۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۸ : ۰۱
عقیق:در بعضی از آیات قرآن، موارد مخصوصی از احسان نسبت به پدر و مادر ذکر شده است؛ مثل انفاق و وصیت به والدین؛ ولی آنچه از مجموع آیاتی که درباره والدین آمده به دست می آید، احسان مطلق است، به نحوی که گاه این احسان بالاتر از عبادات مستحبی ذکر شده است!
در
این باره روایت شده است مرد كارگرى (در نجف اشرف ) بود كه پدر پيرى داشت و در خدمت
گذارى او هيچ گونه كوتاهى نمى كرد. او هميشه در خدمت پدر بود، جز شبهاى چهارشنبه
كه به مسجد سهله مى رفت و در آن شب ها به خاطر اعمال مسجد سهله و شب زنده دارى در
مسجد نمى توانست در خدمت پدر باشد. ولى پس از مدتى این عمل ار ترك كرد و به مسجد
سهله نرفت .
از او پرسيدند: چرا رفتن به مسجد سهله را ترك نمودى؟
در پاسخ گفت : چهل شب چهارشنبه به آنجا رفتم، آخرين شب چهارشنبه بود، نتوانستم بعد
از ظهر زود حركت كنم، نزديكى هاى غروب به راه افتادم، مختصر راه رفته بودم، شب شد
و من تنها به راه خود ادامه دادم. يك سوم راه مانده بود و هوا هم بسيار تاريك بود.
ناگاه مرد عربى را ديدم در حالى كه بر اسب سوار است به سوى من مى آيد، با خود
گفتم: اين مرد راهزن است، حتما مرا برهنه مى كند، همين كه به من رسيد با زبان عربى
شروع به صحبت نمود و گفت :كجا مى روى ؟
گفتم: مسجد سهله مى روم .
فرمود: همراه تو چيز خوردنى هست ؟
گفتم : نه .
فرمود: دست خود را در جيب كن !
گفتم: در جيبم چيزى نيست .
بار ديگر اين سخن را تكرار كرد.
من دست خود را در جيب كردم، ديدم مقدارى كشمش توى جيبم هست كه براى بچه ها خريده
بودم و در خاطرم نبود.
آنگاه فرمود: اوصيك بالعود: پدر پيرت را به تو سفارش مى كنم . (عرب بيابانى پدر
پير را عود مى گويد).
اين جمله را سه بار تكرار كرد. سپس از نظرم ناپديد شد، فهميدم او حضرت مهدى است و
راضى نيست خدمت پدرم را حتى در شبهاى چهارشنبه نيز ترك بنمايم. از اين جهت ديگر به
مسجد سهله نرفتم و آن عبادت ها ترك نمودم تا پیوسته در خدمت پدرم باشم.
پی نوشت ها:
1- علامه مجلسی. بحارالانوار، ج53: 246.
2-ناصري، محمود. داستانهاي بحار الانوار، ج5: 221.
3- احمدی، زین العابدین. مقام پدر و مادر در اسلام، مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن.
منبع:قدس
211008