عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۴۰۶
تاریخ انتشار : ۲۴ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۱:۵۷
گشتی در شب های یلدایی شهر
بايد بين مردم در حركت باشي، حتي گاهي پايي را لگد كني و سري كه تند به سمتت بر مي گردد را ببيني تا باور كني دانه هاي دل مردم اين شب ها عجيب فيروزه اي رنگ است و نخ تسبيح شان هم همين دعاي جوشن و بك يا الله است...چشم ها در دل شب، دنبال هيچ نشانه اي نيست جز كف دست هايي كه خالي است و فقط يك پناه دارد...


«دلا بسوز كه سوز تو كارها بكند... دعاي نيمه شبي دفع صد بلا بكند» اين بيت شاهكار دقيقا مصداق همين شب هايي بود كه بر ما گذشت و همه در تنفس عميق باران رحمت الهي، طعم آن «كارها» را چشيدند و نواي يا ربناي نيمه شبي شان را در عرش حس كردند چرا كه فرشته ها در كنار ما نشسته بودند و انگار با قهرمانان المپيك عكس يادگاري بگيرند.
نقل مجلس هاي اين سه شب رويايي كه يلداي اصلي ما ايراني هاست؛ نسل سومي هايي هستند كه يا دو نفري به اين شب نشيني بي نظير آمده اند و يا اينكه يك كوچولوي عاشق را هم با كالسكه يا در بغل با خود همراه كرده اند. مجردها هم كم نيستند اما اين دو نفره و سه نفره ها يك صفاي ديگري به يلداي رمضاني مي دهند...چند دقيقه با گشت و گذار ما در يكي از شلوغ ترين محافل پايتخت همراه شويد.
حرفه اي ها حدود ساعت 11 خودشان را مي رسانند به مسجد ارک براي اينكه جاي بهتري نصيب شان بشود؛ اشتباه نكنيد جاي بهتر در اجابت دعا تاثيري ندارد؛ در گرفتن حس و حال ، خيلي موثر است. نيمه حرفه اي ها حدود ساعت 12 سروكله شان پيدا مي شود و خيلي هم تند تند راه مي روند و دنبال يك لقمه جاي دنج مي گردند و آماتورها يا تنبل ها حدود ساعت يك بامداد مي آيند يعني نزديك حضور حاج منصور و آغاز مراسم اصلي.
نكته اينجاست كه همه آنهايي كه به قصد مراسم احيا خودشان را به ميدان امام خميني(ره) و ميدان پانزده خرداد تهران نزديك مي كنند، بالاخره به مراسم مي رسند و تني به آب مي زنند، آب زلال توبه و استغفار كه از اشك چشم هاي فرشتگان زميني در ضيافت الهي نازل مي شود و جان را مي شويد و نه جسم را. نكته اصلي اين است كه اينجا همه ميهمان خودش هستند و نه مسجد ارك و حاج منصور و مجيد بني فاطمه...ميزبان هيچ كس را تنها نمي گذارد و اين را هم شعار تبليغاتي نمي داند براي زياد شدن مهمان ها مثل «همراه اول». حضرت محبوب، هر كسي را كه يك قدم بردارد تا يك سال بيمه مي كند آن هم نه اين بيمه هاي نصفه و نيمه كه براي هر خدمتي، كلي كارشناسي مي كنند تا از حق و حقوق شما بزنند، بيمه اش اصل بيمه است، بدون گارانتي اما با ضمانت؛ ردخور ندار، اين را مي تواني از موتور سواري كه همسر جوان و دختر يكساله اش را ترك خود سوار كرده و دارد با سرعت خودش را به باب همايون مي رساند بپرسي، او مطمئن است كه بيمه شده وگرنه در اين سياهي شب طفل يكساله را همراه خود نمي آورد كه در ميانه دعا، امان مادرش را ببرد از بهانه گيري براي غذا و بازي و ...

جايي كه هست!

