۰۵ آذر ۱۴۰۳ ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۱ : ۱۸
عقیق:برخي
از سالها، در ايام حجّ، «روز عرفه» با «روز جمعه» مصادف شده، و آن سال در ميان
حجاج، خصوصاً اهل سنّت، به «حج اكبر» معروف ميگردد.
اين مسأله، انگيزه شد تا با بررسي آيات و روايات و
همچنين تاريخ، سابقه آن را دنبال نمايم. آنچه درذيل تقديم ميگردد نتيجه تحقيقي هر
چند كوتاه در اين زمينه است كه اميد ميرود با اظهار نظر محققان و دانشمندان و
صاحب نظران تكميل گردد:
خداوند در قرآن كريم ميفرمايد: «و اذان من اللَّه و
رسوله الي النّاس يوم الحج الاكبر انّ اللَّهَ برئ من المشركين و رسولُهُ.» ۱
«و اين اعلامي است از ناحيه خدا و پيامبرش به (عموم)
مردم در روز حج اكبر، كه خداوند و پيامبر او، از مشركين بيزارند.»
در بين محدثان و مفسران قديم و جديد، در اينكه «حج اكبر
كدام است؟» اختلاف نظر وجود دارد، برخي از آنان معتقدند:
۱- مراد از حج اكبر، روز عرفه است.
از ابن عباس، طاووس، عمر، عثمان، مجاهد، عطاء، سعيد بن
مسيب، ابن زبير، ابوحنيفه و شافعي نقل شده كه روز عرفه را روز حج اكبر ميدانند. ۲
عطاء گويد: «الحج الاكبر الذي فيه الوقوف بعرفة، و
الاصغر العمرة.» ۳
اسماعيل قاضي در حديث مَخْرمَه از رسول خدا (ص) نقل كرده
كه آن حضرت فرمود: «يوم الحج الاكبر يومُ عرفة.» ۴
ابن ابي حاتم و ابن مردويه، از مسور بن مَخْرمه از قول
رسول خدا (ص) آوردهاند كه: «انّه قال خطب رسول اللَّه (ص) عشيّة عرفة، فقال امّا
بعد فان هذا يوم الحج الاكبر.»
«پيامبر (ص) بعد از ظهر عرفه براي مردم سخن ميگفت، و
خطاب به آنان فرمود: امروز، روز حج اكبر است.» ۵
ابن سعد، ابن ابي شيبه، ابن جرير، ابن ابي حاتم، و
ابوالشيخ از عمر بن خطاب نقل كردهاند كه گفت: «حج اكبر روز عرفه است.» ۶
ابن جرير روايت ديگري از ابي الصهباي بكري نقل ميكند
كه: از علي بن ابيطالب (ع) راجع به روز حج
اكبر سؤال كردم، فرمود: روز عرفه است. ۷
ابوالشيخ نيز از ابن عباس نقل ميكند كه گفته است: همانا
روز عرفه، روز حج اكبر است و اين روز، روز مباهات است، روزي است كه خداوند به اهل
زمين در برابر ملائكه آسمان، فخر كرده و ميفرمايد: «جاؤني شعثا غبرا آمنوا بيو
لم يروني و عزّتي لاغفرت لهم.» ۸
«ژوليده موي و گرد و خاك بر چهره نشسته، به سوي من آمدهاند.
به من ايمان آوردند، با آنكه مرا نديدهاند.
به عزّت خودم سوگند آنها را ميبخشم.»
برخي از كساني كه اين قول را پذيرفتهاند به حديث معروف
«الحج عرفه» استدلال كرده و ميگويند: از آنجا كه يكي از بزرگترين اعمال حج، وقوف
در عرفه ميباشد، و كسي كه آن را درك كند، حج را درك كرده و كسي كه آن را درك نكند
حج او باطل است، لذا روز عرفه را روز حج اكبر ناميدهاند. ۹
۲- دسته ديگر «يوم الحجّ الأكبر» را تمامي
ايّام حج ميدانند.
اين گروه معتقدند همانگونه كه «جنگ جمل»، «جنگ صفيّن» و
«جنگ بعاث» با اينكه روزها طول كشيده، از آنها به «روز صفين»، «روز جمل» و «روز
بعاث» تعبير ميكنند و مرادشان از «يوم»، تمامي دوران آن جنگ هاست، بنابراين در
اينجا نيز مراد از «يوم الحج الأكبر» تمامي ايام حج است. ۱۰
شيخ تَهانَوي ميگويد: «الحجّ نوعان: الحج الاكبر و هو
حجّ الاسلام، و الحج الأصغر و هو العمرة.
«حج دو نوع است: حج اكبر و آن حَجَّةألاسلام است و حج
اصغر كه عمره است.» ۱۱
۳-دسته سوّم حج اكبر را وقوف در عرفات و اعمال مربوط به مِني ميدانند:
عمر بن اذينه ميگويد: براي امام صادق (ع) مسائلي را
نوشتم و پس از مدتي، پاسخ آن حضرت را با دست خط مباركشان دريافت نمودم: «... و
سألته عن قوله تعالي الحج الاكبر ما يعني بالحج الاكبر؟ فقال الحج الاكبر الوقوف
بعرفة و رمي الجمار، و الحج الاصغر العمرة.» ۱۲
«از امام سؤال كردم كه فرموده خداوند: «يوم الحج الاكبر»
به چه معني است؟ فرمود: حج اكبر وقوف در عرفات و رمي جمرات است و حج اصغر عمره است.
