هر هفته با نهجالبلاغه؛
زاد و توشههاى دنیا جز"تقوا"بىفايده است
آيا هيچ مشاهده كرده ايد كه دنيا براى دنياپرستان زاد و توشه اى جز گرسنگى فراهم كند؟و جز فشار و تنگى، محلى براى آنان فراهم سازد؟ و جز تاريكى براى آنان نورى به ارمغان آورد؟ و يا جز ندامت چيزى به بار آورد؟ آيا چنين دنيایى را بر همه چيز مقدم مي شمريد؟!
عقیق: امام علی(ع) در خطبه یکصد و یازدهم نهج البلاغه درباره دنیا و جاذبه های آن می فرماید: شما را از دنيا بر حذر مى دارم زيرا دنيا ظاهرش شيرين و باطراوت است، در لابه لاى شهوات قرار گرفته و به خاطر نقد بودنش جلب توجه مي كند با اينكه مواهب آن كم و ناچيز است دلها را به خود مى كشاند، آرزوهاى دنياپرستان را در خود جمع كرده، زيور غرور را به خود پوشيده است، شادمانى و نعمت آن پايدار نيست، از دردها و مشكلات آن ايمن نتوان بود، سخت مغروركننده و زيانبار است، متغير است و زوال پذير، فناپذير و نابودشدنى است، پيوسته كسان را مى خورد و هلاك مى كند، آنگاه كه به حد اعلا برسد و به آرزوى دنياپرستان جامه عمل بپوشاند و از آن راضى گردند بيش از آنچه در قرآن ذكر شده نخواهد بود كه: «زندگى همچون آبى مي ماند كه از آسمان فرود مى آيد و به وسيله آن گياهان فراوان و سر به هم داده و در هم پيچيده به وجود مى آيد چيزى نمى گذرد كه خشك مى شوند و بادها آنها را پراكنده مى سازند و خداوند بر همه چيز قادر است». (كهف/ آيه 45)
هيچ كس از دنيا شادمانى نديده جز اينكه پشت سرش با اشك و آه روبرو شده است، هنوز با خوشي هايش رو به رو نگشته كه به ناراحتيهاى پشت كردن آن، مبتلا مى شود. هنوز باران ملايم خوشى، راحتى دائمى برايش پديد نياورده كه بلاها سيل آسا بر سرش فرو مى بارند. هرگاه صبحگاهان بيارى كسى برخيزد شامگاهان خود را به ناشناسى مي زند و اگر در يك طرف شيرينى و گوارایى داشته باشد، در طرف ديگر تلخى و گردباد بدبختى به پا مي سازد، هنوز كسى از نعمتها و خوشي هايش به آنچه خواسته نرسيده كه مشكلات و سختىهايش به او مي رسد، شبى را بر پر و بال امنيت به سر نبرده، جز اينكه صبح گاه روى شه پرهاى لغزنده خوف قرار گيرد، بسيار فريبنده است و آنچه در آن است نيز فريبندگى دارد، فانى است و زود گذر و هر كس در آن است نيز فنا مى پذيرد.
زاد و توشه هاى آن جز زاد و توشه «تقوا» بى فايده است، كسى كه به مقدار كفايت از آن قانع باشد آرامش بيشترى بدست مى آورد و آن كس كه از آن بسيار بطلبد وسائل نابودى خود را بيشتر فراهم ساخته است و هر آنچه به دست آورده، به زودى از دست مي رود، کسانی كه به آن تكيه كردند به درد و رنج انداخت و افرادى كه به آن اطمينان نمودند به زمينشان زد، چه افراد پر ابهتى كه سرانجام دنيا آنها را حقير و كوچك ساخت و متكبران و فخرفروشانى كه به خاك مذلت كشانيد، حكومت و رياست آن، ناپايدار، زندگى آن تيره، گوارايش ناگوار، شيرينى آن تلخ و طعام آن سماست، طنابهايش كهنه و پوسيده، زندگانش در معرض مرگ و تندرستانش در معرض بيمارى، حكومت آن بر باد مي رود و نيرومندانش مغلوب مى شوند، نعمتهاى فراوانش به نيستى مي گرايد و همجوارانش غارت مي شوند.