بركت اين شب هاي ماه و ماندگار، كم نيست، چه از جمع شدن جهيزيه براي عروس هاي آبرودار و شفاي بيماران و نشستن گل لبخند روي دل هاي عاشق و چشم انتظار رحمت حق تا پيدا كردن يك وجب جا آن هم درست چند دقيقه قبل از آغاز مراسم اصلي و خاموش كردن چراغ ها. در نگاه اول جايي براي نشستن و غرق شدن در عميق ترين خود انسان عاشق و بي پناه نيست اما خدا بركت بدهد به اين شب و مهمان هايش و آن ميزبان يگانه اش...تا خود صبح هم كه آدم بيايد، مردم با يك صلوات و يك لعن عليه قاتلان اميرالمومنين(ع) تكاني مي خورند و جا مي شود آن آدم و آدم ها...اصلا باور كردني نيست چرا كه ديدني است.
عطر دل انگيز بندگي
بايد بين مردم در حركت باشي، حتي گاهي پايي را لگد كني و سري كه تند به سمتت بر مي گردد را ببيني تا باور كني دانه هاي دل مردم اين شب ها عجيب فيروزه اي رنگ است و نخ تسبيح شان هم همين دعاي جوشن و بك يا الله است...چشم ها در دل شب، دنبال هيچ نشانه اي نيست جز كف دست هايي كه خالي است و فقط يك پناه دارد...باران اين شب ها ديگر جايي براي عرض اندام ندارد وقتي پهناي صورت هر روزه دار ايراني خيس مي شود از يك نداي دروني اما گره گشاي«الهي و ربي من لي غيرك...» انگار همه اين يك جمله را با بند بند وجودشان درك كرده اند و حالا به سوي پروردگار فرياد مي زنند و او را مي خوانند....باور كنيد دعا و ذكر مصيبت و مداحي و ...دليل اين همه اشك و آه نيست، اين بغض فروخورده 11 ماه گذشته است كه حالا شب عيدي، در بهار رمضان مي شكند و غمزه هلال نازدار رمضان و شوال را در خود دفن مي كند...قيمتي مي شوند همه مردمان ما در اين شب هاي شريف...
ديگه چه خبر؟
گاهي آدم دلش مي سوزد كه ما يا بهتر بنويسيم مديران فرهنگي به ويژه آنها كه خيلي ادعاي جنگ نرم و افسري و ...دارند چه راحت فرصت هاي يگانه اجتماعات مردمي - مذهبي كشور را از دست مي دهند. فرض كنيد در همين مسجد ارک، در سه شب قدر، حدود يك ميليون نفر جمع مي شوند، چه خوراك فرهنگي برايشان ترتيب داده مي شود؟ در برابر اغذيه فروشي ها و آب ميوه فروشي ها و ساندويچي هايي كه تا سحر باز هستند و بازار كارشان سكه است، چقدر خوراك فرهنگي به اين جماعت داده مي شود؟ عرضه چند كتاب پرمحتوا، يا چند لوح فشرده مفيد كه الحمدلله در بازار زياد هم هست، چقدر هزينه دارد؟ بيشتر از كاسه آش دادن دست مردم است يا اينكه بيلان كاسه آش بهتر و عزيزتر است تا بيلان اهداي يك كتاب و يك لوح فشرده مثلا تفسير قرآن؟ چقدر ما آسان فرصت ها را از دست مي دهيم.
