ شدن با سلمان یا اویس قرنی، هواهای نفسانی و برنامه‌های شیطانی ضمیمه شود؛ ما در جامعه از کفار خیلی نمی‌ترسیم؛ کافری که از رو شمشیر می‌کشد و می‌گوید من دشمن شما هستم، خیلی ترس ندارد؛ ترس از منافق است که می‌گوید من با شما هستم، اما از پشت خجر می‌زند؛ این خطرناک است: إِنَّ الْمُنَافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ؛ منافقین از مشرکین و کفار بدترند، چرا؟ برای اینکه زمینه فریب دادن مردم را دارند؛ در ظاهر اظهار دینداری و انقلابی‌گری می‌کنند، ولی از پشت خنجر می‌زنند؛ جوانان ساده‌دل را به‌راحتی فریب می‌دهند. این گرایش‌های عرفانی که روزبه‌روز مانند قارچ افزایش پیدا می‌کند، دام بزرگ شیطان برای جلب جوان‌های پاک ماست؛ اینجاست که دل انسان می‌سوزد. جوانی که حاضر است به اسم دین و برای تقرب به خدا برای اینکه عشق علی در دلش شعله‌ور شود، فداکاری کند، به او می‌گویند سبیلی بگذار. فلان کار را بکن. این برنامه را اجرا کن. این ذکرها را بگو و دیگر به چیزی نیاز نیست. غافل از اینکه آن راهی که خدا معین کرده است این نیست؛ نه علی این راه را می‌پسندد، نه دوستان علی و نه خدای علی.
 
روش های  مقابله
آنچه بیان شد، آفت‌ها بود؛ حال چه باید کرد؟ البته این گرایش‌ها عوامل کمکی نیز دارد که افرادی را به این طرف سوق می‌دهد. کسانی جوانان را از خود می‌رانند و طرف مقابل آنها را جذب می‌کند. بیشترین دلیل رشد فرقه‌های انحرافی در کشورهای اسلامی همین است؛ وقتی لغزشی از کسی سر می‌زند، خوبان او را متهم و طردش می‌کنند؛ در مقابل، آنها آغوششان را برای جذب او باز می‌کنند؛ چون از این راه رانده می‌شود، به آغوش آنها می‌رود. باید حواسمان جمع باشد و با کمال مهربانی، صمیمیت، بیان خوش و منطق قوی برخورد کنیم. اگر کسی اشتباهی می‌کند یا انحرافی در او پیدا می‌شود یا دوستی پیدا می‌کند و در مجلسی شرکت می‌کند که نباید شرکت می‌کرد، نباید زود او را طرد کرد؛ باید با مهربانی و‌ صمیمت با او صحبت کرد و با منطق قوی برایش روشن کرد که اشتباه کرده است. البته هر چه این روشنگری غیرمستقیم باشد، مفیدتر است. برای جلوگیری از این فرقه‌های انحرافی، افرادی باید بیشتر احساس مسئولیت ‌کنند که مسئولیت تربیت جوان‌ها را برعهده دارند. کسانی که در دبیرستان‌ها عهده‌دار کار‌های پرورشی هستند و روحانیان که نسبت به جوان‌ها، انحرافات، عقاید، افکار و رفتارهایشان بیشتر حساس و دلسوز هستند، باید بکوشند عقاید صحیح را با منطق قوی بیان کنند و مسائل انحرافی را پیشاپیش هشدار دهند. باید بگویند این راهی که شما می‌خواهید بروید، چند تا چاله هم در مسیرش وجود دارد، حواستان جمع باشد. به جوان‌هایمان از اول گوشزد کنیم که در این ارتباطات، جلسات، معاشرت‌ها و دیدن بعضی از فیلم‌ها، چاله‌هایی هم هست، حواستان جمع باشد. باید آن چاله‌ها را به جوانان معرفی کرد که اشکال و انحرافش کجاست. اگر می‌شد با یک برنامه چهل‌ روزه یا کمتر یا بیشتر، انسان کاری کند که سعادت ابدیش تأمین شود، خدا برای چه امام حسین (ع) و 72 تن از یارانش را به کربلا فرستاد تا شهید شوند؟ اگر این‌گونه بود که می‌گفت «این برنامه، بروید اجرا کنید تا رستگار شوید!»؛ من و شما که بعد از 1400 سال این همه زیارت امام حسین (ع) می‌خوانیم چه می‌گوییم: «اشهد انک قد اقمت الصلوه؛ تو نماز را به پا داشتی.»؛ اگر می‌شد بدون نماز کاری کنند، چه احتیاجی بود که این عزیزان خدا این فداکاری‌ها را کنند و متحمل این‌همه رنج شوند. این ‌همه پیغمبرانی که سال‌ها در چاه زندانی شدند و حتی برخی از آنها را با اره سر بریدند و این ‌همه دشمنی‌هایی که با اولیای خدا کردند، اگر با یک برنامه یوگا مشکل حل می‌شد که این حرف‌ها را نداشت. اینها دام شیطان است برای اینکه شما را از مسیر حق منحرف کند. بنابراین، باید سعی کنیم مبانی دین را محکم‌تر، قوی‌تر و با بیان رساتر تقویت کنیم. پدرها به اندازه‌ای که دوست دارند فرزندانشان دکتر یا مهندس شوند، به اندازه یک دهم آن هم تعلق‌ خاطر داشته باشند که دینشان را درست بشناسند. آنقدر که آنها را تشویق می‌کنند که قهرمان وزنه‌برداری یا فوتبالیست شوند، مقداری هم تشویقشان کنند که دین را بهتر فراگیرند و اعمال دینی‌ را بهتر انجام دهند. در مدرسه نیز بچه‌هایی را که گرایش‌های دینی دارند، غیرمستقیم تقویت کنیم؛ به‌گونه‌ای که بچه‌های دیگر هم تشویق شوند؛ نه اینکه فکر کنند تبعیض قائل می‌شویم؛ طوری رفتار کنیم که بچه‌های دیگر بفهمند این یک امتیاز واقعی است و سعی کنند واجد آن امتیاز شوند.
 