براساس اين روايت، اعمال عرفه و مني، حج اكبر شمرده است.»
همين مطلب را زراره از امام صادق (ع) روايت كرده كه آن
حضرت فرمود: «الحج الاكبر الوقوف بعرفة، و بجَمْع* و رمي الجمار بمني، و الحج
الاصغر العمرة.» ۱۳
«حج اكبر وقوف به عرفه و مشعر، و رمي جمرات در مِني است
و حج اصغر عمره است.»
* (جَمْع با فتح جيم و سكون را به معناي مشعر است. /
مجمع البحرين، ج ۱،
ص ۳۹۷.)
۴-
سفيان ثوري و ابن جُريح و... روزحج اكبر را تمامي
ايّام مِنيميدانند. ۱۴
۵-
مجاهد روايت ديگري را نقل كرده، ميگويد: «الحج الاكبر
القِران*، و الأصغر الافراد*» «حج اكبر، حج قران و حج اصغر حج اِفراد است.» ۱۵
* (حج قِران با حج افراد در جميع جهات يكسان است، جز
اينكه، در حج قِران هنگام احرام مكلّف بايد قرباني را همراه داشته باشد. /مناسك.)
* (حجِ افراد عين صورت جمع تمتع است با يك فرق كه در حج
تمتع هدي بايد ذبح كند و در حج افراد واجب نيست. / مناسك امام خميني ص ۴۵.)
۶-
ابن ابي حاتم از سعيد بن مسيب نقل ميكند كه گفت: حج
اكبر روز دوّم از يوم النحر (عيد قربان) است. آيا نميبيني كه امام در آن روز خطبه
ميخواند؟ ۱۶
۷-
ابن سيرين گفته است: «روز حج اكبر، مربوط به آن سالي است
كه پيامبر (ص) حجةالوداع را انجام دادند و همراه با
ايشان نيز تعداد بيشماري از مردم حج بجاي آوردند.» ۱۷
البته ميتوان اين قول را نيز، مؤيّد آن كساني دانست كه
روز حج اكبر را روز عيد قربان ميدانند؛ زيرا در همان سال، پيامبر (ص)
در مِني براي مردم سخن گفت و در روز عيد قربان از مردم
سئوال فرمود: امروز چه روزي است؟ گفتند: روز عيد قربان. سپس فرمود: امروز روز حج
اكبر است. ابن عربي اين حديث را حَسَن و صحيح ميداند.
۱۸
۸-
طبراني از سمرة بن جندب نقل ميكند كه گفته است: «روز حج
اكبر، مربوط به آن سالي است كه مسلمانان و مشركان حج را در مدت سه روز انجام دادند
كه قبل از آن، چنين حجي انجام نشده، و پس از آن نيز روي نخواهد داد.» ۱۹
فضيل بن عياض نيز از امام صادق (ع) نقل ميكند كه فرمود:
علّت نامگذاري حج اكبر آن است كه در آن سال مسلمانان و مشركان، همراه با هم حج
انجام داده و پس از آن ديگر مشركين حج بجاي نياوردند. ۲۰
همچنين ابن ابي شيبه زايد از ابن عون نقل ميكند كه از
محمد راجع به روز حج اكبر سئوال كردند گفت: روزي است كه حج رسول خدا (ص) با حج اهل ملل مصادف گرديد. ۲۱
۹-
بسياري از محدثان و مفسران، با استناد به روايات
گوناگون، حج اكبر را روز عيد قربان ميدانند.
اين دسته علاوه بر آنكه از استحكام بيشتري برخوردار ميباشد،
با آيه «فسيحوا في الأرض اربعة اشهر» و يا نقلهاي تاريخي كه ميگويد: «علي بن
ابيطالب (ع) بعدازظهر عيد قربان پيام برائت را
ابلاغ فرمود»، سازگارتر است: ابن ابي اوفي ميگويد: «روز عيد قربان، روز حج اكبر
است.
در آن روز خون ريخته ميشود. سرها تراشيده ميشوند.
آلودگيها و زوايد بدن برطرف ميگردد، و حرامها حلال ميشوند.» ۲۲
مالك نيز همين عقيده را داشته ميگويد: «شكي نداريم كه
حج اكبر روز عيد قربان است و اين بدان جهت ميباشد كه بسياري از اعمال حج در روز
عيد قربان انجام ميشود.
در شب عيد، حجاج در مِني وقوف داشته، در فرداي آن، رمي،
قرباني، حلق و طواف انجام ميشود.» ۲۳
ابوبكر محمد بن عبداللَّه معروف به ابن عربي با تأييد
قول مالك ميگويد: «و غاص مالك علي الحقيقة» «مالك به تمامي حقيقت دست يافته است.»
۲۴
معاوية بن عمّار ميگويد: از امام صادق (ع) درباره روز
حج اكبر سئوال كردم، آن حضرت فرمود: «روز عيد قربان، روز حج اكبر و عمره حج اصغر
است.» ۲۵
در جاي ديگر صفوان بن يحيي از ذريح المحاربي از امام
صادق (ع) نقل ميكند كه آن حضرت فرمود: «حج اكبر يوم النحر، (روز عيد قربان) است.»
۲۶
فضيل بن عباس ميگويد: از امام صادق (ع) پيرامون حج اكبر
سئوال كردم و گفتم: ابن عباس آن را روز عرفه ميدانسته است.