 آخر مشكل فقط اين نيست و آدم دلش مي سوزد كه منبري و مداح و سخنران هم محض رضاي خدا به اين جمعيت ميليوني، يك كتاب خوب و يا لوح فشرده خوب معرفي نمي كند! يادتان باشد كه در كشور هم سازمان تبليغات اسلامي داريم كه خب در حد يك سايت خدمات ارائه مي دهد و باقي كارهايش را هيچ كس خبر ندارد و هيچ وقت هم گويي نياز به كنفرانس خبري و گفت وگو با رسانه ها و شرح عملكرد و....نيست و هم شوراي هماهنگي تبليغات و هم دفتر تبليغات و...با اين حال در عرصه تبليغات در حد صفر هستيم!
فرض بفرماييد يك اتاق فكري اعلام كند كه در آخرين نماز جمعه رمضان المبارك، ائمه جمعه، كتاب«نورالدين پسر ايران» يا «شرح اسم» را معرفي و مردم را به خريد و مطالعه آن تشويق كنند...مي دانيد چه جريان عظيمي در كشور راه مي افتد؟ موج برخاسته از اين مطالعه مي دانيد با مردم و نگاه فرهنگي مردم چه مي كند؟ اصلا اين كار را نكنند، وزارت محترم ارشاد، كمي از ريخت و پاش معاونت هنري و برگزاري جشنواره هاي بي خاصيت و هزينه بر و مد و لباس كم كند، كمي از آن خريدهاي كيلويي شوراي خريد كتاب كه در انبار خاك مي خورد كم كند، به نمازگزاران عيد فطر كتاب رايگان هديه بدهد. الهي نامه علامه حسن زاده را بدهد اصلا مفاتيح الحيات علامه جوادي آملي را به هر خانواده حاضر در نماز هديه بدهد...ما كه زبان مان مو در آورد و كف دست مديران انتقاد پذير و پرمدعاي فرهنگي اما هيچ اتفاقي نيفتاد، راستي از شوراي فرهنگ عمومي چه خبر؟ جز دست كاري تقويم و هزينه اعتبارات تخصيصي در امور بدون خروجي، كار ديگري دارد؟
يادت باشد...
كلا توصيه هميشگي اين است كه ماشين نياوريد مخصوصا در مارپيچ پارك و خروج از پارك شب هاي قدر و خيابان هاي هميشه پر تهران، اما به هر حال بازهم مثل هميشه، اين موتور است كه شما را نجات مي دهد و شايد به موقع تر از همه سر سفره سحر برساندتان. نكته دير يا زود رسيدن نيست، نكته اينجاست كه شما خيلي زود، اندوخته شب قدر را به خاطر نيم متر جاي پارك و چند دقيقه زود رسيدن به منزل، بر باد ندهي. وضوي شبانه زبانت را به بهاي يك بيراه بي جهت باطل نكني، اجر شب بيداري ات را با بداخلاقي سر ترافيك و تند رفتن و تنه زدن به مردم و ساييدن ماشينت به ماشين ديگران و ...ضايع نكني؛ دين ما دقت در همين جزئيات به ظاهر كم اهميت است.



