۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۹ : ۱۳
عقیق: از
نظر سجع، چنان منظوم است که میتوان آن را شعر منثور نامید.» شیخ محمد عبده از
مفتیان پیشین مصر نیز که تصادفاً با نهجالبلاغه آشنا شده، شیفته آن میشود و به
شرح این مجموعه و تبلیغ آن در میان جوانان مصری میپردازد.
وی در مقدمه شرح خود میگوید:«در همه مردم عرب زبان، یک
نفر نیست مگر آنکه معتقد است، سخن علی پس از قرآن و کلام نبوی شریفترین و بلیغترین
و پرمعنیترین و جامعترین سخنان است.»
آیت ا... شیخ حسین لنکرانی میگوید: در اوایل دوره
رضاخان روزی بر میرزا یحیی دولتآبادی وارد شدم. کتاب شریف نهج البلاغه را در برابر
خود گشوده بود و دو زانو روی آن خم شده و مطالعه میکرد. من که رسیدم، سر برداشت و
زمانی که به من نگریست، دیدم چشمانش از گریه سرخ و اشکبار است. با حالت تأثری گفت:
اگر دین و معارف آن همین است که این کتاب میگوید، پس او چه میگوید؟ این سخنان
بلند نهج البلاغه کجا و لاطائلات باب کجا؟ وی رهبران بابی را جمع و آنان را به
بازگشت به تشیع امر کرد. بدین ترتیب بابیگری در ایران پایان یافت. در ادامه سلسله
نشستهای نهج البلاغه و زندگی که به همت بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی
برگزار میشود، حجت الاسلام والمسلمین محمد جواد نظافت به شرح حکمتهای دیگری، از
نهج البلاغه پرداخته است که میخوانید.
حیای عاقلانه و حیای جاهلانه
حیا دو نوع است؛ حیای عاقلانه و حیای جاهلانه؛ حیای
عاقلانه زیباست، اما حیای جاهلانه با محرومیت قرین است. شرم و حیا همیشه خوب نیست؛
زیرا محرومیت میآورد. حیای جاهلانه مصادیقی دارد؛ حیای از تعلم و پرسیدن که درست
نیست؛ زیرا ننگ جهل جبران ناپذیر است. کسانی که در پرسش مسایل شرعی و دینی خود خجالت
میکشند، نمی توانند ننگ ندانستن و جهالت خویش را جبران کنند. کسانی هم که نمی
توانند «نه» نسبت به دعوت به گناه بگویند و مرتکب عمل گناه آلود میشوند، سر منشأ
گرفتاری شان در حیای جاهلانه است. حیا نسبت به کار خیر نیز نوعی حیای جاهلانه است
که سبب محرومیت ثواب آثار انفاق میشود. در چنین شرایطی است که حیاهای جاهلانه
توسط عقل مدیریت میشوند؛ زیرا عقل باید هوسها، خجالتها و عصبانیت ما را کنترل کند.
آمادگی روحی برای بخشش
اما با این نوع حیا (حیا نسبت به کار خیر) چگونه مبارزه
کنیم؟ در قرآن کریم داریم «لایکلف ا... نفسا الا وسعها» یعنی خداوند هیچ کس را جز
به اندازه توانایىاش تکلیف نمىکند. هر کس روزی اش تنگ شد، از همان مقداری که خدا
به او عطا کرده، انفاق کند. گاهی آدمها مال و منال دارند، اما آمادگی روحی برای
بخشش را ندارند. خطبه 23 نهج البلاغه راه حلی را که پیش روی ما گذاشته، این است که
انفاق را از کم شروع کنیم.
در روایت انفاق کم ستایش شده است. طبق این روایات هر کس
یک درهم را انفاق کند، 700 حسنه برای او در نظر گرفته میشود. کمیت مهم است، اما
در درجه اول اهمیت نیست. در دعا از خداوند میخواهیم «یا من یقبل الیسیر و یعفو عن
الکثیر» یعنی «کم من را بپذیر و از گناهان زیاد من بگذر.» خدا خود میداند ما
محدودیم و به اندازه وسع و توانایی مان از ما تکلیف میخواهد. عمل خیر مثل بذری
است که تکثیر میشود. شیطان برای اینکه انسان را از کار خیر باز دارد، عمل را جلوی
چشم افراد کوچک نشان میدهد و این سبب میشود که ما از همان عمل خیر کوچک هم باز
بمانیم. حضرت علی(ع) میفرماید: «رقابت کنید برای کارهای خیر کمش بهتر است از ترکش.»
