۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۴ : ۱۵
در ادامه بحث درباره دعای عرفه به این جا
رسیدیم
" أَنْتَ المُؤْنِسُ لَهُمْ
حَیْثُ أَوْحَشَتْهُمُ العَوالِمُ ":«به
راستی تو مونس من هستی آنجا که عوالم هستی در وحشت هستند. شاگرد ابی عبدالله(ع)
میشود امام خمینی رحمة الله علیه که فرمود با دلی آرام میروم. ولی ما چه ؟ آنقدر
وحشت داریم که به تشنّج میافتیم و باچشمی باز و نیمه باز رو به احتضار، نمیفهمیم
اطرافیانمان چه میگویند ، ابی عبدلله میفرماید: در عوالم هستی که همه در وحشتند
تو مونسم هستی، تازه وقتی انسان میمیرد تمام پردههای تاریکی مربوط به دنیا بامرگ
کنار میرود خوبیها را آینه در آینه میبیند ! وقتی عوالم در هراسند تو مونس من
هستی "
وَأَنْتَ الَّذِی هَدَیْتَهُمْ حَیْثُ
اسْتَبانَتْ لَهُمْ المَعالِمُ ":« تویی
که راهنما وهدایت کننده کسانی هستی که چشمشان در معالم به سمت توست» بعد از
بیان این دو امر که تمام هستی در وحشت و هراس فرا گیراست چون واقعاً هم ترس دارد .
حساب حرام وحلال الهی
کسی که دعای عدیله را بخواند
به درکی درست از قبر و قیامت و محشر میرسد ، بعضی اهل نماز هم هستند ولی در عمل،
قبر ، سوال و جواب را دروغ میدانند یک وقتی فکر میکردم آن اوایل انقلاب حضرت
امام فرمودند عده ای اسلام آمریکایی دارند ، سالها دم از دین میزند ولی یک
جاهایی" یکفرون ببعض" است ، چرا ما در دعای عدیله و یا دعاهای دیگرمی
گوییم "
أَنَّ الصِّرَاطَ حَقٌّ وَ الْمِرْصَادَ حَقٌّ
وَ الْمِیزَانَ حَقٌّ وَ الْحَشْرَ حَقٌوَ الْحِسَابَ حَقٌّ وَ الْجَنَّةَ وَ
النَّارَ حَقٌّ وَ الْوَعْدَ وَ الْوَعِیدَ بِهِمَا حَقٌ " تازه
دادگاه ما شروع میشود چرا دنبال امام حسین علیه السلام بودی اما حواست نبوده ؟
چون میفرمایند: "
فِی حَلَالِهَا حِسَابٌ وَ فِی حَرَامِهَا
عِقَاب
" اصلاً
خیال کن من و تو مطلقاً حرام انجام ندادیم اصلاً با خیال راحت اما حلال که انجام
دادیم. در حلالش حساب است یعنی مینشینی میگویندآنها که یاد گرفتی را اول بخوان
تا ما برویم. آقا بگذار ما از وحشت مرگ ، غسل ، داخل قبر گذاشتن و حمل من از خانه
تا کنار بیت الجدید که در ابوحمزه اشاره میکند من در قبر، نفس بکشم بعد سوال کنید
میگویند نه ! مَن ربُّک ؟ مَن نَبیُّک ؟ مَن اِمامُک ؟ مَن کتابُک ؟ سریع همه را
هم باید بگویی. یک عده که نگاه میکنند لال میشوند. وحشت به سراغشان میآید .
طواف خانه خدا
عده ای در اولین ماه حرام یعنی ذی القعده ،
احرام زیارت امام رضا(ع) میبندند عده ای هم که دارند تشریف میبرند برای حج واجب،
خوش به حال آنها که حواسشان جمع است دارند میروند ، در آن شلوغی و آدم باید حواسش باشدکه به سوی خدا رو کند ولی میبینی هنوز شیطان بر عده
ای سوار است دور خانه کعبه میگردد میگوید چرا باید دور خانه کعبه بگردم؟ بابا یک
عمر دور خودت گشتی! دنبال بت خودت چرخیدی! حالا خدا خواسته تو دور این خانه بگردی
! واقعاً در حج رفتن یک عده ای طواف بازار را بیشتر از حج دقت دارند.
" لیلة
المحیاء" لیلة القدر ماه امام رضا(ع)
این ماه، ماه امام رضا(ع) است هر جور شده خودت را برسان
به امام رضا علیه السلام ، چون لیله القدر ماه ذی القعده در زیارت امام رضا است
.چون در حج به دنبال زیارت خدا هستی و در ماه رمضان به دنبال اتصال به خدا
هستی حالا که نتوانستی به خدا برسی یکی بعد از دیگری را از دست میدهی.
مثلا
در سومین شب لیلة القدر یکی هم یک چیزی به تو میگوید میریزی به هم و شبهایت از
دست میرود ولی الان امام رضا علیه السلام پیش رویت است ، میخواهی کعبه و
سرزمین دلت آن وسعت را داشته باشد یعنی به دنبال "دحو الارض" باشی.
درچنین شبی زمین از زیر کعبه پهن میشود و ما نمیفهمیم برویم که خودمان را به آن
برسانیم.
امام حسین (ع) هدایت
کننده مابه سوی خدا
بعد ازآن میفرماید " مَاذَا
وَجَدَ مَنْ فَقَدَکَ وَ مَا الَّذِى فَقَدَ مَنْ وَجَدَکَ " کسی
که تو را ندارد بگو چه دارد؟ ما اصلاً کی بودیم ؟ ما آمدیم در خانه امام
حسین(ع) همه اش گریه کردیم ریا بوده یا بدون ریا گریه کردیم حق داریم ، تو داری
معلمی ما را میکنی ما که معلم نبودیم حسین جان ! شما از روز ازل معلّم همه عوالم
بودی ما هم همین جمله ای را که تو به خدا میگویی ما به تو میگوییم " وَأَنْتَ
الَّذِی هَدَیْتَهُمْ حَیْثُ اسْتَبانَتْ لَهُمْ المَعالِمُ " تو
ما را هدایت کردی به سمت خدا تو داری به ما میگویی " مَاذَا وَجَدَ مَنْ فَقَدَکَ
وَ مَا الَّذِى فَقَدَ مَنْ وَجَدَکَ " خدایا کسی که تو را ندارد چه
دارد؟ و کسی که تو را دارد چه میخواهد که ندارد؟
لطف خدابه بندگان درشبانه
روز
یک بار هنگام نماز وقتی که در سجده هستی به خدا
بگو من همه مریضی ام از گناه در خانه توست. خدا کند من در طاعت تو مریض شوم یعنی
در اثر عبادت و طاعت مریضی میگرفتم اینها مریضی است که من نتوانم با تو حرف بزنم، یک ذره پرده برود کنار متوجه میشوید چقدر خدا دوست دارد. فقط باید این غفلت را
بگذاری کنار من نمیگویم گناهت را بگذار کنار به من ربط ندارد بگویم من یک چیزی را
به تو میگویم در ردیف همینها است و مقدمه آنچه این بزرگان گفتند. آیا میفهمم
خدا شب و روز دارد به ما لطف میکند و ما با کارهایمان از او فرار میکنیم یعنی
قرآن خواندن ، نماز خواندن و عبادت را بیا بگذار کنار غفلتها و گناهان خودت، میبینی
وای چه کردی ؟ من خودم این کار را میکنم میبینم وای خدای من ! چقدر غفلت! چقدر
گناه ! ببین چقدر بد دهنی کردی !
جدّ ما سه روز در آفتاب...
چند روز قبل، بنده را دعوت
کرده بودندمشهدمقدس برای معرفی کُتب مربوط به آموزش مداحی ازقبیل: احکام تخصصی ،
مقتل شناسی و... همه بزرگان و ائمه جمعه حضورداشتند گفتند برای ما روضه بخوان ما
هم برایشان خواندیم ولی بعد زود آمدم به زیارت علی ابن موسی الرضا علیه السلام ،
جایی نبود برای نشستن ولی با چندتا از دوستان درآفتاب نشستیم وشروع کردیم به
خواندن زیارت امین الله ،داشتم گریه میکردم احساس کردم ازشدت آفتاب ،گردنم دارد
میسوزد درهمین حال به دلم افتاد که حضرت میفرماید جدّ ما سه روز در آفتاب سوخت و
از بس گریه کردیم چشمان ما زخم شد .گریه کردم آقای ما در آفتاب ماند و چشمان ما
زخم شد در آفتاب بود تا عاقبت قبیله بنی اسد آمدند حضرت را شب دفن کنند ،بدانید
ابی عبدالله(ع) هم شب دفن شده است فلذا بعضی مراقبت دارند از شب شام غریبان تا روز
و غروب دوازدهم فقط یک نفر را روز خواستند دفن کنند که آنجا چه مصیبتی به وجود
آوردند آن تیرباران و غیره نمیخواهم وارد آن روضه شوم فقط بنی اسد از ترس دشمن تا
سه روز برای دفن اقدام نکردند تا شب سوم رفتند به سراغ قتلگاه که به نقل از بعضی
مقاتل یک سوار و بعضی دیگر دو سوار آمدند گفتند نترسید میدانم شما آمدیدبابای من
را دفن کنید من میگویم شماها دفن کنید اول بدن امام (ع)چون احترام به بدن امام
واجب است ، شروع کرد اعضاازهم گسیخته امام راروی بوریا(حصیر)قرارداد...