۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۶ : ۱۱
عقیق: در این مجال به تحلیل برخی مراسمات نوروز با رویکرد مهدویت محور میپردازیم تا جایگاه نوروز را در بسترسازی و جامعه سازی مهدوی مورد ارزیابی قرار دهیم.
مؤلفههای مهدوی در مراسمات نوروز
یاد
کردن مردگان
یکی از مراسمات نوروزی یاد کردن از مردگان و
زیارت اهل قبور میباشد. این سنت در فرهنگ و تمدن ایرانیان قبل از اسلام نیز وجود
داشته است. یاد کردن مردگان در نوروز نشان دهنده اعتقاد به معاد و رستاخیز در میان
ایرانیان در طول تاریخ میباشد. اعتقاد به عالم پسین و ادامه داشتن زندگی، نشان از
هدفمند بودن حیات نزد ایرانیان میباشد. نوروز با تبیین این اعتقاد در میان مردم،
یاد مرگ، رستاخیز، معاد، هدف دار بودن زندگی، عبث نبودن این دنیا، وجود محاسبه
اعمال، دیدن نتیجه اعمال در این دنیا و آن دنیا، ..... نوعی ایمان به آخرت را در
میان ایرانیان تثبیت نموده است. این مؤلفه یکی از آموزه های دین اسلام میباشد که
در شکل دهی به جامعه دینی بسیار مهم وکلیدی میباشد. جامعههایی که همواره یاد مرگ
را در نظر داشته باشد و به آن اعتقاد داشته باشند، گرایش به نفسانیات و امور
دنیایی در آن کاهش مییابد و گناهان ترک میگردد. تمام تلاش انبیاء در طول تاریخ،
ملکه نمودن این اعتقاد در میان انسانها بوده است.
در دوره ظهور نیز سطح ایمان و عمل انسانها نسبت به
اعتقاد به معاد افزایش مییابد و ظلم و فساد در جامعه از بین میرود. در واقع یکی
از مبانی مهدویت بالا رفتن سطح یاد معاد و مرگ در میان جامعه میباشد. نوروز با
تبیین این باور در میان ایرانیان، در طول تاریخ تلاش نموده تا سطح مرگ آگاهی
ایرانیان و اعتقاد به معاد را در میان آنها حفظ و ارتقاء دهد.
نوروز برای ایرانیان یاد آور آفرینش اولیه عالم و تکرار
این آفرینش در ابتدای هرسال میباشد. در واقع نوروز یادآور آفرینش دائمی و همیشگی
عالم میباشد. این اعتقاد ریشه در این مطلب دارد که آفرینش یکبار در ابتدای
خلقت انجام نپذیرفته است بلکه در هر لحظه جهان در حال خلق و آفرینش مدام میباشد و
نوروز سمبل این آفرینش مدام و ابتدای آن میباشد. در عرفان اسلامی، وجود و حضور
خداوند در عالم و خلقت، بطور دائمی و پیوسته میباشد. تعابیری مانند « لاحول ولا قوة
الا بالله العلی العظیم» و« لا مؤثّر فی الوجود الّا الله » در اسلام گویای این مطلب میباشد که
هیچ جنبش و قدرتی و هیچ اثری در غالم محقق نمیگردد مگر به وجود و حضور خداوند در
عالم. همچنین آیاتی که در نماز غفیله خوانده میشود: « وعنده مفاتح الغیب لا
یعلمها الّا هو و یعلم ما فی البرّ و البحر و ما تسقط من ورقة الّا یعلمها و لا
رطب و لا یابس الّا فی کتاب مبین» گویای این مطلب میباشد که عالم بواسطه حضور و
وجود دائم و همیشگی خداوند برقرار میباشد. در این آیات اشاره به علم خداوند که
شمولیت و دائمیت در خلقت و آفرینش دارد و علم الهی که یکی از صفات الهی میباشد با
خالقیت، قادریت و آفرینندگی خداوند، یکی میباشد و همه صفات الهی با ذات الهی یکی
بوده و دائماً در ذات الهی وجود دارد. اینگونه نمیباشد که علم الهی یا خالقیت و
قدرت الهی، لحظه ای منقطع گردد.
برعکس آنچه در تعالیم تحریف شده یهود وجود دارد. در
تعالیم تحریف شده یهود، اعتقاد بر این است که خداوند در ابتدای خلقت پس از آفرینش،
از دخالت در امور عالم کنار کشیده و تدبیر عالم را به انسان ( یهود) واگذار نموده
است. یهود عقیده دارد که آفرینش عالم مانند یک ساعت است که خالق آن ساعت را ساخته
و کوک نموده و این عالم مانند ساعت در حال حرکت منظم میباشد و خالق آن دیگر دخالتی
در امور آن ندارد. با این دیدگاه حضور و وجود خداوند در جزئیات عالم و دخالت در امور
عالم نفی میگردد و خداوند تنها خالق ابتدایی این عالم بوده و در حفظ و تدبیر امور
عالم و تحقق امور و فعل، در هستی دخالتی ندارد.
ایرانیان چون از ابتدای شکل گیری فرهنگ و تمدنشان با
پیامبران الهی در ارتباط بودند مبانی اعتقادی صحیح و الهی در گزارههای تمدنیشان
تثبیت گردیده است.
در اغلب منابع نوروز منسوب است به زمان جمشید که هم
انسان نخستین و هم نخستین شاه محسوب میشده است. هم چنین در همین نقلها آمده که
نوروز جشن آفرینش انسان و خلقت کیومرث است. (1)
در این اشاره تاریخی منظور از کیومرث و جمشید، پیامبران
الهی میباشد که برخی معتقدند مراد از کیومرث حضرت آدم و مراد از جمشید حضرت
سلیمان میباشد که البته شاید (جمشید) مصداق دیگر پیامبران، قبل از طوفان نوح نیز
باشد. اما در هر حال نقش آفرینی پادشاهانی همچون کیومرث یا جمشید و ... گویای نقش
پیامبران در حکومت و هدایت ایرانیان میباشد، چون ایرانیان جایگاه پادشاهی و حکومت
را مخصوص پیامبران و اؤلیای الهی میدانسته اند و این مطلب در حکمت خسروانی ایران
باستان و کتابهایی مانند جاماسب نامه موجود میباشد که به ذکر برخی موارد آن در
سطور قبل پرداختیم.
فهم ایرانیان از حضور مداوم خداوند در عالم هستی و عدم
شدن عالم در صورت عدم اعتقاد به خلق مدام و آفرینش دائمی، در آیین نوروز وجود دارد
و نوروز به عنوان نماد تکرار آفرینش و آفرینش دائمی، گویای اعتقاد ایرانیان به
حضور دائم و پیوسته خداوند در وجود عالم میباشد. مراسم سال نو، تکرار نمادین
خاطرة آفرینش نخستین است.
این اعتقاد در آیین نوروز، به قبل از ورود اسلام به
ایران باز میگردد و نشان از ایمان و اسلام داشتن ایرانیان، قبل از ورود اسلام
ظاهری توسط اعراب به ایران، میباشد. اسلامی که یک دین واحد از زمان آدم بوده است
و ایرانیان مقدمات و مبانی آنرا توسط پیامبران پیشین دریافت نموده بودند.
این گزاره از عرفان اسلامی که اعتقاد به حضور و وجود
خداوند در تمام شئون حیات و افعال و تحولات عالم هستی است، یکی از مبانی مهدویت میباشد،
زیرا زمانی ما میتوانیم به هدایت بشر توسط خداوند در تمام شئون حیات زمینی اعتقاد
داشته باشیم که تمام امور عالم را تحت هدایت و نظارت و تدبیر الهی بدانیم. خداوند
هدایت تمام ذرات عالم را بطور پیوسته به سمت لقائ الی الله انجام میدهد و این امر
لازمهاش فیض آن به آن الهی نسبت به موجودات میباشد. این بخش از مهدویت توسط آیین
نوروز در میان ایرانیان نهادینه گردیده است و بسط و گسترش یافته تا جایی که یک ملت
به این اعتقاد و باور نسبت به حضور فیض دائمی الهی و هدایت آن به آن برسد و یک گام
از جامعه سازی معارف مهدویت محقق گردد.
اهدای نذورات برای مردگان و اعتقاد به حضور آنان در میان
بازماندگان خود در نوروز، گویای این حقیقت است که ایرانیان به تأثیر خیرات برای
کمک به اموات اعتقاد داشتهاند و این نشان از اعتقاد به عالم برزخ در میان
ایرانیان میباشد. اینکه اموات در مواقعی اجازه بازگشت به دنیا و ارتباط با بازماندگان
خود دارند گویای این نکته است که ایرانیان قبل از اسلام، نسبت به عالم میان مرگ و
قیامت آگاهی داشتهاند. مسئله بازگشت مردگان و نقش آفرینی در دنیا، اشاره به مسئله
رجعت در آخرالزمان و مهدویت دارد.
در حقیقت نوروز این پیام را به ایرانیان میداده است که
بواسطه عملکرد ما و وارثانمان، این امکان محیا میگردد که ما در مقطعی به دنیا باز
گردیم و نقش مثبت خود را ادامه دهیم. این مفهوم در معارف مهدوی تحت عنوان رجعت
مطرح گردیده است.
عمومیت یافتن اعتقاد به موضوع رجعت و تلاش برای رسیدن به
آن، مرحلهای از جامعه سازی مهدوی میباشد که در آیین نوروز مشاهده مینماییم.
آب عامل حیات و زندگی در عالم هستی میباشد و زمین مرده
و انسانهای مرده، توسط آب حیات مییابند. بارش باران نماد طلب حیات و بازگشت زمین
مرده به حیات میباشد. همانگونه که در قبل اشاره شد در قرآن به قومی اشاره میکند که
پس از آنکه به امر الهی همگی مردند، بواسطه بارش باران بر آنان، به امر الهی زنده
گردیدند. ریزش باران و آب نماد بازگشت حیات و معاد میباشد. زمینهای مرده با آب دنیا زنده میگردند
و نباتات حیات مییابند و از دل زمین به روی زمین باز میگردند و انسانهای مرده
نیز با آب حیات که همان مهریه حضرت زهرا و حوض کوثر است توسط ساقی کوثر
امیرالمؤمنین علی (ع) از معارف الهی و نور ولایت الهی سیراب شده و به حیات الهی
باز میگردند.
معاد به معنای بازگشت به اصل خود میباشد و آب حیات مارا
به میعاد خود که لقاء الهی است میرساند.
ایرانیان با سنت آب پاشیدن در نوروز ، یاد معاد و بازگشت
به اصل خود و آب حیات که باعث زنده شدن دلهای مرده میباشد را تداعی مینمایند. و
با پاشیدن آب در پشت سر مسافر و طلب بازگشت او اشاره به میعاد و معاد خود به سمت
خدا را زنده نگه میدارند.
زنده شدن دلهای انسانها توسط آب حیات که همان ولایت و
محبت اهل بیت میباشد یکی از معارف عمیق مهدویت میباشد . در نهضت زمینهساز هرچه
سطح ولایت و محبت انسانها نسبت به اهل بیت و حضرت حجت بیشتر باشد شرایط ظهور
ایشان مهیا میگردد . مردم باید به بلوغ معرفتی و محبتی و ولایت پذیری نسبت به
ایشان برسند تا جامعه آماده پذیرش حکومت ایشان باشد.
در آیینهای نوروز ، سنت آب پاشیدن، ایرانیان را آماده
پذیرش معارف الهی نموده است و به دلیل همین آمادگی، در روایات اهل بیت، ایرانیان را
مهمترین زمینه سازان ظهور دانسته اند، چون از قبل در فرهنگشان معارف مهدویت را
آموزش دیده بودند و تبدیل به گزارههای فطری تمدن ایرانی نموده بودند.
سبز کردن سبزه در ظروف سفالی یکی از مراسمات نوروز
میباشد که علاوه بر پیش بینی های کشاورزی و کشت سال نو، اشاره به رستاخیز و بازگشت
حیات نباتات دارد و یادآورد آفرینش نخستین و حیات دائم عالم دارد که رابطه آن را
با مهدویت در سطور قبل توضیح دادیم. بهر حال سنت کاشتن سبزه برای ایرانیان تداعی
کننده آفرینش، معاد و رستاخیز میباشد. تمدن ایرانی از هر فرصتی برای زنده نگه
داشتن مرگ و معاد و عاقبت گرایی در میان ایرانیان استفاده نموده است و باعث شده
است تا این قوم در شادترین و مهمترین عید خود بیش از همیشه به یاد مرگ و معاد
باشد و همواره حضور خدا را در زندگی خود درک نماید.
کمتر ملتی را میتوان یافت که اینقدر مرگ و معاد و آخرت
در اعیاد و جشنهایش حضور داشته باشد و مردمانش به سوی مرگ آگاهی بروند.
ایرانیان در گذشته، سال را به شش قسمت یا گاهنبار تقسیم
میکردند که یادآور آفرینش عالم در شش مرحله بودهاست.
در اوستا، یشت سیزدهم و بند 86 به ترتیب فرَوَشیِ آسمان،
آب، زمین، گیاه، جانور و انسان ستوده شده است و این اشارتی است به مراحل ششگانة
آفرینش که به موجب روایاتی در شش هنگام سال یا شش گاهنبار انجام گرفته است.