روش‌های مختلفی برای مقابله با این فرقه‌‌ها وجود دارد؛ یک راه دیگر این است که از همان ابتدا جوان را به سمت راه صحیح سوق دهیم؛ وقتی او در منجلاب افتاد، نجات دادنش مشکل است؛ این مثل ظرفی است که آلوده شده، ظرف خالی تمیز را زود می‌توان از آن استفاده کرد. می‌توان با آن شربت گوارا خورد، اما اگر ابتدا مقداری گریس در ظرف بریزند چه می‌شود؟ ذهن جوان همان ظرف تمیز است؛ اما وقتی با بعضی از کتاب‌ها، فیلم‌ها، جلسات و القائات تبلیغاتی آلوده شد، پاک کردن آن مانند پاک کردن آن گریس از ظرف، کار مشکلی است؛ اگر بدبو هم باشد، بوی آن تا آخر می‌ماند.
 
باید اهتمام داشته باشیم با جوان‌ها در کمال مهربانی رفتار کنیم و آنها را با مسیر صحیح، مجالس دینی و روحانی مورد اعتماد آشنایشان کنیم؛ سعی کنیم خواندن کتاب‌های دینی را که مهر تأیید امام را دارد ـ فرمودند همه کتاب‌های آقای مطهری مفید است ـ و کتاب‌‌هایی را که یقین داریم مفید است به آنها توصیه کنیم؛ کتاب‌هایی را که مشکوک است یا بگوییم نمی‌دانیم چگونه است یا بگوییم با احتیاط مطالعه کنید؛ باید برنامه‌ریزی کنیم که تشویق شوند؛ امر و نهی فایده چندانی ندارد و حتی گاهی اثر معکوس هم دارد. زیاد گفتن فایده ندارد؛ در عمل باید بگونه‌ای رفتار کرد که توجه جوان‌ها جلب شود و انگیزه پیدا کنند که مطالعه کنند.
 
امیدواریم که خدای متعال به همه ما اولا توفیق دهد ایمان خودمان را تا هنگام مرگ حفظ کنیم که هیچ کس نمی‌تواند مطمئن باشد ایمانش را سالم خواهد برد؛ اول بخواهیم خدا ایمانمان را حفظ کند و بعد توفیق دهد خانواده‌ و فرزندانمان را مؤمن تربیت کنیم و بعد هم مسئولیتی را که نسبت به نسل جوان و نسل آینده داریم، درست اجرا کنیم.
 


پی نوشت:
سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی(دام عزه) در همایش سراسری آسیب‌شناسی فرقه‌های نوظهور ؛ قم ؛ 5/8/89

منبع:فرهنگ

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین