۰۵ آذر ۱۴۰۳ ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۳ : ۱۲
:نوشتار این مرجع تقلید به مناسبت عید سعید غدیر با عنوان « دوستی مولای غدیر؛ عنوان صحیفه مؤمن » بدین شرح است:
از آن شخصيت عظيم که بعد از رسول خدا صلّيالله عليه و آله اشرف کلمات الهيّه، اکبر آيات ربّانيه، ادلّ دلايل جامعه، اتمّ براهين ساطعه، وسايل کافيه و مظهر العجايب و معدن الغرايب است و مالک کلّ عظمتهاي انسان مافوق و برتر و خليفة الله بر حق است و دوستي او عنوان صحيفه مؤمن و علامت طهارت مولد است، اگر انسان، همه زبانهاي گويا را در دهان داشته باشد و با هر کدام از آنها جاودانه مدح و ثنا بگويد، از حرف نخستين مدح او، بيشتر نخواهد گفت و زبان حالش اين شعر خواهد بود: ايـن شرح بينهايت کز وصف يار گفتند * حــرفي است از هزاران کاندر عبارت آمد
* علي از زبان پيامبر(ص)
در آن ميداني که پيامبر اعظم، عقل کلّ، خاتم رسل و هادي سبل صلّيالله عليه و آله، بر حسب احاديث معتبر و مشهور بينالمسلمين، از آن حضرت، آن همه تمجيدات و تعريفات رسا و پر از معنا فرموده باشد و او را با حق و با قرآن، و حق و قرآن را با او و لازم الاتصال و غير قابل افتراق دانسته باشد، و گاه فرموده باشد:
«وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَوْ لَا أَنْ تَقُولَ طَوَائِفُ مِنْ أُمَّتِي فِيكَ مَا قَالَتِ النَّصَارَى فِي ابْنِ مَرْيَمَ لَقُلْتُ الْيَوْمَ فِيكَ مَقَالًا لَا تَمُرُّ بِمَلَإٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ إِلَّا أَخَذُوا التُّرَابَ مِنْ تَحْتِ قَدَمَيْكَ لِلْبَرَكَةِ.»(1)
و گاهي با زبان معجزْ بيان و حقيقتترجمان، فرموده باشد: «لَوْ أَنَّ الْبَحْرَ مِدَادٌ وَ الْغِيَاضَ أَقْلَامٌ وَ الْإِنْسَ كُتَّابٌ وَ الْجِنَّ حُسَّابٌ مَا أَحْصَوْا فَضَائِلَكَ يَا أَبَا الْحَسَنِ.»(2)
يا ارزش يکي از ميدانهاي جهاد آن مجاهد في سبيلالله را در راه اعلاي کلمة الله و دفاع از حق، افضل از عبادت جنّ و انس و يا تمام امّت معرفي کرده باشد، ديگران در مدح و ثناء آن حضرت چه ميتوانند بگويند؟!
* عظمت اميرالمؤمنين عليهالسلام در کلام دیگران
حقيقت اين است که با جملهها و کلماتي که حروف آنها از بيست و نه حرف بيشتر نيست، نميتوان از بزرگ بنده خاص و مخلص خدا، که در آيات بسياري از قرآن، خداوند متعال، خود او را وصف و مدح فرموده است، توصيف و ستايش کرد؛
وَ إن قَمِيصاً خيطَ مِنْ نَسْجِ تِسْعَةٍ * وَ عِشْـرينَ حَرْفاً عَنْ مَعاليهِ قَاصِرٌ
مدايح شايستهاي که از آن امام عظيم، رهبر موحّدان، پيشواي مجاهدان، سرور زهّاد و دادگران و اميرمؤمنان شده، هر چه رسا و شيوا بوده، به ناحيهاي از نواحي عظمت آن حضرت اشارت دارد.
آن که در مجلس معاويه و به درخواست و اصرار او، امام را به اين سخنان توصيف کرد:
«كَانَ وَ اللهِ بَعِيدَ الْمُدَى شَدِيدَ الْقُوَى يَقُولُ فَصْلًا وَ يَحْكُمُ عَدْلًا يَتَفَجَّرُ الْعِلْمُ مِنْ جَوَانِبِهِ وَ تَنْطِقُ الْحِكْمَةُ مِنْ نَوَاحِيهِ يَسْتَوْحِشُ مِنَ الدُّنْيَا وَ زَهْرَتِهَا وَ يَسْتَأْنِسُ بِاللَّيْلِ وَ وَحْشَتِهِ كَانَ وَ اللهِ غَزِيرَ الْعَبْرَةِ طَوِيلَ الْفِكْرَةِ يُقَلِّبُ كَفَّيْهِ وَ يُخَاطِبُ نَفْسَهُ وَ يُنَاجِي رَبَّهُ يُعْجِبُهُ مِنَ اللِّبَاسِ مَا خَشِنَ وَ مِنَ الطَّعَامِ مَا جَشِبَ كَانَ وَ اللَّهِ فِينَا كَأَحَدِنَا»(3)
و آن که با اين جملهي کوتاه «إحتياجُ الکُلِّ إلَيْهِ وَ إسْتِغْنائُه عَنِ الکُلِّ دَليلٌ عَلى أنَّه إمَامُ الکُلِّ»(4) او را ستود، و آن که در وصف کلامش ميگفت: «کَلامُهُ دُونَ کَلامِ الخَالِقِ وَ فَوْقَ کَلامِ الْمَخْلُوقينَ»(5)
و آن که ميگفت: «لَوْ لَا سَيْفُهُ لَمَا قَامَ لِلْإسْلامِ عَمُودٌ»(6) وآن که ميگفت: «قُتِلَ في مِحْرابِ عِبادَتِهِ لِشِدَّةِ عَدْلِهِ»(7)
و آن مرد مسيحي که آن شخصيت بزرگ آفرينش و آن يگانه نمايش کمال وجود محمّدي را به اين جمله ستايش کرده است: «في عَقيدَتي اَنَّ عَليَّ بْنَ أَبي طالِب اَوَّلُ عَرَبِيّ لازَمَ الرُّوحَ الْکُلِّيةَ فَجاوَرَها وَ سامَرَها»(8)
و آن که اين شرف و عزّت را به اين بيان شرح داد:
اَلنّبِي الْــمُصْطَفى قالَ لَنا * لَيلَــة الْـمِعْراجِ لَمّا صَعِدَهُ * وَضَــعَ اللهُ عَلى ظَهْري يداً * فَاَرانِي الْقَلْــبَ اِنْ قَدْ بَرَّدَهُ * وَ عَلِيٌ واضِـــعُ رِجْلَيهِ لي * بِمَکان وَضَـعَ اللهُ يــدَهُ (9) همه و هر يک به منقبتي از مناقب آن حضرت اشارتي کردهاند.
* معجزه بزرگ رسول خدا صلی الله علیه و آله
خلاصه اینکه، علي عليهالسّلام معجزهاي است که خداوند به رسول گرامياش خاتم الانبياء صلّي الله عليه و آله عطا فرمود؛ معجزهاي که از همه معجزات انبياي گذشته، بزرگتر و حيرتانگيزتر است؛ و بجاست که بگوييم اين سخن حضرت صادق عليهالسّلام را:
«الصُّورَةُ الإنْسَانِيَّةُ هِيَ أکْبَرُ حُجَجِ اللهِ عَلى خَلْقِهِ وَ هِيَ الکِتابُ الَّذي کَتَبَه بِيَدِهِ وَ هِيَ الهَيْکَلُ الّذي بَناهُ بِحِکْمَتِهِ وَ هِيَ مَجْمُوعُ صُوَرِ العَالَمينَ وَ هِيَ المُخْتَصَرُ مِنَ العُلُومِ في اللَّوحِ الْمَحْفُوظِ»(10) به واسطه شخصيتي، مثل علي عليهالسّلام بيان واقع و حقيقت ميشود.
با عالم بزرگ معتزله ابن أبي الحديد همنوا شده، ميگوييم:«هُوَ النَّبَأُ الْمَکْنُونُ وَ الجَوْهَرُ الّذي * تَجَسَّدَ مِنْ نُورٍ مِنَ القُدْسِ زاهِــر * وَ وَارِثُ عِلْـمِ المُصْطَفى وَ شَقيقِه * أخاً وَ نَظيراً فِي العـلى و الأواصِر * وَ ذُو المُعْجِزاتِ الوَاضِـحاتِ أقلّها * الظُّهور عَلى مُسْتَـوْدِعاتِ السَّرائر * ألا إنَّما التَّوْحيدُ لَوْلا عُلــــومُهُ * كَعَــرْضَةِ ضِلّيــلٍ وَ نَهْبَةِ كافر»(11)
پس، سزاوار است که زمين ادب ببوسيم، و خداوند متعال را به نعمت ولايت آن حضرت و فرزندان بزرگوارش، تا حضرت صاحب وقت، وليّ عصر و مالک امر، مولانا المهدي ارواح العالمين له الفداء حمد و سپاس بگوييم: اَلْحَمْدُللهِ الَّذي جَعَلَنا مِنَ الْمُتَمَسِّکينَ بِولايةِ اَميرَالْمُؤْمِنينَ وَ الائِمَّةِ الْمَعْصُومينَ سِيّما خاتَمِهِمْ وَ قائِمِهِمْ صَلَواتُ اللهِ عَلَيهِمْ اَجْمَعينَ.
پی نوشت ها:
1و2. بحار الأنوار، جلد 40، باب 91، حدیث 114.
3. بحار الأنوار، جلد 41، باب 107، حديث 28.
4. بغية الوعاة سيوطی، صفحه 243؛ تنقيح المقال مامقانی، جلد 1، صفحه 402، شماره 3769.
5. شرح نهج البلاغة ابن أبیالحديد، جلد 1، صفحه 24.
6. همان، جلد 12، صفحه 83.
7. جرج جرداق مسیحی در كتاب «الامام علی صوت العدالة الإنسانیة».
8. نقلشده از جبران خلیل جبران دانشمند مسیحی در كتاب «الامام علی صوت العدالة الانسانية» جرج جرداق، جلد 1، صفحه 364.
9. این اشعار منتسب به شافعی است كه در كتب مختلف نقل شده است از جمله: تاریخ الخمیس دیار بکری، جلد 2، صفحه 87؛ الغدیر علّامه امینی، جلد 7، صفحه 12.
10. به نقل از تفسیر صافی، ذیل آیه 2 سوره بقره.
11. القصائد السبع العلويات ابن ابی الحدید، القصيدة الخامسة.
منبع:حوزه
211008