حضرت پاسخ فرمودند: «علي (ع) ميفرمود: حج اكبر روز عيد
قربان است و آنگاه به فرموده خداي عزّوجلّ: «فسيحوا في الأرض اربعة اشهر» ۲۷ استدلال كرده ميفرمود:
جچهار ماه؛ عبارت است ازج بيست روز از ماه ذيحجه، و ماههاي محرّم، صفر، ربيع
الاوّل و ده روز از ربيع الآخر و اگر حج اكبر روز عرفه باشد چهار ماه و يك روز
خواهد شد.» ۲۸
لازم به توضيح است كه علي بن ابي طالب (ع) پيام برائت را
به دستور رسول خدا (ص) در روز دهم ذيحجه (روز عيد قربان) در مِني براي مردم قرائت
فرموده و براساس دستور خداوند چهار ماه به مشركين مهلت داد تا تصميم بگيرند مسلمان
شده و يا بر كفر و شرك باقي بمانند و در نتيجه كشته شوند.
چهار ماه از اين قرار بود: بيست روز باقيمانده از ماه
ذيحجه، تمامي ماههاي محرّم، صفر، و ربيع الاوّل و ده روز از ربيع الثاني، كه در
نتيجه روز يازدهم ربيع الثاني مهلت چهار ماهه پايان ميپذيرفت.
بر اين اساس آنها كه روز عرفه را يوم الحج الاكبر
بدانند يك روز به چهار ماه خواهند افزود و اين با آيه ناسازگار است.
صاحب تفسير المنار نيز ميگويد: اين چهار ماه از روز دهم
(عيد قربان) ذيحجّه سال نهم (كه پيام برائت در آن ابلاغ شد) آغاز و در دهم ربيع
الآخر سال دهم خاتمه مييابد. ۲۹
در روايت ديگري آمده است: در حالي كه علي بن ابي طالب (ع) روز عيد قربان، بر مركبي سفيد رنگ سوار گشته، به طرف جبانه
حركت ميكرد، مردي آمد و لجام اسب آن حضرت را در دست گرفت و سئوال كرد روز حج اكبر
كدام است؟ حضرت پاسخ دادند: همين امروز است، جسپس فرمود: ج از مقابل مركب كنار
برو. ۳۰
منابع اهل سنّت از افرادي مانند ابن عباس، سعيد بن جبير،
ابن زيد، نخعي، شعبي، سدي، ابن ابي اوفي، و ابن مردويه.
... نيز نقل كردهاند كه: «مراد از يوم الحج الاكبر روز
عيد قربان است.» ۳۱
از مجاهد نيز روايتي نقل شده كه حج اكبر را يوم النحر ميداند.
۳۲
ترمذي، ابن منذر، ابن ابي حاتم و ابن مردويه به نقل از
علي بن ابي طالب (ع) آوردهاند كه
فرمود: از پيامبر (ص) سؤال كردم: «يوم الحج الاكبر چه روزي است؟ فرمود: روز عيد
قربان است.» ۳۳
ابوالشيخ نيز نقل كرده، كه علي (ع) فرمود: «يوم الحج الاكبر
روز عيد قربان است.» ۳۴
ابن مردويه از ابن ابي اوفي و او از رسول خدا (ص) نقل ميكند
كه فرمود: «يوم الاضحي هذا، يوم الحج الاكبر» «روز عيد قربان، امروز، روز حج اكبر
است.» ۳۵
ابن داود، ابن ماجه... و ابونعيم در حليه، از ابن عمر
نقل كردهاند كه گفته است: رسول خدا (ص) روز عيد قربان در حجةالوداع در بين جمرات
توقف نموده، از مردم سئوال فرمود: امروز چه روزي است؟ گفتند: روز عيد قربان.
آنگاه پيامبر (ص) فرمود: امروز، روز حج اكبر است.» ۳۶
بخاري و ديگران نيز همين مطلب را از پيامبر (ص) نقل كردهاند.
۳۷
ابوهريره نيز ميگويد: ابابكر در همين سال مرا همراه
مؤذّنيني كه روز عيد قربان اعزام داشت، فرستاد، سپس پيامبر (ص) علي (ع) را براي
ابلاغ پيام برائت اعزام فرمود. ۳۸
كه اين روايت نيز مشخص ميكند روزي كه علي (ع) پيام برائت
را براي مردم قرائت فرمود، روز عيد قربان بوده و در نتيجه يوم الحج الاكبر همان
روز خواهد بود.
ابن ابي شيبه ميگويد: ابي جحيفه نيز روز حج اكبر را روز
عيد قربان ميداند عطا و ابن جرير نيز از ابن عباس همين مطلب را نقل كردهاند. ۳۹
ابن جرير از مغيرة بن شعبه نقل ميكند كه: روز عيد اضحي
خطبه خواند و گفت: امروز، روز حج اكبر است. ۴۰
ابن ابي شيبه از ابي اسحاق نقل ميكند كه گفته است: از
عبدالله بن شداد از حج اكبر سئوال كردم پاسخ داد: روز عيد قربان است و حج اصغر
عمره است. ۴۱
سيد قطب در تفسير في ظلال القرآن ميگويد: «... و يوم
الحج الاكبر اختلف الروايات في تحديده،: اَهُوَ يوم عرفهام يوم النحر؟ و الاصَح
انه يوم النحر.»