سر نفست را کلاه بگذار!
در جایی دیگر امیرمؤمنان میفرمایند: «اتق ا... بعض اتقی
و ان قل» یعنی «پرهیزگاری را، هرچند کم، پیشه خود کن.» همه خوبی ها را نمی توان با
هم کسب کرد. در عبادت سر نفست کلاه بگذار و با نفست نرم برخورد کن. هر چه در توانایی
ات هست، انجام بده.
در آیه 79 سوره توبه آمده است، اولیای خدا بندگان را به صدقه
تشویق میکنند، اما منافقان صدقه دهندگانی را که به میزان کم صدقه میدهند، مسخره
میکنند. حضرت علی (ع) در نامه 31 میفرماید: «در راه خدا سرزنشها تو را سرکوب
نکند.» سرزنشها سبب میشود نسبت به کار خیر بی انگیزه شویم و بتدریج خست و بخشنده
نبودن در ما نهادینه شود.
ویژگی های عفت
در حکمتی دیگر از امیرمؤمنان عفت ویژگی مهم مؤمن است.
عفت یعنی «خودداری»، وقتی انسان از
شهوات خودداری کند، به او میگویند «عفیفه». طبق روایات معصومین(ع) «اگر جوانی خود
را در معرض جلوگیری از گناه قرار داد، نزدیک است که فرشته شود.» اسلام به زینت بها
داده که در این ارتباط دو نوع زینت داریم. زینت ظاهر و زینت باطن؛ طبق روایتی از
پیامبر(ص)، انسان باید خود را برای برادر دینی خود زینت کند؛ البته به شرطی که به
سبب افراط بر این کار به خود نمایی منجر نشود. و البته که در اسلام زینت باطن، از
زینت ظاهر بهتر است.
زکات زیبایی «عفت» است. عفت درجاتی دارد؛ ا- خودداری از
حرام 2- خودداری از پستی ها و ذلتها (روایت داریم با این عبارت که «المنیه ولا الدنیه»
یعنی مرگ آری، پستی هرگز!) 3- خودداری از نشان دادن فقر( در خطبه متقین داریم که
متقین فقرشان را برای حفظ کرامت خود پنهان میکنند.) 4- خودداری در برابر ثروت ثروتمندان و حفظ
کرامت خویش 5- خودداری از طمع به مال دیگران( عفت در چنین جایی است که خود را نشان
میدهد.)
دنیا، دار محدودیتهاست
شکر سه مرحله دارد؛ قلبی، زبانی و عملی؛ برخی از مصادیق
شکر عملی، گناه نکردن با نعمتها، اعتدال در مصرف، و تواضع غنی در برابر فقیر است.
شکر دارایی، دستگیری کردن است. غنای چنین فردی زیباست.
در حکمت 69 امیرالمؤمنین فرمود: «اگر آنچه را که میخواهی،
اگر نبود، غصه نخور که در چه وضعیتی هستی.» انسان اراده دارد، اما همه چیز به
خواست ما نیست. خدا میفرماید هر کس هر چه اراده کند، به او میدهم، اما مقدار آن
دست من است. خواسته های مادی ما تضمین ندارد. ما در دنیا «فعال ما یشاء» نیستیم.
دنیا، دار محدودیتهاست. امیرالمؤمنین(ع) در نامه31 مینویسد: «این نامه به فرزندی
است که آرزومند چیزی است که به او داده نمی شود.»
«عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئا و
هو شر لکم» اسلام توصیه میکند، اگر به خواستههایت نرسیدی ناراحت نباش.
امیرالمؤمنین(ع) در این ارتباط میفرماید: «غنیمت بشمار فرصت دو نیستی را که آن
دو گذشته و آینده است.» گرفتاری های مادی و ارتکاب گناه نباید انسان را نسبت به
رحمت پروردگار مأیوس کند. از شگردهای شیطان این است که اول گناه را جلوی چشم انسان
زیبا جلوه میدهد و پس از آنکه ما را در مهلکه عمل گناه آلود انداخت، عمل گناه
آلود را در چشم ما به گونه ای بزرگ جلوه میدهد که از رحمت خداوند مأیوس شویم.
توصیه انبیای الهی این است که به سوی گناه نرویم و در عین حال همیشه چشم امید به رحمت
خداوند داشته باشیم.
منبع:قدس
211008