کد خبر : ۴۱۲۵۰
تاریخ انتشار : ۲۰ آبان ۱۳۹۳ - ۱۲:۲۱

نماز و روزه این فردتاچهل روزپذیرفته نمیشود

سرمايه انسان در زندگي حيثيت و آبرو و شخصيت اوست و هر چيزي آن را به خطر اندازد؛ گويي جان او را به خطر انداخته، بلكه گاه مي شود كه ترور شخصيت از ترور فیزیکی مهمتر است و اين جاست كه گناه آن از قتل سنگين تر مي شود و از این رو غیبت یکی از رذایل اخلاقی بیان شده است.
عقیق: درباره چیستی غیبت نقل شده است که حضرت محمد (ص) فرموده اند: آيا مى دانيد غيبت چيست؟ عرض كردند: خدا و پيامبر او بهتر مى دانند. فرمودند: اين كه از برادرت چيزى بگويى كه دوست ندارد. عرض شد: اگر آنچه مى گويم در برادرم بود چه؟ فرمودند: اگر آنچه مى گويى در او باشد، غيبتش را كرده اى و اگر آنچه مى گويى در او نباشد، به او تهمت زده اى.

همچنین پيامبر (ص) در باب فردی غیبت کننده بیان داشته اند: مَنِ اغتابَ مُسلِما أَو مُسلِمَةً لَم يَقبَلِ اللّه  صَلاتَهُ وَ لا صيامَهُ أَربَعينَ يَوما وَ لَيلَةً إِلاّ أَن يَغفِرَ لَهُ صاحِبُهُ؛ هر كس از مرد يا زن مسلمانى غيبت كند، خداوند تا چهل شبانه روز نماز و روزه او را نپذيرد مگر اين كه غيبت شونده او را ببخشد، و نیز در جایی دیگر بیان داشته اند: روز قيامت فردى را مى آورند و او را در پيشگاه خدا نگه مى دارند و كارنامه اش را به او مى دهند، اما حسنات خود را در آن نمى بيند. عرض مى كند: الهى! اين كارنامه من نيست! زيرا من در آن طاعات خود را نمى بينم! به او گفته مى شود: پروردگار تو نه خطا مى كند و نه فراموش. عمل تو به سبب غيبت كردن از مردم بر باد رفت. سپس مرد ديگرى را مى آورند و كارنامه اش را به او مى دهند. در آن طاعت بسيارى را مشاهده مى كند. عرض مى كند: الهى! اين كارنامه من نيست! زيرا من اين طاعات را بجا نياورده ام! گفته مى شود: فلانى از تو غيبت كرد و من حسنات او را به تو دادم، و علاوه بر این رسول گرامی اسلام می فرمایند: هر که در مجلسی بشنود که از برادرش غیبت می شود و آن غیبت را از او دفع کند خداوند هزار باب بدی را در دنیا و آخرت از او دفع می کند.

همچنین پیامبر (ص) در باب راه جبران غیبت افراد دیگر بیان می دارند: كَفّارَةُ الاِغتيابِ أَن تَستَغفِرَ لِمَنِ اغتَبتَهُ؛ كفّاره غيبت اين است كه براى شخصى كه از او غيبت كرده اى، آمرزش بطلبى.

 

پی نوشت:
1-علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج75: 258.

2-یافعی، الترغيب و الترهيب، ج3: 515.
3-طوسی، امالى: 192.
4-جامع الأخبار: 412.
5-شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج4: 15.
منبع:قدس

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین