۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۶ : ۰۷
گزیده ای از سخنرانی دکتر قنبری را بخوانید:
*امیر المؤمنین علیه السلام در یکی از خطبه ها، می فرماید: ایمان در قلب مؤمن چنگ می زند و نهادینه می شود. به یک نوعی از ایمان اشاره می کند که ایمان بین دل و سینه مؤمن در حرکت است و فراز و فرود دارد.
*امیر المؤمنین فرمودند: کار ما را فقط بنده ای می تواند انجام دهد که مؤمن باشد و مؤمنی باشد که ذات حضرت حق تعالی قلب او را با ایمان آزمایش کرده باشد.
*حضرت سپس به جمعیت نگاه کردند و فرمودند: ای مردم سلونی قبل أن تفقدونی از من بپرسید قبل از اینکه من را دیگر نبینید. من به راه های آسمان آشنا ترم تا به راه های زمین، سعد بن أبی وقّاص گفت: ای علی، تو می توانی بگو تعداد تار های روی سر و صورت من چند تاست؟ کسانی که نهج البلاغه شرح داده اند این را دلیل بر ضعف بنیه ی فکری او کرده اند امّا من معتقد به پیچیدگی سعد بن أبی وقّاص هستم، او وقتی به تارهای سر و صورت خودش اشاره کرد. عقل مردم را مصادره کرد، او آن روز موفق هم شد و خیلی ها که در مسجد بودند گفتند: چقدر سؤال حکیمانه ای کرده ای سعد.
* جنس سؤال سعد بن ابی وقّاص میراث ما هم شده، در مجالس، محافل، دانشگاه ها می گردند سؤالی پیدا می کند که پاسخ آن ضرورت و ارزشی ندارد.
* این ها یک جریان تربیتی است که بعضی ها خواسته و بعضی ها ناخواسته اساس یک هویتی را از بین می برند.
*حضرت به او رو کردند و فرمودند: پسر وقّاص در خانه ی تو طفلی هست که این طفل روزی سر از بدن پسر رسول خدا جدا می کند و بعد داستان کربلا را برای او تعریف کرد.