عقیق: رابطه زبان و اندیشه از جمله مسائلی است که در فلسفه مطرح نظر بوده است.
خاصه در دهه های اخیر که مباحث فلسفه تحلیلی و فلسفه زبان و تحلیل زبانی
مطرح شده و بر مسائل حوزه های دیگر اندیشه سایه افکنده توجه به رابطه زبان و
اندیشه بیش از پیش شده است. شناخت روان و حالات روانی از طریق گفتار و
رفتار امکان پذیر است. حتی روایات و احادیث و نیز آیاتی دال بر شناخت افراد
جامعه بر اساس گفتار آنها وجود دارد. در نهج البلاغه نیز خطبه هائی در
خصوص رابطه زبان و اندیشه و روانشناسی جمع آوری شده است. در ادامه تلاش
داریم به برخی از گفتارهای گوهربار امام علی علیه السلام و نیز برخی احادیث
اشاره داشته باشیم.
امام علی علیه السلام در خطبه 176 آورده اند:
«
شما گفتهاید«پروردگار ما خدا است» پس بر انجام دستورات کتاب او،و در
راهى که فرمان داده است،و در طریق نیکى که همان پرستش او است استقامت و
ایستادگى ورزید، و از دائره فرمانش خارج نشوید،و در آن بدعتى مگذارید،و از
آن منحرف نگردید چه اینکه آنها که خارج شوند در رستاخیز از رحمت خداوند
بریده خواهند شد، سپس مواظب باشید اخلاق نیک را درهم نشکنید و آن را به خوى
بد مبدل نسازید.یک زبان باشید، مرد باید زبانش را حفظ کند زیرا این زبان
سرکش صاحبش را به هلاکت مىاندازد.
به خدا سوگند، باور نمىکنم بندهاى
زبانش را حفظ نکند تقوائى سودمند به دستآورد.زبان مؤمن پشت قلب او و قلب و
عقل منافق پشت زبانش قرار دارد، یعنى مؤمن هرگاه بخواهد سخنى گوید نخست
مىاندیشد،اگر نیک بود اظهار مىکند و چنانچه ناپسند و بد بود پنهانش
مىدارد. ولى شخص دورو و منافق آنچه بر زبانش آمد مىگوید و پیش از آن
نمىاندیشد که کدام به سود و کدام به زیان اوست؟رسول خدا صلى الله علیه و
آله و سلم فرمود:
«ایمان بندهاى درست و کامل نخواهد شد تا قلبش درست
نشود،و قلبش درستنمىشود تا زبانش درست نشود،و هرگز قلبش درست نمىشود تا
زبانش درستشود!.
هر کس از شما توانائى داشته باشد که خدا را در حالى
ملاقات کند که دستش از خون و اموال مسلمانان پاک،و زبانش از عرض و آبروى
آنان سالم بماند،باید چنین کند. »
زبان ابزار بروز آراء و امیال و
تمایلات و خواسته ها است. زبان نماد تمدن سازی و زندگی اجتماعی است. چرا که
انسان توان سخن گفتن در درون خویش را دارا است و در هنگام تفکر گویی با
خویشتن سخن میگوید اما زبان ابزاری است که نه تنها سخن با خویشتن را بروز
می دهد بلکه بالاتر ابزاری است که با آن با هم نوعان خود سخن میگوییم. در
حدیثی در باب ایمان آمده است:
حَدَّثَنَا حَمْزَةُ بْنُ مُحَمَّدِ
بْنِ أَحْمَدَ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ زَیْدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ
الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ .... قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْإِیمَانُ
إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ عَمَلٌ
بِالْأَرْکَانِ .....( أمالی الصدوق، ص: 268)
ایمان اقرار زبانی و معرفت
و شناخت قلبی و روحی و عمل با ارکان و جوارح است.اگر خواهان آنیم که با
ایمان باشیم باید علی رغم معرفت قلبی به خداوند متعال بر اساس فرامین الهی
عمل کرده و ایمان خود را نیز بروز دهیم . بروز ایمان از طریق زبان است.
