۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۸ : ۲۱
عقیق:رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم در مورد ارزشمندترین مردم و رابطه آن با ترک کار بیهود می فرماید:«اعظم الناس قدرا من ترك ما لا يعنيه (بحارالانوار، ج 68، ص 276، ح 5)؛ ارزشمندترين مردم كسى است كه آن چه را به كار او نمى آيد، ترك كند.
شايسته نيست انسان سرمايه عمر را با سخنان بيهوده و بى فايده از بين ببرد و بايد بكوشد تا از هر لحظه عمر گرانبهايش بهره مند شود و سرمايه زندگانى را به سادگى از دست ندهد. بايد از آن چه مدت كوتاهى در اختيارش گذاشته شده ، بيش ترين استفاده را برده ، براى آخرت خود زاد و توشه اى فراهم آورد؛ بنابراين سخن بيهوده ، حتى براى يك لحظه هم هدر دادن سرمايه است.
بيهوده گويى از آفاتى است كه بيش تر انسان ها به آن مبتلايند و به سبب آن ، به وادى آفات ديگر زبان ، كشيده مى شوند؛ پس بايد در رفع آن كوشيد و راه را بر گناهان زبان بست.
در این نوشتار ابعاد گوناگون بیهوده گویی؛ از تعریف،
اقسام و نکوهش بیهوده گویی گرفته تا درمان آن سخن به میان آمده است.
(1): تعريف بيهوده گويى
مقصود از بيهوده گويى، به زبان آوردن سخنى است كه فايده مجاز و مشروع دنيايى با آخرتى، مادى يا معنوى و عقلايى يا شرعى نداشته باشد.
سخن گفتن از آن چه براى گوينده بهره اى ندارد، بيهوده گويى است كه از آن به شهوت كلام نيز تعبير شده است؛ البته بى فايده بودن سخن براى گوينده، به معناى بى ارزش بودن آن براى همگان نيست. چه بسا سخنانى كه براى برخى بى فايده ، و براى ديگران سودمند و مفيد است ؛ از اين رو مفيد بودن را مى توان امرى نسبى به شمار آورد؛ اگر چه ممكن است برخى سخنان ، براى همگان بى فايده باشد.
(2): اقسام بيهوده گويى
1 - سخن گفتن درباره موضوع بى فايده
گاه انسان از موضوعى سخن مى گويد كه هيچ فايده اى براى او ندارد؛ اگر چه ممكن است همان موضوع، براى برخى مفيد باشد؛ در اين حال ، سخن او از اقسام كلام بى فايده يا بيهوده گويى به شمار مى رود؛ مانند سخن گفتن از رنگ چشم و موى ديگران كه براى بيش تر افراد بى فايده ، ولى براى برخى از مراكز اطلاعاتى ، مفيد است.
2 - سخن اضافى (فضول كلام)
سخن بيش از اندازه لازم و كافى - اگر چه درباره موضوعى سودمند هم باشد، از اقسام كلام بى فايده به شمار مى رود؛ البته روشن است كه مقصود از آن ، توضيح يا تكرارى كه جهت درك بهتر ارائه مى شود نيست ؛ زيرا به چنين تكرارى نياز بوده از آن استفاده مى شود.
3 - سخن نابجا
سخن كافى و به اندازه درباره موضوع سودمند و مفيد، اگر بيرون از جايگاه مناسبش گفته شود، از اقسام كلام بى فايده شمرده مى شود. نابجايى سخن، گاه از عدم تناسب سخن با مخاطب پديد مى آيد؛ ماننده اقامه برهان هاى غامض و دشوار براى عوام ، و گاه از نبود تناسب زمانى ، مكانى و...مخاطب حاصل مى شود؛ مانند سخن گفتن با افرادى كه از فرط خستگى ، توان گوش سپردن به سخنان گوينده را ندارند.
پرسش بى فايده را هم مى توان از اقسام كلام بيهوده به
شمار آورد كه در اين قسم نيز گاه از امرى بى فايده، پرسيده مى شود؛ مانند آن شخص
كه پس از كلام امير مؤ منان على (عليه السلام ): سلونى قبل ان تفقدونى (علامه
مجلسى : بحار الانوار، ج 10، ص 125، ح 5)؛ از
من بپرسيد پيش از آن كه مرا در ميان خود نيابيد، از تعداد موهاى سر و صورت خويش
پرسيد و گاه از كسى مى پرسد كه به پاسخ گفتن قدرت يا رغبت ندارد. همه اين ها افزون
بر اين كه وقت پرسش كننده را از بين
مى برد، وقت پاسخ دهنده را نيز هدر مى دهد و او را به زحمت مى اندازد.اين در صورتى
است كه آفتى متوجه آن دو نشود و طرح پرسش براى اظهار فضل، فخر فروشى و تحقير طرف
مقابل نباشد؛ وگرنه افزون بر نابودى عمر، انسان را به وادى گناه نيز مى كشاند و بى
مقدار مى كند.
