۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۸ : ۱۸
عقیق:کتاب نهج البلاغه کلا چندین سال بعد از ائمه توسط ادیب علامه مرحوم سید شریف رضی در سال 400 هجری از میان صدها کتاب و منبع گردآوری و تنظیم گردیده است.[1] پس این کتاب شریف، نوشته و دست خط حضرت امیر المؤمنین علیه السلام نمی باشد، بلکه روایات این کتاب نقل شده از کلام و زبان شریف حضرت امیر علیه السلام می باشد که توسط مرحوم سید رضی گردآوری شده است.
اما در مورد سند این کتاب مطالبی را به اختصار خدمتتان ارائه می دهیم:
سید شریف رضی، در لابه لای کتاب هایش، از نهج البلاغه یاد کرده و آورده است که خود، آن را گردآورده و نهج البلاغه از اوست؛ اینک برخی از اشارات او:
1. در کتاب المجازات النبویة، در شرح حدیث شماره 23 می گوید: این مطلب را سخن امیرالمؤمنین، علی علیه السلام -آن جا که گفته است «تخففوا تلحقوا: سبکبار باشید تا زودتر برسید»[2] - معنی و روشن می کند. ما این سخن علی(ع) را در کتابمان که نهج البلاغه، نام دارد و گزیده ای از گفتار امام(ع) را در آن گردآورده و یاد کرده ایم.[3]
2. همانجا، در شرح حدیث شماره 44 می گوید: این حدیث مانند سخن علی علیه السلام است. آن حضرت گفته است «من یعط بالید القصیرة، یعط بالید الطویلة: آن که با دست کوتاه ببخشد، او را با دست دراز ببخشند»[4]... ما این گفته علی(ع) را در کتاب نهج البلاغه خود یاد کرده ایم.[5]
3. در همان کتاب،[6] و در شرح حدیث شماره 169، «الا و ان الدنیا قد ارتحلت مدبرة، وان الآخرة قد ارتحلت مقبلة: بدانید، دنیا کوچ رفتن، کرده است و آخرت کوچ آمدن، پیش گرفته است» می گوید: این سخن با اندکی دگرگونی در واژگان، از امیرمؤمنان، علی بن ابی طالب علیه السلام نیز روایت شده است و ما آن را در کتابمان که نهج البلاغه، نام گرفته و در بردارنده گزیده ای از سخنان علی(ع) در همه معانی و مطالب و گونه های سخن است؛ آورده ایم.[7
4. سید رضی در کتاب حقائق التأویل فی متشابه التنزیل در شرح مسأله 18 که درباره واو زاید در آیه «ولو افتدی به: و اگر به آن فدیه دهند»[8] است؛ پس از بیان شمه ای از بلاغت قرآن کریم، می گوید: من همیشه گفته ام؛ اگر پس از گفتار رسول اللّه صلی الله علیه و آله سخنی به گرد قرآن برسد و یا شایستگی سنجش با قرآن بیابد؛ تنها سخن امیر المؤمنین، علی بن ابی طالب(ع) است. چرا که امام علی(ع) در فصاحت یکه تاز است و کسی را تاب هماوردی با او نیست و کسان هرچه بکوشند؛ دستشان کوتاه و خرما بر نخیل است.
اگر کسی بر آنچه گفتیم دلیل می جوید؛ باید کتابی را که ما نوشتیم و نهج البلاغه اش نام کردیم؛ بخواند.