منافقین میان زبان و عمل و اقرار زبانیشان تذبذب است و خللی وجود دارد.
عاقل
زبانش را بدون مشورت و فکر و سنجش رها نمى سازد . اما احمق هر چه بر زبانش
آید مى گوید بدون فکر و دقت ، پس زبان عاقل از قلب او و قلب احمق از زبان
او فرمان مى گیرد.
رفتار و گفتار انسان ها تجلی روان آنها است. البته در
مواردی ریا وجود دارد که از طریق مقایسه رفتارها و گفتارها میتوان به نیات
افراد پی یبرد. اما در بسیتری موارد از طریق گفتار و رفتار میتوان روان
انسانها را مورد تحلیل قرار داد.امام علی علیه السلام در حدیثی دیگر آورده
اند:
وَ قَالَ [علیه السلام] اللِّسَانُ سَبُعٌ إِنْ خُلِّیَ عَنْهُ عَقَرَ .
و درود خدا بر او ، فرمود: زبان تربیت نشده ، درنده اى است که اگر رهایش کنى مى گزد. حکمت 60 نهج البلاغه .
زبان
اگر کنترل نشود مثل حیوانی گزنده عمل می کند که جز آزار و اذیت دیگران
ثمره ای به بار نمی اورد. عدم کنترل زبان و آثار سوء آن در مسائل زناشوئی
در احادیث فراوانی مورد تاکید قرار گرفته شده است.
پیامبر اکرم صلى الله
علیه و آله فرمود: اگر تمامى آنچه روى زمین از طلا و نقره را زنى به خانه
شوهر ببرد ولى یکروز بر شوهرش سرکوفت زند و بگوید تو چه کاره اى مال خودم
است، اعمال او باطل مى شود و لو از عابدترین مردم باشد مگر اینکه توبه کند و
برگردد و از شوهرش معذرت خواهى کند.
امام علی (ع) در خطبه ای دیگر
از نهج البلاغه در خصوص زبان آورده اند: زبان پاره گوشتى است از این پیکر
انسان، هر گاه آمادگى در انسان نباشد،زبانهم یاراى نطق ندارد و به هنگام
آمادگى، نطق مهلتش نمىدهد، ما فرمانروایان سخنیم و رکو ریشه آن در میان
ما استوار و محکم شده،و شاخههایش بر ما سایه افکنده است! ».
زبان پاره
گوشتی است که در بند اراده و اختیار انسان است. اگر عاقلانه بیندیشیم زبان
را بر اساس مصالح خود در دهان می چرخوانیم و اگر غیر عاقلانه اندیشه کنیم
زبان را در مسیر غیر خیر در کام به چرخش در آوریم و حتی گاهی اسرار درون را
بروز دهیم. امام علی (ع) نیز همین نکته را در حدیثی دیگر گوشزد میکنند :
وَ قَالَ ع اَلْکَلاَمُ فِی وَثَاقِکَ مَا لَمْ تَتَکَلَّمْ بِهِ فَإِذَا تَکَلَّمْتَ بِهِ صِرْتَ فِی وَثَاقِهِ.....:
سخن
در بند توست ، تا آن را بر زبان نیاوردهاى ، چون بر زبانش آورى تو به بند
او درآمدهاى . پس ، همچنانکه ، زر و سیمت را حفظ مىکنى ، زبانت را هم
حفظ کن ، زیرا چه بسا یک کلمه که نعمتى را سلب کند و محنتى را فراخواند.
بنابر
آنچه گذشت بان هم وسیله جذب منافع و ثواب است و هم عامل سرنگونی و شرمندگی
و عذاب. پس بهتر است همچنان که ائمه (ع) تاکیده داشته اند بر حفظ آن
بکوشیم.
منبع: خبرگزاری شبستان
کد خبرنگار 211007