براى پاسخ دهنده نيز ممكن است پيامد زشتى را به همراه داشته باشد؛ براى نمونه ؛ آن گاه كه روزه دارى را نا آگاهانه به خوردن و آشاميدن فرا مى خوانند و او مى پرهيزد، از او مى پرسند: ((روزه هستى ؟)) با اين پرسش ، چند مشكل براى پاسخ دهنده پديد مى آيد. اگر بگويد روزه نيستم، دروغ گفته است. اگر بگويد روزه هستم، از پاداش عبادت پنهانى او كاسته شده است. اگر پاسخ مثبت دهد و از اين پاسخ، انگيزه لذت و غرور داشته باشد، به ورطه ((ريا)) افتاده و اگر پاسخ ندهد، به پرسش كننده توهين كرده است.
همچنين اگر از شخصى چيزى بپرسد كه او نمى خواهد در آن مورد پاسخى دهد و دوست دارد مساءله از ديد پرسش كننده يا ديگران پنهان بماند، در اين جا پرسش كننده نه تنها وقت پربار خود را هدر داده ، بلكه وقت طرف مقابل خود را نيز گرفته و تباه كرده است بدون اين كه نتيجه خاصى از گفتار خود گرفته باشد. به اين ترتيب ، پرسش بى فايده ، از بدترين نوع كلام بى فايده است.
(3): نكوهش بيهوده گويى از ديد شرع
نهاد پاك آدمى، از زيان و كاستى نفرت داشته، انسان را از هر امر زيانبارى باز مى دارد. از سويى عمر، سرمايه اصلى بشر است كه به تندى سپرى مى شود و راهى براى بازگشت آن نيست. با توجه با اين دو نكته، خرد آدمى، به ناپسندى گفتار بيهوده حكم كرده، گزافه گو را سزاوار نكوهش مى داند.
شريعت
هم با صحه نهادن بر حكم عقل، انسان را از اين كار باز مى دارد.
روايات موجود در اين زمينه، اهميت پرهيز از سخن بيهوده
را نمايان مى سازد. رسول خدا (صلى
الله عليه و آله و سلم ) در حديث طولانى معراج مى فرمايد: (ديدم ) كه دوزخ، هفت در داشت و بر هر درى سه جمله نوشته شده بود. بر در پنجم
نوشته بودند:...و لا تكثر منطقك فيما لا يعنيك فتسقط
من رحمه الله ...(محدث نورى : مستدرك الوسائل ، ج 13،
ص 126، ح 14972).
و در آن چه بيهوده است، بسيار سخن نگو كه از رحمت خدا
ساقط مى شوى.
در جاى ديگرى مى فرمايد: من حسن اسلام المرء تركه ما لا يعنيه (علامه مجلسى : بحارالانوار، ج 68، ص 277، ح 10).از خوبى اسلام آدمى است كه آن چه را به كارش نمى آيد، ترك كند.
روايت به روشنى ستايش پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم
) از ترك اين رفتار را مى نماياند چرا كه آن را از جمله نيكى ها و محاسن اعتقاد
شخص مسلمان شمرده است.
و همچنين به ابوذر غفارى (ره ) فرمود:
الا اعلمك بعمل خفيف على البد ثقيل فى الميزان ؟ قلت :
بلى يا رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) . قال : هو الصمت و حسن الخلق و
ترك ما لا يعنيك (ورام بن ابى فراس : مجموعه ورام ، ج 1،
ص 107). آيا عملى آسان و سبك براى بدن، و سنگين و پر بها در ميزان اعمال به تو
بياموزم ؟ عرض كردم : آرى ، اى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) حضرت فرمود:
خاموشى و خوش خلقى و ترك كار بيهوده.
حضرت در اين عبارت بر اهميت و سنگينى اعمال در آخرت
اشاره داشته ، بر ترك سخن بيهوده تاءييد مى فرمايد. در جاى ديگر نيز مى فرمايد:
من راءى موضع كلامه من عمله قل كلامه الا فيما يعنيه (كلينى : كافى ، ج 2، ص 116، ح 19).
هر كس كلام خود را جزئى از عمل خويش بداند، سخن او كم مى
شود، مگر در مواردى كه براى او فايده دارد.
