۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۲ : ۲۲
عقیق: اگرچه تعاریف متفاوتی برای خوشبختی ارائه دادهاند،اما اغلب یا مبتنی بر نظریه و گمان است، یا مبتنی بر تخیلات و امیال شخصی و یا مبتنی بر اهداف سیاسی.
اگربه اهداف تمامی فعالیتهای انسان (از هر دین و مذهب یا ملیّتی) توجه کنیم، مشهود میشود که همگان نقص، فقر و نیاز را در خود حسّ میکنند.
(يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ – ای انسانها! شما همگی فقرای درگاه الهی هستید – فاطر، 15)، و تلاش میکنند تا جهت رسیدن به «کمال»، آن نقص یا فقر را مرتفع نمایند. هر چند که ممکن است در شناخت «کمال» خطا کنند.
پس، در یک جمله میتوان گفت: «خوشبختی، یعنی رسیدن به کمال تضمین شده (و نه موقتی، صوری و احتمالی)» و «خوشبخت کسی است که یا به این کمال رسیده یا در مسیر رشد و رسیدن به این کمال تضمین شده قرار گرفته باشد».
حال به سیر زندگی بشر نگاه کنیم و دقت کنیم که کِی و کجا میتوانیم بگوییم که کسی خوشبخت است؟
*- آیا با توجه به این که در هر آنی هر اتفاقی میافتد، میشود در مورد کسی که به آخر خط نرسیده گفت: خوشبخت است؟
*- مهم است که ابزار و وسایل رسیدن به خوشبختی (کمال) را با خود خوشبختی اشتباه نگیریم. حال با توجه به این که هر ابزار، وسیله و راهی ممکن است در یک مقطع خوش بنماید، اما زود یا دیرتر سبب بدبختیها و هلاکتها شود، میتوان نسبت به کسی که از ابزاری چون ثروت و قدرت برخوردار میباشد، قضاوت نمود که خوشبخت است؟ آیا تضمینی وجود دارد؟
*- با توجه به این که همه چیز زودگذر و فانی است، کدام یک از مواهب مادی و دنیوی را میتوان عامل قطعی خوشبختی قلمداد نمود؟
اگر آخرتی در کار نباشد [که هست]، همه بلا استثناء بدبخت هستند و خوشبختی هیچ معنا و مفهومی ندارد. [مگر آن که انسان، حیوان پنداشته و تعریف شود و خوشبختی برای او «لذت» زودگذر معنا شود]، چرا که هیچ چیزی بقا ندارد و فنا عین بدبختی است. وقتی آخر کار «فنا» فرض شود، حتی «امید» که عامل و انگیزهی حرکت است نیز بیمعنا میشود.
پس، همانگونه که بیان شد، خوشبختی رسیدن به کمالِ تضمین شده است. کمالی که اولاً صوری و مقطعی نباشد و ثانیاً پایدار و دائمی باشد؛ و خوشبخت نیز کسی هست که یا به این کمال رسیده باشد و یا در مسیر رسیدن به آن (رشد) قرار گرفته باشد.
بدیهی است که هیچ کمالی به جز الله جلّ جلاله مفروض نمیباشد؛ همه پدیده، مخلوق، محدود، ناقص، فقیر و فانی هستند. پس خوشبخت کسی است که یا به او رسیده باشد، یا در صراط مستقیم «الیه الراجعون» قرار گرفته باشد.
ملاحظه:
البته ابزار و وسایل رشد و کمال، همه مهم هستند، خواه مادی و خواه معنوی. اما نباید از نظر دور داشت که اگر در یک حرکت، هدف درست نباشد، ابزار نیز در مسیر نادرست به کار گرفته خواهد شد.
از این رو، سلامتی تن، جوانی، قوای متعدد جسمی، روان آرام، پول و ثروت، علم و قدرت، مسکن، خودرو، اثاثیه ... و آن چه به تن و روان آرامش و لذت میدهد و هم چنین نماز، تلاوت قرآن و ...، همه خوب و مفید هستند، به شرطی که هدف درست باشد. وگرنه حتی نماز هم به ضرر تمام میشود (مثل نماز ریایی) چه رسد به جوانی و سلامت – حتی قرآن نیز سبب خسران بیشتر میشود، چه رسد به ثروت.
پس، خوشبخت کسی است با نور عقل و علم و نیز فهم قلبی، (چنان چه امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند) «بفهمد از کجا آمده، در کجا هست و به کجا میرود؟» و این مسیر را درست بپیماید.
بدیهی است که چنین شخصی، رشد یافته، خوشبخت زیسته و در نهایت نیز به خوشبختی تضمین شده (کمال حقیقی) میرسد و به او گفته میشود:« يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً * فَادْخُلِي فِي عِبَادِي * وَادْخُلِي جَنَّتِي » (الفجر، 27 تا 30)
ترجمه: تو اى جان آرام يافته، (نفس به اطمينان رسيده) * به سوى پروردگار خويش بازگرد در حالى كه تو از او خشنود و او از تو خشنود است * پس در ميان بندگان من درآى * و در بهشت من داخل شو.
منبع:جام
211008