در روايات، در تعريف روز حج اكبر و اينكه آيا روز عرفه
است يا روز عيد قربان، اختلاف نظر وجود دارد، ليكن صحيحترين قول آن است كه روز عيد
قربان باشد. ۴۲
ابن كثير در تفسيرش ميگويد: «يوم الحج الاكبر» روز عيد
قربان است كه برترين و بزرگترين روزهاي انجام مناسك حج است. ۴۳
صاحب تفسير مراغي نيز همين عقيده را دارد، وي ميگويد:
«يوم الحج الاكبر يوم النحر الذّي فيه تنهي فرائض الحج و يجتمع الحجاج لإتمام
مناسكهم و سننهم في مِني.»
«روز حج اكبر، روز عيد قربان است كه در آن حجاج براي
تكميل مناسك حج، در مني جمع ميشوند، و واجبات حج در اين روز پايان مييابد. ۴۴
محمد رشيد رضا در المنار ضمن برتر دانستن اين قول كه
«حج اكبر روز عيد قربان است» [روزي كه] واجبات و اركان حج در آن به پايان ميرسد
ميگويد: در تعيين حج اكبر اختلاف نظر وجود دارد كه به زودي ما آن را ذكر خواهيم
نمود. ۴۵
طبري پس از آنكه اقوال مختلف را پيرامون حج اكبر بيان ميكند
ميگويد: برترين و صحيحترين آنها، نزد ما، گفتار كسي است كه ميگويد: «يوم الحج
الاكبر»، يوم النحر، روز عيد قربان
است.
زيرا اخبار فراواني از گروهي از صحابه رسول خدا (ص) وجود
دارد كه ميگويد: علي بن ابي طالب در روز عيد قربان، آيات برائت را براي مردم
قرائت كرد.
علاوه بر آن، روايات متعددي از رسول خدا (ص) ذكر كرديم
كه ميگفت: «روز عيد قربان، روز حج اكبر است.»
سپس در تأييد اين سخن ميگويد: «يوم» در اينگونه كلمات،
براساس آنچه بدان اضافه شده، معنا پيدا ميكند.
وقتي مردم ميگويند «يوم عرفه»، مراد روزي است كه مردم
در عرفات وقوف دارند.
«يوم اضحي»، روي است كه مردم در آن قرباني ميكنند.
«يوم الفطر»، روزي است كه مردم در آن افطار ميكنند و
همين طور «يوم الحج» روزي است كه مردم در آن حج به جاي ميآورند، و همانا مردم در
روز عيد قربان مناسك خود را به پايان برده و حجّشان خاتمه مييابد و بالاخره تمامي
حج روز عيد قربان است. ۴۶
در روايت ديگري آمده است كه: پيامبر (ص) بر شتر مادّه
قرمز رنگي سوار شده و فرمود: «اَتَدْروُنَ اَيُّ يوم يَوْمُكُمُ؟»، «آيا ميدانيد
امروز چه روزي است؟.»
«قالوا: يوم النحر»، «گفتند روز عيد قربان است.»
آنگاه فرمود: «صَدَقْتم يومُ الحج الاكبر»، «راست گفتيد:
روز حج اكبر است.» ۴۷
ابي بشر ميگويد: علي بن عبدالله بن عباس با مردي از آل
شيبه بر سر اينكه روز حج اكبر كدام است با يكديگر به مخاصمه پرداختند.
علي بن عبداللَّه ميگفت: روز عيد قربان است و ديگري ميگفت:
روز عرفه است.
كسي را نزد سعيد بن جبير فرستاد، از او سؤال كردند: پاسخ
گفت: روز عيد قربان است. ۴۸
ابلاغ پيام برائت توسط علي (ع) نيز در مِني و روز عيد
قربان بوده است.
ابي الصباح كناني از امام صادق (ع) نقل ميكند كه فرمود:
«پيامبر (ص) پس از مراجعت از جنگ تبوك تصميم به انجام حج گرفتند جليكن ج فرمودند:
در خانه خدا مشركان عريان ظاهر شده، به طواف ميپردازند و تا چنين است من دوست نميدارم
حج به جاي آورم.» ۴۹
به دنبال آن آيات، سوره برائت نازل و پيامبر (ص) علي (ع)
را براي ابلاغ پيام به مشركان، به مكّه اعزام فرمود.
جريان اين اعزام را امام صادق (ع) اينگونه بيان ميفرمايند:
رسول خدا (ص) پس از فتح مكّه از انجام مراسم حج توسط مشركين، جلوگيري نفرموده بود،
ليكن مشركين با اعمال زشت و ناپسند و عقايد خرافي خود، مراسم حج را به ابتذال
كشانده بودند. و چنين وضعيتي قابل دوام نبود.
به نمونهاي از اين اعمال توجه كنيد: يكي از سنتهاي
اعراب جاهلي در حج اين بود كه عقيده داشتند: كسي كه وارد مكه شده و با لباس خود
طواف ميكند.
پس از طواف جايز نيست آن لباس را نگه داشته و از آن
استفاده نمايد.
براين اساس پس از طواف، لباس خود را به ديگري صدقه ميداد
و يا قبلاً لباسي را كرايه كرده با آن طواف ميكرد و سپس به صاحبش برمي گرداند،
آنهايي كه قدرت كرايه كردن لباس را نداشته و يك لباس نيز بيشتر نداشتند، آن را از
تن بيرون آورده و عريان به طواف ميپرداختند.
تا جايي كه روزي زني زيبا و خوبروي براي طواف به
مسجدالحرام آمد، چون يك لباس بيشتر نداشت و كسي نيز لباسي به او كرايه نداد، برهنه
مشغول طواف گرديد، مردم به تماشاي او ايستادند.
پس از پايان طواف برخي درخواست ازدواج با او را كردند،
زن جواب منفي داده، گفت: من شوهر دارم.
اين وضعيت زشت و ناپسند قابل دوام نبود و قداست خانه خدا
را خدشه دار ميساخت.
زماني كه آيات اوّل سوره برائت بر رسول خدا (ص) نازل
گرديد، پيامبر آنها را به ابابكر داده و به او امر فرمودند تا به مكه رفته، آيات
را در مِني و روز عيد قربان براي مردم قرائت كند.
همين كه ابابكر رفت جبرائيل بر رسول خدا (ص) نازل شد و گفت: «لا يؤدّي عنك الّا رجلٌ مِنْك»، «اين پيام
را بايد مردي كه از شما و خاندان شماست ابلاغ نمايد.»
ابن عربي در ضمن روايتي اين جمله را چنين آورده است:
«انه لا يؤدي عني الّا رجلٌ من اهل بيتي.» ۵۰
به دنبال اين دستور، پيامبر (ص) علي بن ابي طالب (ع) را
براي انجام اين مأموريت انتخاب و به دنبال ابابكر فرستاد، علي (ع) در منطقه روحاء۵۱ (و يا بر طبق بعضي نقلها
در ذي الحليفه ۵۲) به
ابابكر رسيده، آيات را از او گرفت، ابابكر با وحشت بسيار، به سوي پيامبر (ص)
بازگشت و اظهار داشت: آيا در باره من آيهاي نازل شد كه تصميم خود را عوض كرديد؟
پيامبر (ص) پاسخ دادند: نه، خداوند مرا امر فرمود تا اين پيام توسط خودم يا مردي
از خانوادهام ابلاغ گردد.
علي (ع) فرمود: «پيامبر (ص) به من امر نمود تا دستور خدا
را به مردم ابلاغ كرده، به آنها بگويم: از اين پس هرگز عريان بر گِرد خانه خدا
طواف نكنند و پس از اين سال نيز، ديگر مشركين نزديك مسجدالحرام نشوند.» ۵۳
از اين روايت ميتوان فهميد كه زمان ابلاغ آيات سوره
برائت توسط اميرالمؤمنين (ع) روز عيد قربان و در سرزمين مِني بوده است و در نتيجه
روز حجّ اكبر نيز همان روز عيد قربان خواهد بود.
حريز نيز از امام صادق (ع) نقل ميكند كه فرمود:
بعدازظهر روز عيد قربان پيام برائت را علي بن ابي طالب (ع) قرائت فرمود. ۵۴
ترمذي از زيد بن يُثَيْع نقل ميكند كه گفته است: از علي
(ع) سؤال كردم: مأموريت شما در حج چه بود؟ حضرت پاسخ فرمودند: چهار چيز:
۱-
اينكه برهنه در كنار كعبه طواف نكنند.
۲-
اگر بين پيامبر (ص) و كساني از مردم پيماني هست كه زمان
آن مشخص است، آن پيمان به قوت خود باقي است.
۳-
به آنان كه پيماني ندارند، چهار ماه مهلت داده ميشود.
۴-
وارد بهشت نميشود مگر كسي كه مؤمن باشد. ۵۵
ابن عربي به نقل از ابوسعيد محمد بن طاهر و او از استاد
ابو مظّفر طاهر بن محمود شاهپور نقل ميكند كه گفته است: يكي از دلايل اعزام علي
(ع) براي اين مأموريت، اين بود كه سيره اعراب در گذشته چنين بوده كه پيمانهاي خود
را نقض نميكردند مگر با حضور كسي كه آن پيمان را بسته بود، يا مردي از آن خاندان.
بر اين اساس پيامبر (ص) ميخواست تا بهانه را از دست
مشركان گرفته و زبان آنها نيز در آينده بسته شود، لذا پسر عموي خود را كه از بني هاشم
و از بيت رسول خدا (ص) بود، براي برداشتن اين پيمان به سوي مكه فرستاد. ۵۶
محمد رشيد رضا در تفسير المنار بدون آنكه مدرك خويش را
مشخص كند بر وجود چنين رسمي صحّه ميگذارد ليكن به نظر ميرسد ايشان نيز از همان
نقل بهره گرفته است. ۵۷
به نظر ميرسد چنين مطلبي صحيح نباشد زيرا:
اولاً: پيامبر (ص) از قبل به رسوم اعراب جاهلي آگاه بود
و اگر اين رسم وجود داشت حضرت نميبايست ابتدا ابابكر را انتخاب فرموده، و پس از
آنكه آيه نازل شد مأموريت را به علي (ع) واگذار كند! ثانياً: مفسرين بر اين عقيدهاند
كه انتخاب علي (ع) براي اين مأموريت از ناحيه خداوند بوده كه توسط جبرائيل امين به
رسول خدا (ص) ابلاغ گرديد و اين انتخاب الهي، مهمتر از پاسخگويي به يك رسم جاهلي
است.
