۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۳ : ۰۲
عقیق: زمانی که زندگی قاریان مشهور جهان را مرور می کنیم، نامی آشنا دیدگان را به خویشتن خیره میسازد؛ نامی که رسالت قاریان قرآن را در خاطرهها جاودانه ساخت.
»شهید القراء» نامی است که عاشقان قرآن بارها و بارها بر آن درنگ کرده و از خویشتن پرسیدهاند که «محمدصدیق منشاوی» از چه رو بدین نام ملقب شده است اما با مروری بر زندگی وی متوجه میشویم آن زمان که طبیبان معالجش محمدصدیق را از تلاوت کتاب خدا برحذر داشتند، این قاری توانمند مفارقت با کلام الهی را نپذیرفت و تا لحظهای که جان در بدن داشت به تلاوت آیات الهی اهتمام ورزید تا جایی که اکنون تلاوتهای زیبایش پس از گذر سالها هنوز هم زینتبخش محافل و مجالس است.
»محمدصدیق منشاوی» در 20 ژانویه سال 1920 میلادی در شهر منشا مصر در خانوادهای مذهبی پا به عرصه وجود نهاد. در حالی که تنها 4 سال داشت با تشویق و تعلیم پدر به آموزش معارف قرآنی و تعلیم قرائتهای مختلف پرداخت و به جمع باسوادان روستا پیوست تا اینکه در سن 8 سالگی به افتخار عظیم حفظ کامل قرآن نائل شد و از 9 سالگی به بعد در شبهای ماه مبارک رمضان به قرائت قرآن در محافل میپرداخت و این امر تا سنین جوانی وی ادامه داشت.
قاری که به دنبال شهرت نبود
شهرت و زیبایی تلاوت او زبانزد مردم مصر بود و زمانی که مسئولان رادیو از آن آگاه شدند خواستند که به رادیو بیاید تا از او امتحانی گرفته شود و در صورت قبولی به عنوان قاری رادیو به فعالیت بپردازد اما این قاری مشهور مصری دعوت آنها را نپذیرفت و گفت: «نمیخواهم در رادیو قرائت کنم چرا که به شهرت آن احتیاجی ندارم و هرگز نمیپذیرم که از من امتحان بگیرند»؛ اینطور شد که برای مدیر رادیو چارهای نماند جز آنکه تجهیزات رادیو را به محل تلاوت ایشان منتقل کند.
در یکی از شبهای ماه مبارک رمضان زمانی که این استاد در روستایی از روستاهای مصر برای خانوادهای داغدار در حال تلاوت بود؛ گروهی از رادیو برای ضبط تلاوت وی به آن محل رفتند و در همان زمان گروهی دیگر برای ضبط تلاوت پدرش، «صدیق منشاوی» به استان سوهاج رفته بودند و این برای اولینبار در تاریخ رادیو بود که رادیو تجهیزات، کارکنان و مهندسان خود را برای ضبط تلاوت یکی از قاریان به جایی میفرستاد.
زمانی که مسئولان رادیو این دو تلاوت را از آنها ضبط کردند؛ دوباره از محمدصدیق منشاوی و پدرش خواستند که برای تلاوت به رادیو بیایند ولی آنها این دعوت را نپذیرفتند؛ این موضع سبب ناراحتی بسیار شدید مسئولان رادیو شد و نزدیک بود که اختلاف بزرگی روی دهد تا آن که «عبدالفتاح باشا» یکی از نزدیکان استاد محمدصدیق منشاوی که ژنرالی بلند مرتبه بود در این مورد دخالت کرده و صراحتاً به استاد منشاوی گفت که نپذیرفتن دعوت رادیو پسندیده نیست و این امتحان تنها از او گرفته نشده است و یادآوری کرد که بعد از آنکه شیخ محمد دعوتشان را رد کرده، رادیو مهندسان و کارشناسان خود را برای ضبط تلاوتش به سویش فرستاده است و در برابر این کار مسئولان رادیو، نپذیرفتن دعوت آنها پسندیده نیست.
پس از اصرارهای فراوان، «محمدصدیق منشاوی» به رادیو رفت و تلاوت هایش را تکمیل کرد و تا لحظهای که جان در بدن داشت قاری رادیو بود، ولی پدرش میگفت: «برای رادیوی مصر از خاندان منشاوی، پسرم محمد کافی است«.
سرانجام محمد صدیق منشاوی در سال 1966 میلادی به بیماری تصلب شرایین دچار شد و پزشکان او را از تلاش بیش از حد و به خصوص فشار بر حنجره باز داشتند، در سال آخر عمرش تلاوتهای فوقالعاده سنگین و از نظر صوتی تلاوتهای مرتفعی را پیاده میکرد و چون بیماری شدت یافت به بیمارستان دولتی انتقال یافت؛ «عبدالناصر» پادشاه مصر چون از شدت بیماری این استاد آگاه شد دستور داد که او را برای معالجه به لندن بفرستند اما مرگ او را در برگرفت.
در ادامه تلاوت آیه 24 سوره مبارکه «حشر» با صدای استاد «محمدصدیق منشاوی» قاری برجسته جهان اسلام کاری از گروه تلاوت شبکه قرآن و معارف سیما قدیم مخاطبان می شود.