۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۳ : ۲۱
عقیق:حجتالاسلام محمدعلی جاودان از اساتید برجسته اخلاق هستند که در دوران زندگی و تحصیل حوزویشان از محضر اساتید برجستهای از جمله آیتالله حاج آقا مجتبی تهرانی، آیتالله خوانساری، آیتالله حقشناس و علامه عسکری بهرهمند شدهاند.
هیچ وقت و هیچ کس در هیچ شرایطی بر خدای متعال حق پیدا نمیکند
در دعای شانزدهم صحیفه سجادیه فرموده اند:« يَا إِلَهِي لَوْ بَكَيْتُ إِلَيْكَ
حَتَّى تَسْقُطَ أَشْفَارُ عَيْنَيَّ» خدایا اگر من به خاطر گناهانی که کرده ام
آنقدر در خانه تو گریه کنم تا پلک هایم بریزد «وَ انْتَحَبْتُ حَتَّى يَنْقَطِعَ
صَوْتِي» همانطور که گاهی انسان در گریه فریاد می زند، انقدر با صدا گریه کنم تا
دیگر صدایم در نیاید.
«وَ قُمْتُ لَكَ حَتَّى تَتَنَشَّرَ قَدَمَايَ» چندان برایت به پا بایستم که هردو
پایم را از دست بدهم؛ بعد چه؟ «وَ رَكَعْتُ لَكَ» بعد انقدر برای تو سجده کنم
«حَتَّى يَنْخَلِعَ صُلْبِي» تا ستون فقراتم قطع شود «وَ سَجَدْتُ لَكَ حَتَّى
تَتَفَقَّأَ حَدَقَتَايَ» انقدر سجده کنم که چشمانم از حدقه دربیاید «وَ أَكَلْتُ
تُرَابَ الْأَرْضِ» به جای اینکه غذا بخورم، خاک زمین را بخورم.
«وَ شَرِبْتُ مَاءَ الرَّمَادِ آخِرَ دَهْرِي» تمام عمر آب خاکستر آلود بخورم «وَ
ذَكَرْتُكَ فِي خِلَالِ ذَلِكَ حَتَّى يَكِلَّ لِسَانِي» و در تمام این مدت دائما
برای تو ذکر بگویم و استغفار کنم؛ از خجالت تو سر به آسمان بلند نکنم «ثُمَّ لَمْ
أَرْفَعْ طَرْفِي إِلَى آفَاقِ السَّمَاءِ اسْتِحْيَاءً مِنْكَ» از حیا و شرم در
خانه تو سر به آسمان بلند نکنم.
هر بخششی که اتفاق می افتد، به دلیل مرحمت خداست
همه این حرف ها برای چه بود؟ همه اینها را برای چه گفتیم؟ «مَا اسْتَوْجَبْتُ
بِذَلِكَ مَحْوَ سَيِّئَةٍ وَاحِدَةٍ مِنْ سَيِّئَاتِي» من بر تو حق پیدا نمی کنم
که یک گناه از گناهان من را ببخشی؛ ببینید هیچ وقت هیچ کس با هیچ کاری بر خدا حق
پیدا نمی کند؛ هیچ وقت و هیچ کس در هیچ شرایطی بر خدای متعال حق پیدا نمی کند.
می گویند اگر هم یک وقتی در اثر کارهایی که من کردم، مرا بخشیدی، این بر تو واجب و
لازم نبود؛ مرحمت بود؛ مثلا چون من هزار بار استغفار کرده ام پس تو باید گناهان من
را ببخشی؛ اینگونه نیست؛ هر بخششی که اتفاق می افتد، چگونه است؟ به چه دلیل است؟
به دلیل مرحمت خداست.
آقا می گویند بدتر این است که با اولین گناهی که من در اولین روز عمرم کردم، جهنم
به من واجب شده است؛ اگر مرا به خاطر همان یک گناهی که کرده ام عذاب کنی، ظلم
نکرده ای؛ همه آنچه که خدا درباره ما انجام می دهد، به تفضل است.
آدمیزاد
هیچ وقت آن حد از بندگی که باید برای خدای متعال بندگی شود را انجام نمی دهد
حضرت موسی بن جعفر (ع) به یکی از فرزندانشان می فرمایند: «قَالَ لِبَعْضِ وُلْدِهِ
عَلَيْكَ بِالْجِدِّ خیلی جدیت کن؛ «لَا تُخْرِجَنَّ نـَفـْسـَكَ مـِنَ حـَدِّ
التَّقـْصـِيرِ فِى عِبَادَةِ اللَّهِ» اما فکر نکنی که هرشب بلند شده ای نماز شب
خوانده ای و همه نمازهایت را اول وقت خوانده ای و به مردم خدمت کرده ای و... خودت
را از حد تقصیر بیرون نبر؛ آدمیزاد هیچ وقت آن حد از بندگی که باید برای خدای
متعال بندگی شود را انجام نمی دهد.
هیچ وقت در طاعت و عبادت خدا فکر نکن که حق آنچه باید به جا می آوردی را انجام
داده ای؛ «فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُعْبَدُ حَقَّ عِبَادَتِهِ» خدای تبارک و تعالی
هیچ وقت آنطور که باید عبادت نمی شود؛ پیامبر(ص) فرمودند خدایا تو هیچ وقت به
اندازه حق عبادتت، عبادت نمی شوی.
من چوب نخوردم، مگر چوب خودم را
یک مرد عابدی در بنی اسرائیل چهل سال عبادت کرده بود؛ بعد هم یک قربانی در خانه
خدا داد؛ قربانی اش قبول نشد؛ با خودش فکر کرد که معلوم می شود که آنقدر بد بودی
که قربانی ات را نگاه هم نکردند؛ من چوب نخوردم، مگر چوب خودم را.
خدای تبارک و تعالی وحی فرمود؛ قاعدتا به یکی از پیامبران وحی فرموده و آن پیامبر
در خانه یا محل عبادت این شخص آمده؛ به او فرمود: تو چهل سال من را عبادت کردی؛
این یک لحظه ای که خودت را مذمت کردی و گفتی به خاطر بدی من است، این یک لحظه از
آن چهل سال عبادت برتر است.
باز به تفضل خدا برمی گردد؛ هرچه هست، تفضل خداست؛ هرچه هست مرحمت خداست؛ از جانب
ما هیچ چیز نیست؛ خب بدون کار هم می شود؟ نه بدون کار نمی شود؛ اگر زحمت نکشی، آن
تفضل بر سر انسان نمی ریزد؛ تفضل فقط در فرض کار کردن و درست رفتار کردن و اخلاق
خوب داشتن و عبادت صحیح کردن و چشم و زبان پاک داشتن، شامل می شود.
منبع:دانشجو
211008