یکی از علل دینی برگزاری نوروز، همین گاهنبار هَمَسپَتمَدَم
یا جشن آفرینش انسان و گرامی داشت ارواح و فرَوَهرهای درگذشتگان بوده است که ماه
آغاز سال نیز به نام آن ارواح میباشد. (2)
اعتقاد ایرانیان به آفرینش عالم در شش روز، با تعالیم
قرآن پیرامون آفرینش عالم، هماهنگ میباشد(3) اینکه ایرانیان پیش از ورود ظاهری
اسلام به ایران، از این سطح از آگاهی نسبت به آفرینش عالم برخوردار بودهاند، نشان
دهنده عمق ارتباط پیامبران الهی با تمدن ایرانی میباشد. معارف الهی، قبل از ورود
اسلام، توسط پیامبران پیشین به ایرانیان انتقال داده شده است و ایرانیان را آماده
حمایت از آخرین پیامبر الهی و زمینه سازی ظهور آخرین منجی الهی نموده است.
نوروز و ابتدای بهار، زمان برگزاری یکی از گاهنبارها و
جشنهای آفرینش بوده است. ایرانیان اعتقاد داشتند در نوروز مرحله آفرینش آدم در
مراحل شش گانه آفرینش، محقق گردیده است، که همین نکته را در روایات اهل بیت مشاهده
مینماییم.
یاد آفرینش نخستین آدم و مراحل آفرینش عالم در جشنهای
ایرانی و گاهنبارهای سال در ایران، گویای روحیه خدا محوری و خلقت محوری در میان
فرهنگ ایرانیان دارد. در واقع ایرانیان در این اعیاد یادآور خالقیت خداوند و وجود
خداوند در هستی، میشدهاند.
خدا پرستی و خدامحوری و اعتقاد به خلقت در مقابل ماده
گرایی و انسان محوری و اعتقاد به داروینیسم و نظریه تکامل تدریجی قرار دارد. تلاش
ایرانیان در حمایت از دین الهی و خداوند در طول تاریخ، باعث شد تا آیات قرآن نیز
از این قوم تعریف نماید.
مرحوم طبرسی در تفسیر مجمع البیان، ذیل آیة شریفه:« یا
ایها الذین آمنوا من یرتّد منکم عن دینه فسوف یأتی الله بقومٍ یحّبهم و یحّبونه
اذلة علی المؤمنین اعزة علی الکافرین(4)، ای کسانی که ایمان آوردهاید، هرکس از
شما از دین خود برگردد خداوند در آینده جمعیتی را میآورد که آنها را دوست دارد و
آنها نیز متقابلاً خدا را دوست دارند و در برابر مؤمنان خاضع و متواضع و در برابر کافران
نیرومندند»، چنین روایت کرده است؛ هنگامی که از رسول خدا(ص) درباره این آیه سؤال
کردند، حضرت دست مبارک خود رابر شانة سلمان زد و فرمود:« این و یاران او و هموطنان
او هستند»، سپس فرمود:« اگر دین ـ در روایت دیگر اگر علم ـ به ستاره پروین بسته
باشد و در آسمان قرار گیرد، مردانی از فرزندان فارس آن را در اختیار خواهند گرفت.»
(5)
ایرانیان در طول تاریخ، محبّت خود نسبت به خدا و دین خدا
را به اثبات رساندهاند و به همین دلیل در این آیات به محبت ایرانیان نسبت به خدا
اشاره مینماید.
محبت ، پایه و اساس ولایت میباشد و افراد با پذیرش محبت
هر چیز ولایت آنرا میپذیرند. به این دلیل بود که ایرانیان ولایت امیرالمؤمنین را
پذیرفتند و آنرا ترک نکردند. سابقه ایرانیان در علاقه به خدا و دین الهی، ریشة این ولایت
پذیری میباشد.
به این طریق قوم آخرالزمانی سلمان، برای رسالت زمینه
سازی ظهور مهدی موعود(ع)، تربیت شد، آموزش دید و انتخاب گردید.
پی
نوشت ها:
1 ـ رضی، هاشم، پیشین، ص 327 .
2 ـ رضی، هاشم، پیشین، ص174 و177.
3 ـ قرآن کریم، سوره اعراف، آیه 52 .
4 ـ قرآن کریم، سوره مائده، آیه 54.
5 ـ طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ج 2، ص 208؛ نورالثقلین،
ج 2، ص 643.
نویسنده: حاتم جدیدی
منبع : راسخون
211008