ثالثاً: ابلاغ پيام برائت در اوج اقتدار پيامبر (ص) و پس
از فتح مكّه و زماني كه مشركين در ذلّت بسر ميبردند صورت گرفته و ديگر براي
مشركان قدرتي باقي نمانده تا بتوانند در آينده، نسبت به شكستن پيمان خود با پيامبر
(ص) اعتراض نمايند.
به هر حال مسلم آن است كه پيامبر (ص) ابتدا ابابكر را
مأمور ابلاغ پيام فرمود و سپس اين مأموريت را لغو و آن را به علي بن ابيطالب (ع)
واگذار نمود.
افرادي همچون محمد رشيد رضا دنبال اثبات اين مطلبند كه
پيامبر (ص) ابابكر را در همان سفر به عنوان اميرالحاج اعزام نموده، و علي بن
ابيطالب (ع) فقط مأمور اعلام آيات برائت به حاجيان بوده است.۵۸
ليكن اين سخن نميتواند صحيح باشد، زيرا اولاً: ابلاغ
اين مطلب كه: «لا يحجّ بعد العام مشرك»، «از اين پس مشركان حق انجام حج را ندارند»
مستقيماً با اميرالحاج ارتباط دارد.
و ثانياً در روايات آمده است كه: «لايبلغها الا انا او
رجل من اهل بيتي.» ۵۹
عجيبتر آنكه وقتي آقايان با اين مشكل مواجه شده و پاسخي
براي آن نيافتهاند، درصدد برآمدهاند تا بگويند ابابكر به علي (ع) دستور داد تا
آيات سوره برائت را قرائت نمايد. ۶۰
و حال آنكه ابلاغ اين پيام به فرمان پيامبر (ص) صورت گرفت و نيازي به دستور مجدّد ابابكر نداشت! اباهريره
تلاش ميكند تا اعلان برائت در روز عيد قربان را براي خود ثبت نموده، علي (ع) را
نيز در شمار يكي از كساني كه اين مسؤوليت را عهده دار بوده است، معرفي كند! ۶۱ تعصّب
آنچنان چشم و گوش آقاي محمد رشيد رضا را پركرده كه به دنبال نقل اين مسائل، شديداً
به شيعه حمله ميكند كه چرا از اين قضيه به عنوان اثبات يك فضيلت براي علي بن
ابيطالب (ع) استفاده ميكنند؟! چگونه يك انسان كه خود را مفسر قرآن ميداند به خود
جرأت ميدهد اينگونه در تحريف حقايق تلاش كند و تا بدان جا پيش رود كه براي شيعه و
به قول او، روافض، تقاضاي مرگ و كشته شدن بنمايد. ۶۲
متأسفانه براي انكار اين فضيلت تا بدان جا پيش رفتهاند كه
پس از مسلم گرفتن اميرالحاج بودن ابابكر، محمد رشيد رضا از اَلوسي نقل ميكند كه
برخي از اهل سنت گفتهاند: اينكه پيامبر (ص) ابابكر را به عنوان اميرالحاج و علي
(ع) را به عنوان مبلّغ پيام برائت انتخاب فرمود، به خاطر آن است كه ابابكر مظهر
صفت رحمت و جمال خداوندي است و علي (ع) شير خدا و مظهر جلال خداوندي است (كه صفت
قهر از صفات جلال است) لذا اينجا كه نقض عهد مشركان است جو به اصطلاح خشونت لازم
داردج اين مسئوليت به عهده علي بن ابيطالب (ع) گذاشته شد! ۶۳ ابن كثير از روي تعصّب براي
ناديده انگاشتن اين فضيلت بزرگِ علي بن ابيطالب (ع) تلاش ميكند تا حديث رسول خدا
(ص) را كه فرمود: «لايبلغها الّا انا او رجل من اهل بيتي» را از اعتبار انداخته،
آن را ضعيف و غير صحيح معرّفي كند! ۶۴ علاوه بر آن ميگويد: اينكه
در روايت آمده: «پس از ابلاغ پيام رسول اكرم (ص) ابابكر به مدينه مراجعت نمود»
معنايش آن نيست كه فوراً به مدينه برگشت؛ بلكه وي به راه
خود ادامه داده، و پس از انجام مناسك حج به مدينه مراجعت و به حضور پيامبر (ص)
رسيد. ۶۵
و از اين بدتر آنكه ابن كثير به نقل از مسند احمد حنبل
ميگويد: آنگاه كه پيامبر (ص) علي (ع) را براي ابلاغ پيام برائت مأمور نمود، علي
(ع) در پاسخ گفت:اي پيامبر خدا من نه سخنورم و نه زبان گويائي دارم: و پيامبر (ص)
به ايشان فرمودند: من ناچارم يا خود اين مأموريت را انجام دهم يا آنكه شما عهده
دار آن شويد و سپس علي (ع) پاسخ داد: حال كه ناچار و مجبوريم پس من خواهم رفت!
پيامبر (ص) نيز علي (ع) را دعا نموده، دستش را بر دهان علي (ع)
نهاد. ۶۶
براستي تعصب چه ميكند و چگونه انسانها را به انحراف و
بيراهه ميكشد! علي (ع) آن سخنور توانا و آن گوينده پرجاذبهاي كه با شروع كلامش نفس
در سينهها حبس، و با شنيدن كلامش انسانهاي عاشقي چون «همّام» قالب تهي ميكنند،
را چونان انسانهاي بيزباني كه توانائي حرف زدن ندارند، معرفي مينمايد.
