عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۴۱۱۴
تاریخ انتشار : ۲۱ دی ۱۳۹۱ - ۱۵:۲۴
با سخنرانی حجت الاسلام جان نثاری و مداحی حاج منصور نورائی برگزار شد
حضرت صالح فرمود هرکس می خواهد به حقانیت من ایمان بیاورد ، در فلان روز کنار فلان کوه بیاید. در آن روز به خصوص حضرت صالح به همراه مردم در کنار کوه جمع شدند ، ناگهان سنگی شکافته شد و مردم به چشم دیدند

مراسم عزداری شب بیست و هفتم ماه صفر در هیئت محبان المهدی (عج) برگزار شد.

به گزارش عقیق ، این مراسم با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین جان نثاری و مداحی حاج منصور نورائی در مسجد و حسینیه  حضرت ولیعصر (عج) برگزار شد.

 

در ادامه بخشی از سخنان حجت الاسلام جان نثاری از نظرتان می گذرد:

 

در تاریخ هست وقتی قوم حضرت صالح از او خواستند که به عنوان معجزه شتری را از دل کوه بیرون بیاورد آن هم با خصوصیاتی که آن ها می گفتند : اولا ماده شترباشد ، ثانیا سرخ مو باشد که کمیاب و قیمتی است ، ثالثا آبستن باشد و بچه اش را هم پس از وضع حمل ببینیم .

حضرت صالح فرمود هرکس می خواهد به حقانیت من ایمان بیاورد ، در فلان روز کنار فلان کوه بیاید. در آن روز به خصوص حضرت صالح به همراه مردم در کنار کوه جمع شدند ، ناگهان سنگی شکافته شد و مردم به چشم دیدند شتری با آن مشخصات از کوه بیرون آمد. چند ساعتی هم پس از خروجش وضع حمل کرد و بچه اش را به دنیا آورد.

بعد از ظهور اين معجزه گروهي از مردم به صالح ايمان آوردند ولي کساني که منافع خود را از دست داده بودند خيلي ناراحت شدند. هم مي ترسيدند به شتر آسيبي برسانند و هم دلشان با صالح يکي نشد.

دور هم جمع شدند و توطئه کردند ،  شيطان هم حاضر شد و گفت: «من يک پيشنهاد دارم: بايد هم صالح را گول زد هم مردم را، و همه چيز با حيله درست مي شود»

قوم ثمود گفتند: «چاره چیست ؟»

شيطان گفت: « علاجش آسان است. يکي را گول مي زنيم و مي فرستيم شتر را بکشد. يک نفر ديگر را هم پنهاني مامور مي کنيم قاتل شتر را بکشد. بعد خودمان به صالح پيغام مي دهيم که ما از اين پيشامد خيلي متاسفيم و قاتل شتر هم که آدم بدي بود به سزايش رسيد. از طرف ديگر ميان مردم هو مي اندازيم که قاتل شتر ديوانه بوده ولي صالح عصباني شده و قاتل شتر را کشته و صالح گفته هزار نفر را به جاي شتر خواهد کشت و دارد آشوب درست مي کند. به اين طريق هم آب چشمه را نجات مي دهيم، هم شتر را از ميان برمي داريم، هم مردم را از صالح مي ترسانيم و هم براي اذيت کردن او بهانه پيدا مي کنيم.»

ثموديان گفتند: «آفرين بر اين هوش! » جواني را پيدا کردند و با وعده مال و منال و زن و چيزهايي که آرزو داشت او را به کشتن شتر واداشتند. يک مرد ديگر را هم پيدا کردند و گفتند: « شخصي در صدد قتل شتر است و مي خواهد فتنه درست کند، تو هميشه مواظب باش و اگر کسي به شتر قصد بدي کرد او را به سزايش برسان تا فتنه بخوابد و بيا جايزه بگير»

از طرف ديگر هو انداختند که خداي آب بر شتر صالح غضب کرده و به زودي شتر را از ميان مي برد.

همه اين حيله ها را به کار بردند، جوان فريب خورده پای شتر را قطع کرد  و رفت که کارش را تمام کند، مرد محافظ سر رسيد و آن جوان را کشت، و ثموديان به صالح پيغام دادند که ما از اين پيشامد خيلي متأسف شديم و مي خواستيم قاتل شتر را محاکمه کنيم ولي او هم به سزاي عمل بدش رسيده.» ديگران هم به مردم گفتند که «مواظب خودتان باشيد صالح گفته هزار نفر را به خون شتر خواهد کشت.» و آنقدر دروغ سر هم کردند که حقيقت را هيچ کس نفهميد.

این ها برای ما درس است بروید بخوانید ، از همان روز آب چشمه را هم بر روي مردم بستند و گفتند: « تجربه نشان داد که شتر صالح زندگي مردم را به هم ريخته بود و خدايان بر او غضب کردند، حالا هم اگر کسي بخواهد خداي صالح را بپرستد مانعي ندارد ولي آب چشمه مال صاحبان چشمه است«

بسياري از کساني که با صالح همراه شده بودند از او برگشتند و گفتند: « حالا که شتر رفت ديگر آب به ما نمي رسد، پس حق با ثمود است که چشمه را در اختيار دارد.«

پس از اينکه اين جسارت از دشمنان دين ظاهر شد ابري سياه آسمان را گرفت.  قوم ثمود به صالح گفتند: «ديدي که ما تقصيري نداريم الان آسمان ابري است و باران هم خواهد آمد«

صالح گفت: «خداوند همه چيز را مي داند، خودتان بر خودتان ظلم کرديد و عهد خود را شکستيد و خداوند به عهد شکنان وعده عذاب داده است. اين ابر هم ابري است که به جاي باران بر شما عذاب خواهد ريخت مگر اينکه توبه کنيد و به خداي بزرگ ايمان بياوريد. اولين نشان توبه هم خراب کردن بت خانه ها به دست خودتان است و سه روز بيشتر مهلت نيست و گرنه من از ميان شما مي روم و شما نابود خواهيد شد«.

کافران با صالح در افتادند و گفتند: «اين حرف ها بيهوده است، همان طور که مي گويي يارانت را بردار و از اين شهر برو. ما ابر سياه زياد ديده ايم و باد و طوفان هم هميشه بوده، اين حرف ها را به کسي بزن که خانه اش از سنگ نباشد«

شبي که صالح با پيروان خود از شهر کوچ کرده بود دشمنان نقشه کشيدند که بر سر صالح و يارانش بريزند و آن ها را از ميان ببرند. اما عذاب آسماني مهلت نداد و در حالي که صالح و يارانش از آنجا دور مي شدند مهلت سه روزه به پايان رسيد و در کوهي که محل زندگي قوم ثمود بود صاعقه و آتشفشان پيدا شد و در يک لحظه کافران را هلاک کرد و خانه هایشان از آتش و سنگ داغ و خاکستر پر شد و ديگر هرگز سرزمين قوم ثمود آباد نشد.


گفتنی است هیئت محبان المهدی (عج) تا یکشنبه شب در مسجد و حسینیه  حضرت ولیعصر (عج) واقع در چهار راه شهید مصطفی خمینی , ابتدای خیابان 15 خرداد شرقی , کوچه  شهید حسن صادق پور برقرار است.



در ادامه تصاویر این مراسم را ببینید















 


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین