۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۸ : ۰۴
در این مراسم حجت الاسلام والمسلمین موسوی مطلق سخنرانی و کربلائی محمدحسین پویانفر مداحی کردند.
نکاتی از سخنرانی حجت الاسلام موسوی مطلق را بخوانید:
* حضرت زهرا(س) تمام قد
برای دفاع از امیرالمومنین به پا خواست و تمام این سختی هایی که به او وارد شد برای دفاع از حریم علوی بود که این چنین شد.
* معاویه در زمان خلافتش
سفرهایی داشت به مناطقی که تحت حکومت آن روز بود و برای اولین بار که خلیفه شده
بود وارد مدینه شد و بعد شروع کرد بزرگان و صحابه را به حضور پذیرفتن و با ابن عباس
هم دیدار داشت و به ابن عباس گفت : شنیدم هنوز دم از علی می زنی؟ ابن عباس در جواب
او گفت من فقط قرآن تفسیر می کنم و من غیر از قرآن سخنی نمی گویم و هرگز هم قرآن را
خلاف واقع تفسیر نمی کنم.
معاویه به او گفت پس قرآن
را برای ما تفسیر کن ولی به چند شرط : اول اینکه قرآن را خلاف و دروغ معنا نکنی ، دوم
اینکه حق نداری از علی هم دم بزنی. و ابن عباس گفت باشد من فقط قرآن می خوانم.
* ابن عباس گفت معاویه من
گاهی این آیه را می خوانم : «و یطعمون الطعام علی حبهی مسکینا و یتیما واسیرا» بعد
از من سوال می کنن این آیه در حق چه کسی نازل شده؟چه کسانی بودند که طعام خودشان را
به مسکین و یتیم و اسیر دادند؟
به معاویه گفت من اگر
بگویم این آیه در وصف امیرالمونین و خانواده اش نیست که شرط خود تو را انجام نداده
ام ودروغ گفته ام و اگر بگویم هست باز هم شرط
تو را انجام نداده ام ، معاویه گفت خب یک آیه دیگر بخوان ، گفت اتفاقا همینطور هم هست
من این آیه را هم می خوانم که (( یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک فان لم تفعل ما بلغت
الرساله)) پیغمبر ابلاغ بکن آنچه را که به تو گفته ایم که اگر این را ابلاغ نکنی رسالت
تو کامل نشده است ، و از من سوال می پرسند که این چه امری است که اگر پیغمبر آن را
نگوید رسالتش کامل نمی شود ، معاویه من اگر بگویم برای غیر علی بوده است دروغ گفتم
و خلاف واقع تفسیر کردم و خودت می دانی که این آیه برای جانشینی علی بود که در روز
غدیر نازل شده است.
* ثروتمندان می آمدند و
وقت پیغمبر را می گرفتند و با ایشان خصوصی به صحبت می پرداختند و گاهی آنقدر این خصوصی
صحبت کردن طول می کشید که پیغمبر اسلام خسته می شد و آیه نازل شد که از این به بعد
هر کس می خواهد با پیغمبر صحبت کند باید صدقه بدهد و از این به بعد دیگر هیچ کس نیامد
و تنها کسی که این کار را کرد امیرالمومنین بود که فقط یک دینار داشت و آن را صدقه داد و
گفت من می خواهم با پیامبر خصوصی صحبت کنم.