بديهي است كه اينگونه تعصبات ناروا، نميتواند پرده بر
روي حقايق كشيده بر واقعيات سرپوش بگذارد.
حق همان است كه گفته شد انتخاب علي (ع) براي اين امر
مهم، حاكي از فضيلت بزرگي است كه تنها آن كس كه از اهل بيت رسول اللَّه (ص) و جان
و روح آن حضرت و محبوب خداوند است، از عهده انجام آن برخواهد آمد.
مرحوم علامه طباطبائي - رضوان اللَّه تعالي عليه - در
ذيل آيه شريفه: «و اذان من اللَّه و رسوله.»
فرمودهاند: «مراد روز دهم ذي
الحجه از سال نهم هجرت است چون در آن روز بود كه مسلمانان و مشركان يك جا اجتماع
كرده و هر دو طايفه به حج خانه خدا پرداختند و پس از آن سال، ديگر هيچ مشركي حج
انجام نداد.
سپس ميافزايد: اين قول مورد تأييد رواياتي است كه از ائمه اهل بيت (ع) رسيده و با معناي اعلام
برائت مناسبتر و با عقل نيز سازگارتر از ساير اقوال است، زيرا آن روز، بزرگترين
روزي بود كه مسلمانان و عموم مشركين به حج آمده، در مِني جمع شده بودند.
اين معني از برخي روايات واصله از طرق اهل سنت، نيز استفاده
ميشود چيزي كه هست در آن روايات مراد از حج اكبر روز دهم از هر سال است، نه فقط
سال نهم هجرت، و بنابراين همه ساله حج اكبر تكرار ميشود ليكن از طريق نقل ثابت
نشده كه اسم روز دهم روز حج اكبر باشد.» ۶۷
و در ادامه نقل اقوال ذيل آيه شريفه ميفرمايند: «از
شنيدن كلمه «روز حج اكبر»، همان «روز عيد قربان» به ذهن ميرسد، چون تنها روزي
كه عموم حجاج آنجا اجتماع كرده و اعلام برائت ميتواند به گوش همگان برسد، همان
روز دهم است، و وجود چنين روزي در ميان ساير ايّام حج، نميگذارد كلمه يوم الحج الاكبر
ساير ايّام را نيز شامل شود.» ۶۸
در لغت نامه دهخدا نيز به نقل از مهذّب الاسماء، حج اكبر
را عيد اضحي و عيد گوسفندكشان معني ميكند. ۶۹
از آنچه گذشت نتيجه ميگيريم كه:
۱-
مراد از روز حج اكبر روز عيد قربان است.
۲-
تعبير يوم الحج الاكبر براي اولين بار در مورد روز عيد
قربان سال نهم هجرت بكار رفته، و در سال بعد كه حجةالوداع صورت گرفت باز اين تعبير
تكرار گرديده است.
لذا ميتوان گفت همه ساله روز عيد قربان، روز حج اكبر
است.
۳-
آنجا كه حج اكبر بدون كلمه يوم آورده شود مراد حج در
مقابل عمره است.
طبري در اين زمينه پس از نقل نظرات مختلف پيرامون علت
نامگذاري اين روز به حج اكبر ميگويد: از اين اقوال نزد من به صحت نزديكتر، قول
كسي است كه ميگويد: حج اكبر به معناي حج و حج اصغر به معناي عمره است زيرا اعمال
حج از اعمال عمره بيشتر است. ۷۰
۴-
آنگونه كه در برخي منابع آمده، روز عرفه در سالي كه رسول
خدا (ص) حج گزاردند با روز جمعه مصادف بوده است و مؤلف كتاب الفقه الاسلامي و
ادّلته تعبير: «قد ثبت في ا لصحيحين ان يوم عرفة، الذي وقف فيه النبي (ص) كان يوم
جمعة» دارد. ۷۱
ولي اينكه مصادف شدن روز جمعه با عرفه در هر زمان، دليل
آن باشد كه حج آن سال، حج اكبر است هيچگونه دليل و مدركي در روايات و منابع تاريخي
براي آن ذكر نگرديده و به نظر ميرسد يك عقيده عوامانه است كه با گذشت زمان بصورت
يك امر مسلم درآمده است.
صاحب تفسير المنار در اين زمينه ميگويد: در حجةالوداع،
روز عرفه، روز جمعه بود و عوام هر زمان كه وقوف در عرفات با روز جمعه مصادف شود آن
سال را حج اكبر مينامند. ۷۲
در لغت نامه دهخدا نيز آمده است: ظاهراً در نزد عوام چون
عيد اضحي با جمعه تصادف كند حج آن سال را حج اكبر گويند و ثواب اين حج را بيشتر
گمان برند. ۷۳
پی نوشت ها:
۱-
توبه: ۴.
۲-
قرطبي، ج ۸، ص ۶۹.
۳-
تفسير قرطبي، ج ۸، ص ۷۰.
۴-
همان مدرك.
۵
- تفسير فخر رازي، ج ۱۵، ص ۲۲۱.
۶
- در المنثور ج ۳، ص ۲۱۳.
۷
- همان مدرك.
۸
- همان مدرك.
۹
- تفسير فخر رازي، ج ۱۵، ص ۲۲۱.
۱۰
- مجمع البيان، ج ۵، ص ۵.
۱۱
- كشاف اصطلاحات الفنون، ج ۱ ص ۲۸۳.
و كذا في جامع الرموز.