مگر شما در جايگاه پيشينيان خود قرار نگرفته ايد؟! آنها كه عمرشان از شما طولانى تر و آثارشان با دوامتر و آرزويشان درازتر، افرادشان فزونتر و لشكرهاشان انبوه تر بودند، دنيا را پرستيدند! آن هم چه پرستيدنى! و آنرا برگزيدند چه برگزيدنى! سپس بدون زاد و توشه اى كه به منزلگاهشان برساند و بدون مركبى كه راه را به سرعت بپيمايد از آن كوچ كردند، آيا به شما خبر داده اند كه دنيا غرامت اين همه زيانها را به آنها داده باشد؟ و يا كمكى به آنها كند؟ و يا لااقل براى آنان همنشين خوبى باشد؟! بلكه به عكس آنها را در زير آفتهاى گوناگون قرار داد و با محنتها خوارشان كرد و با مشكلات و بيچارگي ها آنها را ذليل نمود، آنها را به صورت به خاك افكنده و پايمالشان كرده و گردش روزگار را بر ضد آنها برانگيخته است، به خوبى مشاهده كرديد كه دنيا در برابر آنها كه در مقابلش خضوع كنند و آنرا بر همه چيز مقدم دارند و به آن تكيه نمايند، چهره در هم مى كشند، ناآشنا جلوه مي كند و اين هنگامى است كه از آن براى هميشه كوچ كنند.
آيا هيچ مشاهده كرده ايد كه دنيا براى دنياپرستان زاد و توشه اى جز گرسنگى فراهم كند؟ و جز فشار و تنگى، محلى براى آنان فراهم سازد؟ و جز تاريكى براى آنان نورى به ارمغان آورد؟ و يا جز ندامت چيزى به بار آورد؟ آيا چنين دنيایى را بر همه چيز مقدم مي شمريد؟! و به آن مطمئن مى گرديد؟ و يا مردم را به سوى آن تحريص مى كنيد؟دنيا بدخانه اي است براى كسى كه نسبت به آن بدگمان نباشد و در سكونت گزيدن در آن خوفى نداشته باشد، پس بدانيد و حتما مي دانيد ـ كه سرانجام دنيا را ترك مي گویيد و از آن كوچ مي كنيد شما بايد پند بگيريد از آنها كه مى گفتند «چه كسى از ما نيرومندتر است؟» كه همانها را به سوى قبرشان حمل كردند، در حالي كه اختيارى از خود نداشتند، درون قبرها وارد شدند در حالي كه ميهمان ناخوانده اى بودند، در دل سنگها خانه هاى قبر براى آنها ساخته شد و از خاك كفنهایى و از استخوانهاى پوسيده، همسايگانى، ولى آنها، همسايگانى هستند كه هيچ صدایى را پاسخ نمى گويند و در برابر ستمگران كمكى براى نجات همسايه خود نمي كنند و به گريه ها اعتنا نمى نمايند.
چنان نسبت به همه چيز بى تفاوت مى شوند كه نه از باران، خوشحال و نه از قحطى مأيوس مي گردند، همسايه اند ولى از هم دور!، با يكديگر فاصله اى ندارند ولى هيچ گاه به ديدار هم نمي روند. نزديكند ولى گویى با هم فاصله ها ندارند. عاقلانى هستند كه كينه ها از دل آنها رفته بي خبرانى هستند كه حسد در دلشان فرو مرده، از زيان آنها ترسى نيست و به دفاع آنها اميدى نمي باشد، درون زمين را به جاى برونش انتخاب كردند و خانه تنگ و تاريك را به جاى خانه هاى وسيع برگزيدند به جاى بستگان، وادى غربت و به جاى نور ظلمت را ترجيح دادند، به زمين بازگشتند آن چنانكه در آغاز از آن به وجود آمدند پابرهنه و عريان شدند. خود از آن به سوى زندگى هميشگى و سراى جاودانى كوچ كردند، هم چنانكه خداوند سبحان مي فرمايد: همان طور كه در آغاز آفريديم باز هم بر مى گردانيم وعده اى است قطعى كه حتما آن را انجام خواهيم داد. (انبياء/ آيه 104)
امام علی(ع) کلماتی فراعصری و نیز متناسب با شرایط عصر خود درباره دنیا، به کرات ایراد کرده اند. تفکیک این دو نوع سخن در فهم دیدگاه امام علی(ع) ضروری به نظر می رسد. یک بخش عمده مطالب باقی مانده از آن حضرت درباره دنیا، به ظاهر، دنیا را به صورت منفی معرفی می کند؛ اما تامل در این قسم بدون در نظر گرفتن شرایط اجتماعی صدر اسلام، نتیجه صوابی به دست نخواهد داد، چرا که «وجهه خاص سخن امیرالمؤمنین در مورد دنیاپرستی... متوجه یک پدیده مخصوص اجتماعی آن عصر بود». بنابراین در ادامه بحث را در دو مرحله بحث را دنبال خواهیم کرد: مرحله اول، سخنان صریح امیرالمؤمنین(ع) درباره دنیاست؛ مرحله بعد، معطوف به کلماتی است که نیازمند تبیین آنها با محکمات اندیشه آن حضرت می باشد.
