۱۱ آبان ۱۴۰۳ ۲۹ ربیع الثانی ۱۴۴۶ - ۰۵ : ۰۷
مکیال المکارم. . .
هبه الله اجازه نیافت که علم خودش را آشکار کند، حضرت قائم نیز اجازه نیافت که علم خود را آشکار کند تا روز وقت معین. . .
عقیق:"مکیال المکارم فى فوائد الدعاء للقائم" یکى از کتاب هاى ارزشمند شیعه، نوشته آیت اللّه سیدمحمدتقى موسوى اصفهانى(1348 ـ 1301ق) است که به قصد اداء حق حضرت بقیةاللّه(عج) که حقش بر گردن ما افزونتر از همه مردم است، احسانش بیشتر و بهتر از همه شامل حال خلق مىشود و نعمت ها و منت ها بر ما دارد، به رشته تحریر درآمده است.
اصل کتاب به زبان عربى است و مؤلف در مقدمه مىنویسد:
"چون ما نمی توانیم حقوق آن حضرت(ع) را ادا نماییم و شکر وجود و فیوضاتش را آن طور که شایسته است، بجا آوریم بر ما واجب است آن مقدار از اداى حقوق آن حضرت را که از دستمان ساخته است، انجام دهیم. . . بهترین امور در زمان غیبت آن حضرت(عج)، انتظار فرج آن بزرگوار و دعا براى تعجیل فرج او و اهتمام به آنچه مایه خشنودى آن جناب و مقرب شدن در آستان اوست، می باشد."
شباهت به شیث نبی
هبه الله اجازه نیافت که علم خودش را آشکار کند چنانکه در روضه کافی روایت شده که امام باقر در خبری طولانی چنین فرمود: وقتی هبه الله پدرش آدم را دفن کرد قابیل به نزدش آمد و گفت: این هبه الله من دیدم که پدرم آدم تو را از علم آنقدر عطا کرد که به من عطا نکرد و آن همان علمی است که برادرت هابیل به آن دعا کرد و قربانیش قبول شد و بدین جهت او را کشتم که فرزندانی نداشته باشد تا بر فرزندان من افتخار کنند و بگویند ما فرزندان کسی هستیم که قربانیش قبول شد و شما فرزند کسی هستید که قربانی او قبول نشد و تو اگر علمی را که پدرم به تو اختصاص داده آشکار کنی تو را هم می کشم همانطور که برادرم هابیل را کشتم پس هبه الله و فرزندان او مخفی کردند آنچه از علم و ایمان نزد آنها بود...
حضرت قائم نیز اجازه نیافته که علم خود را آشکار کند تا روز وقت معین چنانکه در باره حضرتش روایت شده: هنگام ولادت بر زانو قرار گرفت و دو انگشت سبابه اش را به سوی آسمان بلند کرد و عطسه ای زد و گفت: الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله؛ ستمگران پنداشته اند که حجت الهی باطل و نابود است و حال آنکه اگر در سخن گفتن به ما اجازه داده شود شک از بین می رود.
شباهت به هابیل
نزدیک ترین و خویشاوند ترین افراد هابیل را کشت –یعنی برادرش قابیل – خداوند متعال در کتاب عزیز خود می فرماید: و بر آنان داستان دو پسر آدم را به حق تلاوت کن که چون قربانی تقدیم داشتند از یکی از آنان پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد. قابیل به هابیل گفت: تو را خواهم کشت گفت: خداوند تنها از تقوی پیشگان می پذیرد.
همچنین نزدیک ترین و خویشاوند ترین افراد قصد کشتن امام قائم را نمود و او عموی آن حضرت جعفر کذاب بود که از امام زین العابدین آمده است که فرمود: گویا جعفر کذاب را می بینم که سرکش زمانش را بر تفتیش ولی خدا و آنکه در غیب الهی محفوظ و بر حرم پدرش موکل است وادار می کند به خاطر جهل او به ولادتش و حرص بر کشتنش –اگر بر او دست یابد- از روی طمع در میراث پدرش تا آن را به ناحق بگیرد.
منبع:شبستان
اصل کتاب به زبان عربى است و مؤلف در مقدمه مىنویسد:
"چون ما نمی توانیم حقوق آن حضرت(ع) را ادا نماییم و شکر وجود و فیوضاتش را آن طور که شایسته است، بجا آوریم بر ما واجب است آن مقدار از اداى حقوق آن حضرت را که از دستمان ساخته است، انجام دهیم. . . بهترین امور در زمان غیبت آن حضرت(عج)، انتظار فرج آن بزرگوار و دعا براى تعجیل فرج او و اهتمام به آنچه مایه خشنودى آن جناب و مقرب شدن در آستان اوست، می باشد."
شباهت به شیث نبی
هبه الله اجازه نیافت که علم خودش را آشکار کند چنانکه در روضه کافی روایت شده که امام باقر در خبری طولانی چنین فرمود: وقتی هبه الله پدرش آدم را دفن کرد قابیل به نزدش آمد و گفت: این هبه الله من دیدم که پدرم آدم تو را از علم آنقدر عطا کرد که به من عطا نکرد و آن همان علمی است که برادرت هابیل به آن دعا کرد و قربانیش قبول شد و بدین جهت او را کشتم که فرزندانی نداشته باشد تا بر فرزندان من افتخار کنند و بگویند ما فرزندان کسی هستیم که قربانیش قبول شد و شما فرزند کسی هستید که قربانی او قبول نشد و تو اگر علمی را که پدرم به تو اختصاص داده آشکار کنی تو را هم می کشم همانطور که برادرم هابیل را کشتم پس هبه الله و فرزندان او مخفی کردند آنچه از علم و ایمان نزد آنها بود...
حضرت قائم نیز اجازه نیافته که علم خود را آشکار کند تا روز وقت معین چنانکه در باره حضرتش روایت شده: هنگام ولادت بر زانو قرار گرفت و دو انگشت سبابه اش را به سوی آسمان بلند کرد و عطسه ای زد و گفت: الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله؛ ستمگران پنداشته اند که حجت الهی باطل و نابود است و حال آنکه اگر در سخن گفتن به ما اجازه داده شود شک از بین می رود.
شباهت به هابیل
نزدیک ترین و خویشاوند ترین افراد هابیل را کشت –یعنی برادرش قابیل – خداوند متعال در کتاب عزیز خود می فرماید: و بر آنان داستان دو پسر آدم را به حق تلاوت کن که چون قربانی تقدیم داشتند از یکی از آنان پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد. قابیل به هابیل گفت: تو را خواهم کشت گفت: خداوند تنها از تقوی پیشگان می پذیرد.
همچنین نزدیک ترین و خویشاوند ترین افراد قصد کشتن امام قائم را نمود و او عموی آن حضرت جعفر کذاب بود که از امام زین العابدین آمده است که فرمود: گویا جعفر کذاب را می بینم که سرکش زمانش را بر تفتیش ولی خدا و آنکه در غیب الهی محفوظ و بر حرم پدرش موکل است وادار می کند به خاطر جهل او به ولادتش و حرص بر کشتنش –اگر بر او دست یابد- از روی طمع در میراث پدرش تا آن را به ناحق بگیرد.
منبع:شبستان