۱۲
- وسائل ج ۸ حديث ۱۴۱۰۸.
(چاپ آل البيت) ۱۳ - وسائل، ج ۱۴، حديث ۱۹۲۳۹.
۱۴
- مجمع البيان، ج ۵، حديث ۵، تفسيرقرطبي ج ۸ ص ۷۰.
۱۵
- تفسير قرطبي، ج ۸، ص ۷۰.
۱۶
- درالمنثور، ج ۳، ص ۲۱۲.
۱۷
- قرطبي، ج ۸، ص ۷۰.
۱۸
- احكام القرآن ابن عربي، ج ۲، ص ۴۵۳.
۱۹
- درالمنثور، ج ۳، ص ۲۱۱.
۲۰
- وافي، ج ۱۴ حديث ۱۴۳۱۸.
۲۱-
درالمنثور، ج ۳، ص ۲۱۱.
۲۲
- تفسير قرطبي، ج ۸، ص ۶۹.
۲۳
- همان مدرك، ص ۸۰.
- احكام القرآن ابن عربي، ج ۲، ص ۴۵۲.
- نورالثقلين، ج ۲، ص ۱۸۵.
۲۴
- احكام القرآن ج ۲، ص ۴۵۳.
۲۵
- وسائل، ج ۱۴، حديث ۱۹۲۳۰: - وافي،
ج ۱۴،
حديث ۱۴۳۱۵.
۲۶
- وافي، ج ۱۴، حديث ۱۴۳۱۶.
۲۷
- توبه: ۲.
۲۸
- وافي، ج ۱۴ حديث ۱۴۳۱۷، - نورالثقلين، ج ۲، ص ۱۸۵.
۲۹
- المنار، ج ۱۰ ص ۱۵۲.
۳۰
- تفسير روح البيان، ج ۳، ص ۳۸۵.
۳۱-
تفسير فخر رازي، ج ۱۵، ص ۲۲۱.
۳۲
- مجمع البيان، ج ۵، ص ۵.
۳۳
- درالمنثور، ج ۳، ص ۲۱۱.
۳۴
- همان مدرك.
۳۵
- درالمنثور، ج ۳، ص ۲۱۱.
۳۶
- همان مدرك.
۳۷
- احكام القرآن ابن عربي، ج ۲، ص ۴۴۹.
۳۸
- احكام القرآن ابن عربي، ج ۲، ص ۴۵۰.
۳۹
- تفسير فخر رازي، ج ۱۵، ص ۲۲۱.
۴۰
- درالمنثور، ج ۳، ص ۲۱۱.
۴۱-
درالمنثور ج ۳، ص ۲۱۲.
۴۲
- في ظلال القرآن ج ۴، ص ۱۳۶.
۴۳
- تفسير ابن كثير، ج ۲، ص ۵۲۱.
۴۴
- تفسير مراغي، ج ۱۰، ص ۵۵.
۴۵
- المنار، ج ۱۰، ص ۱۵۳.
۴۶
- تفسير طبري، ج ۶، ص ۷۵.
۴۷
- تفسير طبري، ج ۶، ص ۵۳.
۴۸
- تفسير طبري، ج ۶، ص ۷۱.
۴۹
- تفسير قرطبي، ج ۸، ص ۶۷.
۵۰
- احكام القرآن، ج ۲، ص ۴۵۳.
۵۱-
روحاء مكاني است بين مكه و مدينه كه تا مدينه حدود ۳۰ مايل فاصله دارد.
۵۲
- نورالثقلين، ج ۲، ص ۱۷۸.
۵۳
- نورالثقلين، ج ۲، ص ۱۸۱، - تفسير صافي، ج ۲، ص ۳۱۹.
۵۴
- نورالثقلين، ج ۲، ص ۱۷۹.
۵۵
- تفسير قرطبي، ج ۸، ص ۶۸.
- احكام القرآن ابن عربي، ج ۲، ص ۴۵۴.
۵۶
- قرطبي، ج ۸، ص ۶۸.
۵۷
- المنار، ج ۱۰، ص ۱۵۸.
۵۸
- تفسير المنار، ج ۱۰، ص ۱۵۵.
۵۹
- المنار، ج ۱۰، ص ۱۵۷.
۶۰
- همان مدرك ص ۱۵۶.
۶۱-
تفسير ابن كثير، ج ۲، ص ۵۲۱.
۶۲
- همان مدرك ص ۱۶۴.
۶۳
- المنار، ج ۱۰، ص ۱۶۲.
۶۴
- تفسير ابن كثير، ج ۲، ص ۵۲۲.
۶۵
- تفسير ابن كثير، ج ۲، ص ۵۲۲.
۶۶
- تفسير ابن كثير، ج ۲، ص ۵۲۲.
مسند احمد، ج ۱، ص ۱۵۰.
۶۷
- لغت نامه دهخدا ذيل كلمه حج اكبر ص ۳۱۵.
۶۸
- تفسير طبري، ج ۶، ص ۷۶.
۶۹
- الفقه الاسلامي ادلّته ج ۳، ص ۲۱۳.
۷۰
- تفسير المنار، ج ۱۰، ص ۱۶۰.
۷۱-
لغت نامه دهخدا ذيل كلمه حج اكبر ص ۳۱۵.
۷۲
- تفسيرالميزان، ج ۹، ص ۲۲۹.
۷۳
- تفسير الميزان، ج ۹، ص ۲۳۰.
منبع:حج
211008