یک شاه بیت اخلاقی در روابط اجتماعی
این، یک قاعدۀ کلی است که به اندک بهانهای افرادی را طرد کردن و رد کردن و آنها را از مرز دوستی خود خارج کردن، مخالف با رفتار پیامبر (صلیالله علیه و آله) و اولیای خداست.
عقیق:به نقل از مشرق، آنچه می خوانید شرح یک حدیث اخلاقی است که مقام معظم رهبری در ابتدای درس خارج خود بیان کرده اند.
حدیث:
سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسلام) يَقُولُ لِأَصْحَابِهِ يَوْماً لَا تَطْعُنُوا فِي عُيُوبِ مَنْ أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ بِمَوَدَّتِهِ وَ لَا تُوَقِّفُوهُ عَلَى سَيِّئَةٍ يَخْضَعُ لَهَا فَإِنَّهَا لَيْسَتْ مِنْ أَخْلَاقِ رَسُولِ اللَّهِ (صلیالله علیه و آله) وَ لَا مِنْ أَخْلَاقِ أَوْلِيَائه[۱]
ترجمه:
مسعدة گويد: شنيدم كه امام صادق عليه السّلام روزى بأصحاب خود ميفرمود: كسى كه از راه دوستى بشما روى آورد با نقل عيبهاى او رنجيده خاطرش مكنيد و كار بدى (اگر از او سراغ داريد) كه ذكرش او را سر افكنده ميكند بيادش نياوريد كه اين كار (زشت و اين عمل ناهنجار) از رفتار رسول خدا (ص) نيست و نه از رفتار اولياء خدا است.
شرح:
یک کسی است که با اظهار دوستی به سمت شما می آید و اظهار علاقهای به شما میکند، دست رد به سینۀ او نزنید با ذکر عیوبی که در او مشاهده میکنید، خیلی دستور مهم، بزرگ و عمومیای است؛ یک کسی میآید اظهار علاقۀ به ما میکند، ما فوراً سراغ آن اشکالاتی که در او وجود دارد، برویم و روی آنها تکیه کنیم و طعن بر آنها بزنیم!
محبت کسی را که به شما اظهار محبت میکند، قبول کنید، ولو یک عیبی هم در او سراغ دارید، لزومی ندارد که طعن در آن عیب بکنید و این را موجب این قرار بدهید که دستِ ردّ به سینۀ او بزنید.
و لاتوقِفوه علی سیئةٍ یَخضَعُ لها، اگر کارِ خلافی دارد، گناهی دارد، عیبی دارد، لازم نیست او را بخاطر این عیب طرد کنید، متوقف کنید یعنی جلوی او را بگیرید ؛منافاتی ندارد با نهی از منکر، منافاتی ندارد با أحبّ أصحابی مَن أهدی الیَّ عیوبی، لکن رشتۀ پیوند محبت را حفظ کنید!
بعد البته انسان برای نهی از منکر یا برای اهدای عیوبِ دوستش و مرآت بودن برای مؤمن، فرصتهایی دارد، می تواند از این فرصتها استفاده کند و این کار را انجام بدهد. اما اینطور نباشد که به مجرّد این که یک ایرادی، یک عیبی را در او سراغ دارید، محبتِ او را و خود او را طرد کنید و قبول نکنید؛ این یکی از آن شاهبیتهای برخوردهای خوب در روابط اجتماعی است.
بعد فرمود: این، جزو اخلاق و رفتار پیغمیر و اولیائش نیست، یعنی آنها کسانی را که سراغشان میآمدند، هر چند عیوبی، اشکالاتی داشتند، دستِ ردّ به سینۀ آنها نمیزدند، جذبشان میکردند، نگه شان میداشتند، البته در اصلاحِ آنها هم میکوشیدند، امر به معروف، نهی از منکر هم میکردند.
این، یک قاعدۀ کلی است که به اندک بهانهای افرادی را طرد کردن و رد کردن و آنها را از مرز دوستی خود خارج کردن، مخالف با آن چیزی است که در این حدیث به ما دستور داده شده است.[۲]
پی نوشت:
[۱] - الشافی، صفحه ۸۵۱
[۲] - ۵/۳/۱۳۹۲