اما على (عليه السلام ) يكى از صفات مؤ منان را دورى از
سخن بى فايده بر مى شمرد و از گزافه گويان اظهار شگفتى مى كند:عجبت لمن يتكلم بما لا ينفعه فى دنياه و لا يكتب له اجره فى
اءخراه (آمدى : غررالحكم ، ص 214، ح 4176.).در
شگفتم از كسى كه سخنى مى گويد كه در دنيا سودى ندارد و در آخرت اجرى نخواهد داشت.
سخن اضافى - اگر چه درباره امرى مفيد هم باشد - نكوهيده
است ؛ زيرا اضافه آن بيهوده است و فايده اى به بار نمى آورد. رسول خدامى فرمايد:طوبى لمن امسك الفضل من لسانه و انفق الفضل من ماله (ورام بن ابى فراس : مجموعه ورام ، ح 1، ص 108) خوشا به حال كسى
كه زيادى كلامش را نگاه دارد و زيادى مالش را انفاق كند. در سخنى از امير مؤ منان
على (عليه السلام ) نيز آمده است:شر ما شغل به المرء وقته الفضول (آمدى : غرر الحكم ، ص 476، ح 10931)بدترين چيزى كه آدمى وقت خود را به آن سرگرم
مى كند، كارهاى زيادى است (كه شامل سخن زيادى هم مى شود.)
روزى امير مؤ منان على (عليه السلام ) از كنار مردى كه
فراوان سخن مى گفت، عبور كرد، ايستاد و خطاب به وى فرمود:يا هذا انك تملى على حافظيك كتابا الى ربك فتكلم بما يعنيك ودع ما لا
يعنيك (حر عاملى : وسائل الشيعه ، ج 12، ص 197،
ح 16074) اى (مرد!) همانا تو (با اين گفتارت ) نامه اى را به سوى پروردگارت نزد دو
فرشته نگاهبانت ، پر مى كنى [= گفتار بيهوده تو نوشته مى شود]؛ پس ، از آن چه مفيد
است ، سخن بگو و چيز بيهوده را رها كن.
سخن نابجا هم ، اگر چه درباره موضوعى مفيد باشد، نكوهيده
است؛ زيرا افزون بر آن كه فايده اى ندارد، چه بسا كاستى شخص گوينده را نيز در پى
داشته است.
سيدالشهدا حضرت حسين (عليه السلام ) به ابن عباس فرمود:
يا ابن عباس لا تتكلمن بما لا يعنيك فاننى اخاف عليك الوزر و لا تتكلمن بما يعنيك
حتى ترى له موضعا فرب متكلم قد تكلم بحق فعيب (ديلمى : اعلام الدين ، ص 145) اى فرزند
عباس ! هرگز از آن چه بى فايده است ، سخن مگو؛ چرا كه من از وزر براى تو مى ترسم و
هرگز از آن چه مفيد است ، سخن نگو تا هنگامى كه جايگاهى مناسب براى سخنت ببينى .
چه بسا گوينده اى كه به حق سخن گويد (اما در جايگاه نامناسبش )؛ پس بر او عيب
گرفته مى شود.
امام صادق (عليه السلام ) نيز در گفتارى مانند همين مى
فرمايد:
- ودع كثيرا من الكلام فيما يعنيك حتى تجد له موضعا قرب
متكلم بحق فى غير موضعه فعنت (محدث نورى :
مستدرك الوسائل ، ج 9، ص 27، ح 10115) ...و بسيارى از سخنان مفيد را ترك كن تا
براى آن ها جايگاهى مناسب بيابى. چه بسا گوينده بحقى كه در جايگاه نامناسب سخن مى
گويد و در سختى قرار گرفته ، نابود مى شود.
پرسش بى فايده هم امرى نكوهيده است؛ چنان كه يكى از
اصحاب امام صادق(عليه السلام) نقل مى كند نزد امام بوديم كه آسمان رعدى زد. حضرت
فرمود: سبحان من يسبح له الرعد بحمده
والملائكه من خيفته فقال له ابو بصير جعلت فداك ان للرعد كلاما فقال : يا ابا محمد
سل عما يعنيك ودع ما لا يعنيك (محدث نورى :
مستدرك الوسائل ، ج 6، ص 187، ح 6732) پاك و منزه است كسى كه رعد به ستايش او، و
فرشتگان از ترس او تسبيح مى گويند. ابو بصير عرض كرد: فداى تو شوم . آيا رعد هم سخن دارد؛ امام فرمود: اى ابا محمد! از چيزى كه به
كارت مى آيد بپرس و آن چه را به كارت نيايد، رها كن.
منبع:جام
211008