۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۸ : ۱۲
اما در همین مدار مدرج، در رأس آن، انسانهایی قرار گرفتهاند که تعداد آنان بسیار کمتر از افراد میانه مدار است و آنها افرادی هستند که دارای استعدادی خارق عادتند و این افراد هستند که به صفت نابغه موصوف میگردند و جهان را در صورت تعلیم و تربیت، از علم، فن و هنر خود پر میکنند.
از این افراد در طول تاریخ در تمام ملل و اقوام، میتوان افرادی را ملاحظه کرد و در تاریخ علم اسلامی هم میتوان افرادی از این دست را به شمار آورد که مسلما یکی از این افراد که این صفت، یعنی نبوغ را در پرتو تلاش خود جاودانگی بیمانند بخشید، جناب بهاء الملة و الشریعه "شیخ بهایی" است که داستان دلکش زندگی او نماد کامل امتزاج استعدادی خارقالعاده با تلاش و کوشش مثال زدنی است که حاصل آن پیدایش شخصیتی است که در تاریخ اسلام و ایران، میراث مهم سخت افزاری و نرم افزاری سترگی را به جای نهاده است؛ میراثی که با حذف آن از تاریخ ایران و اسلام، بیشک رخنه عظیمی در حیات مستمر علمی در تاریخ ایران و اسلام ایجاد میگردد.
شیخ بهایی نماد کامل یک دانشمند رشد یافته در نگاه اینترناسیونالیسم اسلامی است؛ همان که در گذشته تمدنی ما از آن به دارالسلام تعبیر میکردهاند. یعنی همه جهان اسلام یک وطن بزرگ است که تمام افراد آن با هم برادرند؛ زیرا شیخ بهایی از جبل عامل لبنان به ایران کوچید و در ایران به مقامات بالای علمی و اجتماعی دست یافت؛ هر چند دوران شیخ بهایی دوران افول این دارالسلام است، در سایه تعصبات قومی و مذهبی رشد یافته از چند قرن پیش و مطابق با دوران حکومت ترکان سلجوقی.
میراث علمی و اجتماعی شیخ بهایی برای ما ایرانیان و مخصوصا ساکنان اصفهان، میراثی محسوس است؛ چه اینکه هنوز که هنوز است، در اصفهان، فعالیتهای علمی و اجتماعی شیخ بهایی به طور محسوس در منظر و مرئای بیننده است و این مهم اهمیت شیخ بهایی را در تاریخ فکر و فرهنگ ما دو چندان میکند.
این جایگاه را میتوان در معرفیای که شیخ عباس قمی به عنوان یک رجالی توانا از شیخ بهایی مینماید به خوبی دریافت؛ «عالم فاضل نحریر متبحر جامع خبیر، حاوی فنون و فضایل، شیخ الاسلام و المسلمین، بهاء الملة و الحق و الدین، عالم ربانی شیخنا البهایی، قدس الله سره و رفع فی الفردوس قدره، مراتب آن جناب در علم و فقه و فضل و تحقیق و تدقیق در جمیع علوم و فنون و حسن تصنیف و جودت تعبیر و رشاقت تحریر و جمیع محاسن اشهر و اکثر از آن است که ذکر شود و علمای شیعه و سنی به مدح و ثنای او رطب اللسان و عذب البیان گشتهاند...».(فواید الرضویه ص636 و نیز ن.ک: هدیة الاحباب)
خاندان و خاستگاه شیخ بهایی
درباره تولد و خاندان شیخ بهایی، مرحوم استاد سعید نفیسی در مقدمه عالمانه و مبسوطی که بر کلیات اشعار شیخ بهایی نگاشته، درباره نام، نشان، خاندان و خاستگاه شیخ بهایی میگوید: «قدیمترین مأخذی که در احوال شیخ بهایی در دست است، تاریخ عالم آرای عباسی است که اسکندر بیک، منشی شاه عباس بزرگ که خود معاصر و محشور با وی بوده است، در سال 1038 هجری، یعنی هشت سال پس از مرگ او به پایان رسانده و در آن کتاب در مجلد اول در "ذکر سادات عظام و علمای کرام زمان شاه جنت مکان" ترجمه حالی از شیخ بهایی دارد که خود تصریح میکند در سال 1025 یعنی پنج سال پیش از مرگ او نوشته و سپس وقایع سال 1030 که سال مرگ اوست، نیز شرحی دیگر ثبت کرده. در ترجمه نخستین نام و نسب او بهاءالدین محمد بن حسین بن عبدالصمد آمده است...».(مقدمه کلیات اشعار شیخ بهایی ص9)