این کتاب(نهج البلاغه) حاوی گزیده ای است از سخنان امام(ع) که اکنون در میان است و در بردارنده مطالب گوناگونی از آن حضرت در قالب سخنرانی، نامه و پند و اندرز است. ما این کتاب را در سه بخش تنظیم کردیم؛ تا هر بخش آن، گونه ای از سخنان سه گانه امام علی(ع) را جداگانه دربر گیرد. بهره گیری از این کتاب بسیار بالا گرفته و خواهان فراوان یافته است؛ چرا که این کتاب گرد آمده ای است از شگفتی ها و طرفه های فصاحی، و گران مایگی و بلند پایگی سخن و گوهر و مروارید برترین گفتار.[9]
5. شریف رضی در نهج البلاغه، پاره ای از کتاب های خود را که کتاب شناسان جملگی آن ها را از نوشته های وی می دانند؛ نام می برد. یکی از آن ها کتاب خصائص الائمه است که در دو جای نهج البلاغه، از آن یاد شده است:
الف) در مقدمه نهج البلاغه، آن جا که می گوید: من آن گاه که جوان بودم و شاهد زندگی تر و تازه و شاداب بودم؛ با تکیه بر گلچینی از اخبار و گوهرهایی از گفتار امامان(ع) به نگارش کتابی درباره ویژگی ها و فضیلت های آنان نشستم و از آنچه مرا بدین کار واداشت؛ در مقدمه کتاب یاد کردم. چون فصلی در ویژگی ها و فضیلتهای امیرالمؤمنین علی(ع) پرداختم؛ ناسازگاری روزگار و امروز و فردا کردن؛ مرا از پرداختن به مانده کتاب بازداشت.[10]
ب) هنگام شرح سخن علی(ع) «تخففوا تلحقوا: سبکبار باشید تا زودتر برسید» در متن نهج البلاغه، می گوید: چه سخن ژرف و دست نایافتنی است. وه که چه لبریز از معرفت و سرشار از حکمت است. ما در کتاب خصائص به بزرگی قدر و شرافت گوهر آن اشاره کرده ایم.[11]
دلیل های دیگر:
الف) همه فرهنگ نامه های شیعی، آشکارا از درستی اِسناد گرد آوری نهج البلاغه به سید رضی سخن می گویند و از روزگار سید رضی تاکنون به این امر اطمینان دارند.[12]
ب) دلیل دیگر، سلسله سند مشایخ اجازه به عالمان و محدثان است. توضیح آن که، عالمان و محدثان، پس از کسب اجازه علمی از استادان بزرگ خود، کتاب های حدیثی را که متن آن ها را می خوانند؛ برای دیگران باز می گفتند و یا باز می نوشتند و مقابله و مقایسه و اصلاح و ثبت می کردند.
از جمله این اجازه ها، اجازه علمی برای نقل و روایت نهج البلاغه است. از این اجازه ها به حد تواتر وجود دارد و در هیچ یک از آن ها شک و عیبی راه ندارد و سلسله سند همه آن ها به شریف رضی می رسد.[13]
کتاب جهت نگهداری مطالب و مراجعات بعدی می باشد. اگر عالمی مطلبی را فراموش کرد و یا جهت تحقیق، نیاز به مطلبی داشت؛ به کتاب مراجعه می کند. از آنجایی که پیامبر اسلام و ائمه اطهار علیهم السلام، علمشان لدنی و از جانب خداست؛ هرگز فراموشی، ندانستن و خطا متوجه آنان نیست. لذا نیازی به کتاب و نوشتن کتاب ندارند؛ تا در آینده به آن مراجعه نمایند. پس پیامبر و ائمه اگر مطالب و کلمات نورانی و گوهر بار دارند؛ مسلمانان در همان زمان و آینده به آن نیاز داشتند و باید ثبت می کردند؛ تا خود و آیندگان از آن بهره ببرند. حتی علما اگر مطالب علمی خود را ننویسند؛ فراموش می کنند. پس انسان های عادی نیاز به کتاب و نوشتن آن دارند. ولی معصومین، علمشان همیشه، همراهشان هست و نیازی به ثبت و مراجعه به کتاب کسی ندارند. اگر هم کتابی از امام معصوم ثبت شده باشد؛ برای مراجعه آیندگان است.
پی نوشت ها:
[1] درباره تاریخ علامه شریف رضی به کتاب های زیر مراجعه شود:
الف: عبقریة الشریف الرضی، زکی مبارک.
ب: حیاة الشریف الرضی، عبدالحسین حلی.
ج: الشریف الرضی، محمد هادی امینی.
د: سیدرضی مؤلف نهج البلاغه، علی دوانی.
ه: فروغ فقه و ادب، سید محسن دین پرور.
[2] نهج البلاغه، خطبه 21.
[3] المجازات النبویة، ص33.
[4] نهج البلاغه، حکمت 232.
[5] المجازات النبویة، ص60.
[6] همان، ص189.
[7] نهج البلاغه، خطبه 28 و 42.
[8] آل عمران، 91.
[9] حقائق التأویل، ص 287.
[10] نهج البلاغه، مقدمه سیدرضی(ره).
[11] همان، حکمت 232.
[12] رجال نجاشی، ص 398، فهرست منتجب الدین، ص 115.
[13] علامه امینی(ره) در الغدیر 20 اجازه را برشمارده است.(ج 4، ص 193-194).
منبع:جام
211008