حضرت درباره توصیف دوره جاهلیت صریحا «بددنیایی » آن را در کنار «بددینی » مورد مذمت قرار می دهد: خداوند متعال، محمد(ص) را تبلیغ کننده بر عالمیان و امین برای فرستادن قرآن و رسالت مبعوث کرد و در آن حال شما گروه عرب دارای بدترین دین بودید و در بدترین جامعه [شردار] زندگی می کردید.در میان سنگهای سخت و مارهای ناشنوا سکنا داشتید، آبهای تیره می آشامیدید و غذای خشن می خوردید و خونهای یکدیگر را می ریختید و از خویشاوندان خود قطع رابطه می کردید، بتها در میان شما (برای پرستش) نصب شده و گناهان و انحرافها سخت به شما بسته بود.
این سخن مولا به خوبی نشان می دهد که زندگی دنیوی و اصالت آن، در کنار زندگی دینی معنوی، در اندیشه آن حضرت جایگاه والایی دارد.فقدان زندگی بهتر دنیوی و آخروی علامت یک جامعه عقب مانده جاهلی است. به نظر حضرت علی(ع) دوره جاهلیت دوره ای است که علاوه بر تاریکی دین، درخت زندگی نیز به زردی گراییده و از ثمره زندگی خبری نیست.آب حیات انسانی به زمین فرو رفته، دنیا با قیافه ای زشت و کریه به اهلش می نگرد و با چهره عبوس با طالبانش روبه رو می شود. به جای آبادی و امنیت در دنیا، فتنه، وحشت و اضطراب از درون و شمشیر در برون شعله می کشد.
مردم در دنیا دو گونه اند: یکی در دنیا صرفا برای دنیا عمل می کنند و دنیا او را از آخرت بازداشته است. از فقر بازماندگانش نگران است و بر فقر خودش نگرانی ندارد، عمرش را در منفعت دیگری فنا می کند، و یکی در دنیا برای آخرت کار می کند و در عین حال بدون عمل جداگانه ای دنیایش نیز برای او حاصل می گردد وبه این ترتیب هر دو بهره را همزمان به چنگ می آورد و هر دو دنیا را تصاحب می نماید ودر نتیجه پیش خدا آبرومند می شود و از این طریق حاجاتش روا می گردد.
به راحتی می توان پذیرفت که بینش امام علی درباره دنیا با الگوهای «دو جهان نگر» از نوع سوم (دنیا و آخرت حداکثری) سازگارتر است; اما این سؤال اساسی باقی می ماند که اگر آن حضرت به زندگی دنیوی و تلاش و کوشش برای آبادی آن (همانند زندگی اخروی و جد و جهد در راه آن) اصالت می دهند، چرا به کرات دنیا را مورد مذمت قرار داده اند و مؤمنان را بر جدا شدن از آن دعوت کرده اند؟ به عبارت دیگر، اگر منطق حضرت علی(ع) «و اعمل لدنیاک کانک تعیش ابدا و اعمل لآخرتک کانک تموت غدا» است، چرا در بیشتر موارد تنها به «اعمل لآخرتک کانک تموت غدا» پرداخته اند و مسئله «اعمل لدنیاک کانک تعیش ابدا» را کمتر مورد توجه قرار داده و یا به ندرت مؤمنان را به دنیاطلبی سفارش کرده است؟
مروری بر نهج البلاغه این پرسش را تأیید می کند؛ در این کتاب بارها از دنیا سخن به میان آمده و در اغلب موارد دنیا به تعابیر مختلف مورد نکوهش قرار گرفته است، و در مقابل، به آخرت گرایی ترغیب شده است: در خطبه ها و کلماتی مسأله بی وفایی دنیا مطرح گردیده، در بعضی از خطبه ها و سخنان آن حضرت دنیا با تعابیر مختلف مذمت شده است، در مواردی از فریفته شدن به دنیا هشدار داده شده و بالاخره در سخنان متعددی به دوری از دنیا سفارش گردیده است. در اکثر بیانات آن حضرت در کنار این نوع برخورد با دنیا، به مساله آخرت، معنویت، زهد و امثال این امور معنوی توجه ویژه ای صورت گرفته است.
منبع:مهر