استاد نفیسی در ادامه، نسب و خاندان شیخ را از قدیمیترین مأخذ چنین نقل مینماید: «در کتاب لولوتی البحرین تألیف یوسف بن احمد بحرانی که در 1099، شصت و نه سال پس از مرگ وی به پایان رسیده، در نسب او چنین آمده است: «شیخ بهاء الدین جبعی عاملی حارثی... جبعی به جیم و باء نقطه دار که نقطه در زیر قرار دارد، قریهای است از قراء جبل عامل و حارثی نسبت است به حارث اعور همدانی که از خواص اصحاب امیرالمؤمنین(ع) بوده و همان کسی است که امیرالمؤمنین این ابیات را خطاب به او گوید: یا حار همدان من یمت یرنی من مؤمن او منافق قبلا».(همان ص9)
بنا براین شیخ بهایی از خاندانی مشهور از شیعیان جبل عامل است. نکتهای که در احوال شیخ بهایی میتوان به آن اشاره کرد، کثرت کتابهایی است که در باب زندگی شیخ در آن ذکری رفته است و این پرده از جایگاه علمی و اجتماعی و فرهنگی شیخ بر میدارد. «در احوال این بزرگ مرد، چه هم عصران وی و چه کسانی که پس از او آمدهاند، سخن بسیار راندهاند و تراجم مفصل پرداختهاند و حتی خطاهای شگفت کردهاند؛ دو رساله جداگانه در احوال وی نوشتهاند: یکی رسالتی است که مظفر الدین علی، از شاگردان او تألیف کرده و دیگر رسالتی است که میرزا ابوالمعالی بن محمد ابراهیم کلباسی در احوال وی به پایان رسانده...».(همان ص10)
پدر شیخ بهایی
آنچه از خاندان شیخ بهایی در کتب تراجم آمده است نشانگر این است که خاندان شیخ از اهل علم بودهاند؛ به صورتی که اجداد ایشان از علمای آن دیار به حساب میآمدهاند.
پدر شیخ بهایی را جناب شیخ حر عاملی در کتاب امل الآمل اینگونه معرفی میکند: «شیخ عزالدین حسین بن عبدالصمد بن محمد بن حارثی عاملی جبعی پدر شیخ بهایی، دانشمند زبردست، محقق ژرف بین متبحر، جامع ادیب، نویسنده شاعر والا مقام جلیلالقدر ثقه و از شاگردان دانشمند شیخ ما، شهید دوم بود و کتابهایی نوشت؛ از آن جمله اربعین حدیث و رساله در رد اهل وسواس و... و وی را رسایل دیگری است و به خراسان و در هرات بماند و شیخ الاسلام آن دیار بود و سپس به بحرین رفت و آنجا به سال 984 بمرد و عمر وی 66 سال بود و وی را شیخ شهید اجازت عام مطلق و مفصل داده است».(همان ص11)
ولادت شیخ بهایی
«قدیمترین مأخذی که در ولادت بهایی داریم، گفته سید علی خان در سلافة العصر است که در بعلبک نزدیک غروب آفتاب چهارشنبه سه روز مانده از ذی الحجه سال953 مینویسد».(همان ص12)
یک هجرت بزرگ
یکی از مهاجرتهای بسیار پر اهمیت و پر دامنه مهاجرت علمای شیعه بلاد مختلف به سوی ایران شیعه، در زمان صفویه است. این مهاجرت دلایل بسیاری از نظر فرهنگی و سیاسی داشته است که میتوان به برخی از آنها به صورت خلاصه اشاره کرد؛ حکومت صفویان به عنوان حکومتی که مذهب شیعه را به عنوان مذهب رسمی خود انتخاب نموده بود و این مذهب یکی از بازوهای قدرت سیاسی آن بود، پس از استقرار نیاز به سیستم عملیاتی مذهبی و فقهی برای حکومت بود و دانشمندان و فقهای جبل عامل این مهم را برای حکومت صفویان مقدور میساخت. از سوی دیگر در منطقه لبنان چند گاهی بود که حکومت سنی متعصب ایوبیان عرصه را برای علمای شیعه لبنان و جبل عامل تنگ کرده بود و این دلایل در کنار یکدیگر، این هجرت تاریخی که باعث گشایش فصل جدیدی در تاریخ ایران شیعی بود را تسریع کرد.(ن.ک:صفویان از ظهور تا زوال نیز ن.ک: مهاجرت علمای شیعه از جبل عامل به ایران در عصر صفوی و نیز ن.ک: صفویه در عرصه دین، فرهنگ و سیاست)
در همین مهاجرت بود که پدر شیخ بهایی در حالی که شیخ بهایی خردسال بود، به ایران مهاجرت کرد و شیخ بهایی تحصیلات اولیه خود را در قزوین، تختگاه اولیه صفویان شروع نمود و در همین دوران بود که شیخ بهایی نبوغ معجزهآسای خود را در تحصیل نشان داد؛ به طوری که هم اکنون کتابی که در سیزده سالگی برای خود از یکی از کتابهای علمی استنساخ کرده، موجود است. یکی از مهمترین شاخصههای شخصیت شیخ بهایی همه جانبگی علمی ایشان بوده که این مهم در سایه نبوغ و تلاش و زانو زدن در نزد اساتید مختلف به دست آمده است.
اساتید شیخ بهایی
اولین استاد شیخ، بیشک پدر ایشان بوده که خود از علمای شاخص دوران به حساب میآمده است. شیخ بهایی تفسیر و عربیت و حدیث را در محضر پدر آموخت و در محضر مولانا عبدالله مدرس یزدی صاحب حاشیه بر تهذیب المنطق، حکمت، کلام و بعضی علوم منقول را آموخت.
شیخ علوم ریاضی را را از ملا علی مذهب و ملا افضل قاضی آموخت و طب را از حکیم عمادالدین محمود درس گرفت و پس از مدتی خود در این فنون و به طور کل در همه علوم زمان خود متخصص گشت و به آفرینش علمی و فنی دست زد.
این شور و شوق علمی باعث شد که شیخ با یکی از زنان عالمه روزگار خود ازدواج نماید. همسر شیخ دختر شیخ زین الدین علی المشار عاملی بوده است که خود برای زنان روزگار خود حلقه تدریس داشته است.
حدیث عمر شیخ بهایی
به جز علم و دانش که شاخصه اصلی عمر شیخ بهایی است، سفرهای دور و دراز ایشان از شاخصههای عمر شیخ به شماره میآید که شیخ اقصا نقاط عالم اسلام را پیمود و عبرتناک در دنیا و تاریخ و زیر و بمش تفکر نمود. نیز شیخ در طول دوران تدریس خود در اصفهان و نیز در دوران بر عهده داشتن منصب شیخالاسلامی در اصفهان، کارهای علمی عام المنفعه به سر انجام رساند که از جمله آنها میتوان به طومار تقسیم آب زاینده رود که از دقت ریاضی و علمی برخوردار است و نیز به طرح کاریز نجف آباد اصفهان، تعیین سمت قبله مسجد امام و اختراعهای مختلف دیگر اشاره کرد.
شیخ بهایی در مدت عمر خود رسالات و کتب علمی بسیاری را به رشته تحریر کشید که از جمله آنها میتوان به کتابهای رساله اثنی عشریه در فقه، چهل حدیث، اسرار البلاغه، بحر الحساب، تحفه حاتمیه در اسطرلاب، تشریح الافلاک در هیأت، جامع عباسی که رساله عملیه شیخ به فارسی به حساب میآمده است، اشاره کرد. مرحوم استاد نفیسی مؤلفات شیخ را تا 88 کتاب و رساله بر میشمرد.
شیخ بهایی با اینکه زبان مادریش عربی بوده است و فارسی را در کودکی میآموزد، اشعار لطیف و دلکشی به فارسی دارد که او را به عنوان یکی از بهترین شعرای دوران خود معرفی مینماید. مثنویاتی از شیخ به جا مانده است که در آنها به زهد و عرفان و دوری از نگاه ظاهری به علم تأکید شده است که از میان آنها میتوان به مثنوی شیر و شکر و نان و حلوا اشاره کرد.
شیخ بهایی مصدر بسیاری از سلاسل علمی در تاریخ علم اسلامی و شیعی است و بسیاری از بزرگان علم در محضر او دانش آموختهاند که از آن جمله میتوان به ملا محسن فیض کاشانی و ملاصدرای شیرازی اشاره کرد.
وفات شیخ بهایی
بنا بر آنچه که تاریخ عالم آرای عباسی، قدیمیترین مأخذ درباره شیخ بهایی مینویسد، «شیخ در چهارم شوال 1030 بیمار شد و هفت روز رنجور بود؛ تا اینکه شب 12 شوال درگذشت و چون رحلت کرد، شاه عباس در ییلاق بود و اعیان شهر جنازه او را برداشتند و ازدحام مردم به اندازهای بود که در میدان نقش جهان جا نبود که جنازه او را ببرند و در مسجد جامع عتیق به آب چاه غسل دادند و علما بر وی نماز گزاردند و در بقعه منسوب به امام زین العابدین که مدفن دو امامزاده است، گذاشتند و از آنجا به مشهد بردند و به وصیت خود در پایین پای، در جایی که هنگام توقف در مشهد آن جا درس میگفت، به خاکش سپردند...!»(مقدمه کلیات اشعار شیخ بهایی ص51)
:پی نوشت ها