بايد خودت ببيني!

دلت بايد در گرو يار باشد تا چشمت همراهي كند، بايد خوب چشمت را باز كني تا دلت هم نرم شود...آن مادر جوان را بايد ببيني كه زير نور ماه آرام قرآن بر سر گرفته و بچه اش را هم شير مي دهد. بايد آن پدر جوان را ببيني كه دست دخترك را گرفته و در اوج مصيبت خواني براي اباعبدالله(ع)، او را نوازش مي كند و به ياد حضرت رقيه(ع) اشك مي ريزد... بايد بي قراري جوان مو دم اسبي را در كارزار عشق بازي حضرت محبوب آن درست در گوشه تاريك خيابان لمس كني تا دلت قرص شود اين نظام، با همين سلاح بي بديل تا امروز در بين خاكريزهاي شرق و شمال و غرب و جنوب دشمن كه دورتادور گربه دوست داشتني جغرافياي زمين را گرفته اند، سرپا مانده است. بايد در دل شب، مانور تماشايي محجبه ها : چادري و مانتويي : را ببيني تا هرزه گردي مانكن ها در روز زياد اذيتت نكند و قوت قلب بگيري از اين همه پاسدار خون شهدا...اين ها ست جلوه هاي تماشايي شب هاي روشن ايراني ها در دل تابستان.
شهر در امان است
جداي از اينكه برخي آدم ها اصولا اهل روزه و شب قدر و ...نيستند و يكي از همين ها پريروز صبح چند ساعت بعد از آخرين شب قدر، شيشه ماشين يكي از بچه هاي تحريريه را خرد كرده و...حالا انصافا شهر در امن و امان است؛ مردم دوباره عاشقانه چند روزي در فضاي تمدن زده شهر، نفس كشيده اند و بدون ترديد كلي تغيير كرده اند. نگاه هايشان هم با يك ماه قبل فرق كرده، داستان به نقطه عطف خود رسيده و هركسي كاربلدي كند، برنده است؛ يعني هركه بتواند بهتر سوار اين موج آزاد شده از بند دنيا شود، پيروز است. خواه مسئولان كشور باشند و خواه تنبلي كنند و اين فرصت طلايي را از دست بدهند. امروز و بعد از سه شب قدر و 25 روز روزه داري، مردم زمين حاصلخيز جان شان را آماده كاشت و بذرافشاني كرده اند، سال نوي خود را مي خواهند جشن بگيرند و به تحويل سال نزديك مي شوند، همه چيز مهياي استفاده خط توليد است اگر كسي يا كساني به هوش باشند. فضاي رفتاري، گفتاري و حتي پنداري مردم به شدت باران خورده و مستعد پذيرش بذرهاي اخلاق و ايمان است؛ بايد همين دست فرمان را حفظ كرد، با بداخلاقي و بد دهني در سطح مديران، اين اتمسفر رويايي را خراب نكنيم؛ مردم نگاهشان به حاكمان شان است؛ بد اخلاقي آنها را همچون آيينه اي تكرار مي كنند. حواسمان باشد اين آرامش را با دعواهاي جناحي و سياسي بر هم نزنيم؛ اصلا كمي بيشتر براي مردم وقت بگذاريم تا ثمره اين ماه برايمان گارانتي ش ماه و يكساله داشته باشد؛ واقعا نمي شود؟!
غايب بزرگ
همه اين ها را نوشتيم تا برسيم به اينكه، ما خودمان عرضه نداريم! خودمان بلد نيستيم زيبايي هاي دين و دين داري مان را نمايش دهيم كه رسانه اجنبي از يك صف مرغ، براي ما داستان درست مي كند و حيثيت و فرهنگ مردم نازنين كشورمان را تخريب مي كند. شما اگر دوربين هاي خلاق تلويزيون و گزارش گران حرفه اي راديو را در بين جمعيت ديده باشيد، ما هم ديديم. بله هر از گاهي مي روند سراغ يك نفر با ظاهر متفاوت و از او مي پرسند امشب چه حاجتي داري؟ خب اين سوال را سي وسه سال است كه رسانه ملي ما در راديو و تلويزيون از مردم مي پرسد، ديگر چه؟ جاي آن جوان عاشق و دلباخته كجاي تلويزيون است؟ حضور قشنگ مادر با طفل شير خواره در كدام دوربين به مردم جهان نشان داده مي شود؟ آن پدر و دختر سه ساله چطور براي مردم دنيا، عشق بازي با عاشورا را عرضه مي كنند؟ كدام بخش خبري، يك كليپ تماشايي براي اين شب ها توليد و پخش مي كند؟ جز ايستادن مجري ها و حرف هاي تكراري و تهييج گاه تحقيرآميز مردم براي كمك به ايتام و برخوردهاي سطحي واقعا چه چيزي در تلويزيون نمايش داده مي شود؟ ما كي قرار است با ابزار كار كنيم و كاركردن را با آن ياد بگيريم؟
 مستند سازي، قلق خاص خودش را دارد و آدم خودش را مي خواهد، آنها با سركار عليه فرح و دروغ هاي خنده دارش مستند «از تهران تا قاهره» را مي سازند كه خانم عرض كرده باشند: شاه طرفدار مصدق بود در ملي شدن صنعت نفت!! و ما اينجا يادداشت و مقاله و مصاحبه كه آن مستند مخدوش است و كذب است و بد است و... ما كي قرار است دروغ هاي اين جماعت خناس را مستند كنيم؟! شايد فكر كرديم مستند آرميتا ساختيم، تا 200 سال بيمه شديم؟! يك مستند احساسي كجا و يك مستند حرفه اي تحريف كننده تاريخ كجا؟ به قول امام موسي صدر عزيز كه خداوند براي ايران حفظش كند و او را به آغوش تشنه جوان هاي اين كشور بازگرداند،«ما واقعا خوابيم!»



منبع: کیهان

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین