۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۴ : ۱۴
کسی که استطاعت رفتن به مکه را داشته باشد و با این حال مشرف نشود، در حدیث آمده که هنگام سکرات مرگ به او گفته میشود: «مت یهودیا او نصرانیاً!»؛ یا یهودی بمیر یا مسیحی!
-شخصی میگفت: من بالای سر محتضری که مستطیع شده و به حج نرفته بود نشسته بودم. او در حال جان کندنش سه مرتبه گفت: «نصرانی، نصرانی، نصرانی! و سپس مرد!
بلایی که کلیمیان به سر اسلام آوردند، مسیحیها نیاوردند
خب، سلیقه خوبی داشته، که ارمنی مردن را انتخاب کرده؛ ارمنی خیلی بهتر از یهودی است! البته هر دوی آنها به جهنم میروند، اما ارمنی خیلی بهتر است. بلایی که کلیمیان به سر اسلام آوردند، مسیحیها نیاوردند. خیلی عجیب است. خداوند در قرآن یهودیان را نفرین کرده است، اما از مسیحیان تعریف نموده، درباره یهودیان میفرماید: «و ضربت علیهم الذله و المسکنه»
اینها در دنیا بدبخت هستند، درعین اینکه پول دارند، ولی با گدایی زندگی می کنند. اما خداوند از مسیحیان تعریف میکند که هنگامی که پیامبر خدا (ص) آیات قرآن را میخواندند، مسیحیان گریه میکردند و به پیغمبر اسلام ایمان میآوردند و بعد میفرماید: «ذلک بان منهم قسیسین و رهبانا»؛ برای اینکه علمای خوبی در بین مسیحیان بودند که حق را به آنها میگفتند و آنها به اسلام گرایش پیدا میکردند.
لذا این آقا که در حال سکرات موت مسیحی شدن را برگزیده بود مثل اینکه وارد بوده، و ارمنی شده و مرده است. به کسانی که مستطیع شدهاند و استطاعت رفتن به حج را دارند و به مکه نرفتهاند این حدیث را بگویید و بگویید که شنیدهاید شخصی بالای سر میتی بوده، به او گفتهاند که ارمنی بمیر یا یهودی و او ارمنی مردن را پذیرفته و گفته: «نصرانی، نصرانی، نصرانی.»
بنابراین، حج در طول عمر یک مرتبه با شرایط استطاعت واجب است و کسی که منکر حج باشد، مرتد و نجس است و کسی که منکر نباشد، اما امروز و فردا کند، گناه کبیره کرده و در حال سکرات موت به او میگویند: «یا ارمنی بمیر یایهودی!»
خداوند متعال چهار چیز را در چهار چیز مخفی کرده است
در خصال شیخ صدوق آمده است که: امیرالمومنان علی علیه السلام فرمودند: «ان الله تبارک و تعالی اخفی اربعه فی اربعه»؛ همانا خداوند تبارک و تعالی چهار چیز را در چهار چیز مخفی کرده است.
رضایت خداوند در طاعات او مخفی شده است
اول: «اخفی رضاه فی طاعته فلا تستصغرن شیئا من طاعته فربما و افق رضاه و انت لاتعلم.»؛ خداوند رضایت و خشنودی خودش را در طاعتش مخفی کرده، پس هیچ کدام از طاعات و عبادات را کوچک نشمار؛ چه بسا که همان عبادت موافق رضا و خشنودی خداوند است و تو نمیدانی.
هیچ کدام از کارهای خوب و عبادات را کوچک نشمارید، شاید رضای خدا در همان عمل باشد. در خیابان راه میروید، پوست هندوانه یا خیاری را میبینید، آن را بردار و کناری بگذار مبادا زنی که بچه در بغل دارد به زمین بخورد. این یک عمل نیک است، همین را کوچک مشمار؛ شاید رضا و خشنودی خداوند در همین عمل باشد.
پیرمردی از مسافرت آمده، چمدانش را نمیتواند بلند کند، تو کمکش کن و چمدانش را حمل کن. یک وقت میبینی همین عمل به ظاهر کوچک، تو را بهشتی کرد؛ چرا؟ چون خداوند رضایت و خشنودی خود را در طاعات مخفی کرده است.
نیمههای شب از خواب برمیخیزی، تشنهای، آب میخوری، همان موقع میگویی: «صلی الله علیک یا اباعبدالله.» ناگاه در مییابی که همین سلام دادن به امام حسین علیه السلام کارت را درست میکند و برای همین سلامی که نیمه شب به امام حسین علیه السلام دادی، به بهشت میروی.
در اتوبوس نشستهای، پیرمردی وارد میشود، بلند شو جایت را به او بده و همین عمل خیر را کوچک مشمار؛ یک وقت میبینی همین عمل به ظاهر کوچک، نجاتت میدهد.
همسایهات توانایی دادن کرایه خانه را ندارد، به او کمک کن و این کار را کوچک به حساب نیاور؛ شاید رضای خدا در این عمل باشد.
۵۸ سال پیش من تازه ازدواج کرده و در قم دو تا اتاق اجاره کرده بودم که کرایه آن ۲۰ تومان بود. در آن زمان پرداخت ۲۰ تومان اجاره برای من سخت بود. برای همین با صاحبخانهمان صحبت کردم و گفتم: آقا، اگر من توانم سر ماه اجارهام را بدهم و هر پنج شش ماه یک بار اجاره بدهم اشکالی دارد؟ صاحبخانهمان – خدا او را بیامرزد – با روی باز گفت: نه، مانعی ندارد.
وقتی به من گفت مانعی ندارد خیلی خوشحال شدم و نشاط زیادی به من دست داد که شاید رضای خدا هم در همین عمل بود. بعد از گذشت یک مدت من در لواسان منبر رفتم، صد تومان به ما دادند، همان را به عنوان پنج ماه کرایه عقب افتاده، به صاحبخانهمان دادم.
البته صد تومان در این دوره زمان دیگر ارزشی ندارد. یک روز به یک نفر گدا صد تومان دادم. با تعجب گفت: صد تومان!؟ البته حق به جانب او بود! چرا که حالا صد تومان واقعا پولی نیست هزار تومان پولی نیست. مگر با هزار تومان چه قدر گوشت میدهند؟! به هر حال گداها از ما توقع صد تومان ندارند! شاید شما طلبهها اگر صد تومان به گدا بدهید، بگویند عیبی ندارد، اما ما باید هزار تومان بدهیم!
پس «اخفی رضاه فی طاعته فلا تستصغرن شیئا من طاعته فربما و افق رضاه و انت لاتعلم.»؛ خداوند تبارک و تعالی رضا و خشنودی خود را در طاعاتش قرار داده، پس هیچ یک از طاعات و عبادات خداوند را کوچک مشمار، شاید که رضای خدا در همان عمل باشد و تو نمیدانی.
مرحوم مجلسی را در خواب دیدند، از او پرسیدند: در آن عالم با تو چه کردند؟ او گفت: من این دنیا کتاب نوشتم و کارها کردم، هیچ کدام به دادم نرسید، به جز یک کار. روزی یک سیب دستم بود. بچهای در بغل مادرش به آن سیب نگاه میکرد. من آن سیب را به او دادم و خودم نخوردم. همین کار من باعث خوشحالی آن بچه و مادرش شد، مرا نجات داد!
یعنی ۱۱۰ جلد بحارالانوار و این همه تالیفات یک طرف و بخشیدن آن یک دانه سیب هم یک طرف. پس گاه رضایت و خشنودی خدا در همین کار خیری است که الان آن را انجام دادی و به نظرت کوچک میآید، اما همین کار، تو را بهشتی میکند و خودت هم نمیدانی که به عنوان مثال رضایت و خشنودی خدا در همین ساک و چمدانی است که برای آن پیرمرد حمل کردی و پول کرایه تاکسیاش را هم دادی، حالا مرتب نماز بخوان و روزه بگیر.
گاهی همین کارهای خردهریزه انسان را نجات میهد و اینکه امام علی علیه السلام میفرمایند: «و انت لاتعلم»؛ تو نمیدانی. منظورشان این است که تو در این دنیا متوجه نمیشوی، و در آخرت مشخص میگردد.
غضب خداوند در معصیت او مخفی شده است
دوم: «و اخفی سخطه فی معصیته فلا تستصغرن شیئا من معصیته فربما و افق سخطه معصیته و انت لا تعلم»؛ و خداوند تبارک و تعالی غضب و سخط خویش را در معصیت و گناهان مخفی کرده است، پس هیچ کدام از معاصی و گناهان را کوچک مشمار، شاید خشم و غضب خدا در همان معصیت و گناه باشد و تو نمیدانی.
نگو حالا به این زن نامحرم نگاه میکنم، عیبی ندارد، چیزی نیست. شاید این زن شوهر غیرتی دارد که اگر بفهمد شما به همسرش نگاه کردهای ناراحت میشود و همین برای تو در روز قیامت گرفتاری دارد که او جلوی تو را میگیرد. پس خیال نکن که نگاه کردن به زن نامحرم، گناه کوچکی است، شاید سخط و غضب خدا در همین گناهی باشد که به نظر تو کوچک می آید و تو هم خبر نداری و نمیدانی.
گاه انسان در روز قیامت گرفتار یک دانه گناه میشود. یعنی تمامی کارهای خوبش پایمال شده و مثلا گرفتار همان یک غیبتی میشود که از استادش کرده است؛ چرا؟ چون غیبت از استاد یا غیبت از یک مرجع تقلید غیر از غیبت از اشخاص دیگر است.
خداوند اجابت را در دعاها مخفی کرده است
سوم: «و اخفی اجابته فی دعوته فلا تستصغرن شیئا من دعائه فربما و افق اجابته و انت لاتعلم.»؛ و اجابت را در دعاها مخفی کرده است، پس هیچ یک از دعاها را کوچک مشمار؛ شاید اجابت در همان یک دعا باشد و تو نمیدانی.
مثلا یکی از اعمال اولین روز یکشنبه ماه ذیقعده، غسل و وضو و سپس خواندن چهار رکعت نماز؛ در هر رکعت یک مرتبه سوره «فاتحه الکتاب» و سه مرتبه سوره «قل هو الله احد» و هر کدام از معوذتین: «قل اعوذ برب الفلق» و «قل اعوذ برب الناس» یک بار، سپس هفتاد مرتبه طلب آمرزش و استغفار و بعد یک بار ذکر «لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم» است، و سپس خواندن این دعا:
«یا عزیز یا غفار اغفر ذنوبی و ذنوب جمیع المومنین و المومنات فانه لایغفر الذنوب الا انت»؛ ای خداوند عزیز و ای خداوند بخشنده، گناهان من و گناهان تمام مومنین از مرد و زن را بیامرز؛ به راستی که تنها تو بخشاینده گناهانی.
این عمل و دعای آخر آن را کوچک مشمارید و نگویید این اعمال مستحبی است شاید رضای خدا در همین عمل مخفی است و دعای آخر که از خدا طلب بخشش و آمرزش میکنید مستجاب باشد. پس دعا را کوچک مشمارید چه بسا همین دعایی که الان میکنی، مستجاب باشد و تو نمیدانی.
خداوند ولی خود را بین بندگانش مخفی کرده است
چهارم: «و اخفی ولیه فی عباده فلا تستصغرن عبدا من عبیدالله فربما یکون ولیه و انت لاتعلم»؛ «خداوند تبارک و تعالی ولی و دوست خود را در میان بندگانش مخفی کرده است، پس هیچ کدام از بندگان خدا را کوچک مشمار؛ شاید او ولی خدا باشد و تو نمیدانی.»
به هیچ
کس به نظر حقارت نگاه نکنید؛ شاید همین شخصی که کنار شما نشسته و کسی به او محل نمیگذارد،
ولی خدا باشد، خدمت امام زمان علیه السلام میرسد، پس کسی را کوچک مشمارید.
منبع: خبرگزاری دانشجو
بسیار زیبا بود
خدا رحمت کنه آیت الله مجتهدی رو....
نثار روحش صلوات