۰۵ آذر ۱۴۰۳ ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۰ : ۱۶
عقیق: شيعه
اماميّه همواره، در اصول دين و فروع آن، به عترت پاك رسول خدا (ص) وابسته بوده، و از آنها يك ذرّه هم جدا نشده است. بنابراين رأى و نظر شيعه تابع رأى ائمه
عترت (ع) است; هم در اصول دين، هم در فروع دين و هم در ساير علومى كه
از قرآن و سنت گرفته مى شود و يا به آنها تعلق دارد. در هيچ يك از اين قسمتها،
جز به ائمه اهل بيت اعتماد نمى كنند و به ديگرى، در اين باره، مراجعه نمى كنند. بر
اين اساس، آنها به آيين خداوند متدين هستند و به او تقرب مى جويند، ولى فقط از طريق
مذهب اهل بيت(ع). راهى براى انصراف از آنها، براى خود، نمى بينند و ديگرى را به
جاى آنان هرگز نمى پذيرند. بر همين منوال، گذشتگانِ صالح شيعه عمل كردهاند، آنها
از زمان امام اميرمؤمنان، حسن، حسين (ع) و امامان نُه گانه از نسل امام
حسين (ع) تا هم اكنون و اين عصر، زندگى خويش را بدين گونه سپرى كردهاند.
عده فراوانى از ثقات و حفاظ شيعه، اصول و فروع مذهب خود
را از هريك از امامان، فرا گرفتهاند. از اين جمعيت، تعداد آنهايى كه اهل تقوا،
نگهدارى و اتقان هستند، بيش از حدّ تواتر است، و اينان براى نسل بعد از خود، طبق
تواتر قطعى، مطالب را نقل نمودهاند. نسل بعدى نيز براى كسانى كه پس از خود مى
زيستهاند، همين گونه نقل كرده است و همچنان، هر نسلى براى نسل بعد از خود نقل
كرده، تا به ما رسيده است و همچون خورشيد به هنگام ظهر كه پرده و حجابى بر آن
نيست، مى درخشد.
كافى است به آنچه از قلم هاى اعلام و بزرگان آنها تراوش
كرده، يعنى به نوشته هاى آنها مراجعه شود; و بدون ترديد، بايد توجه داشت كه اين
نوشتهها را، همه از نور دانش ائمه هدى، آل محمّد (ص)، اقتباس
كرده و با پيمانه وجود خود از اقيانوس علوم آنها برداشت نمودهاند، از دهان آنها
شنيده و از دو لب آنان گرفتهاند. بنابراين اين نوشتهها دفتر دانش آنان و عناوين
حكمشان
مى باشد كه در عهد خودشان نگاشته شده و پس از آن
بزرگواران، مرجع و مدرك براى شيعه گشته است.
به اين وسيله، امتياز مذهب اهل بيت(ع) از مذاهب ساير
مسلمين آشكار مى گردد; زيرا ما حتى يك شخص از مقلدان ائمه اربعه اهل سنت را نمى
شناسيم كه، در عهد خود آنها، كتابى درباره مذهبشان نگاشته باشد، بلكه مردم با
مذهب آنها الفت گرفته، و كم كم پس از مرگ آنها، بر تعدادشان افزوده شد. اين
افزونى به اين دليل بود كه ازطرف حكومت زمان، تقليد را در يكى از چهار مذهب منحصر كردند
و پيشوايى در فروع مذهب به اين چهار نفر اختصاص يافت، و گر نه، اين چهار نفر نيز
در عصر خود همچون ساير فقها و محدثان معاصر خود بودند و بر آنها امتيازى نداشتند.
از اين جهت، در عصر خودشان كسى نبود كه به تدوين اقوال
آنها اهميت دهد ولى شيعه از ابتدا، در تدوين اقوال ائمه معصومين (ع)،
اهتمام ميورزيد; زيرا در مسائل دينى و مذهبى جز رجوع به اينان را جايز نمى دانست
و لذا اطراف آنان را سخت گرفت و در گرفتن دستورات دينى، تنها به آنها مراجعه
نمود. قدرت و تلاش خود را در تدوين آنچه از آنها شنيد، بكار برد، و آن چنان همت و
عزم خود را در اين راه بكار انداخت كه بيش از آن امكان پذير نبود. و اين تنها به
خاطر حفظ و نگهدارى علم و دانشى بود كه ـ طبق نظر شيعه ـ غير از آن، در پيشگاه خدا
پذيرفتنى نيست.
قابل ذكر است كه تنها در عصر امام صادق (ع)،
چهارصد اصل نوشته شده كه به اصول اربعمأة معروف است و اين چهارصد اصل، چهارصد كتاب
بود كه چهارصد نويسنده آنها را نوشتهاند. اين نوشتهها فتواهاى امام صادق بوده
است.
اما ائمه چهارگانه اهل سنت، آن منزلت و مقامى كه ائمه
اهل بيت در نزد شيعه دارند، در پيشگاه هيچ كس ندارند بلكه، در زمان حيات نيز اين
مقامى را كه پس از مرگ برايشان انتخاب كردهاند، نداشتهاند، چنان كه ابن خلدون،
در مقدمه خود، در فصلى كه براى علمِ فقه گشوده، بر آن اعتراف نموده، و عده اى ديگر
از اعلام اهل سنت نيز به اين مطلب اذعان كردهاند. با اين همه، ترديد نداريم كه
مذهب آنها همين مذهبى است كه اتباع آنها دارند، و مدار عملشان در هر نسل مى باشد
و در كتاب هاى خويش نيز تدوين نموده اند; زيرا اتباع هر مذهبى به مذهب خويش
آشناترند. چنان كه شيعه نيز به مذهب ائمه خويش آگاهتر است; چرا كه آنها خداوند
را بر مقتضاى اين مذهب عبادت مى كنند و قصد تقرب به خداوند، در غير اين صورت، محقق
نمى شود. (۱)
پينوشت:
۱. سيد عبد الحسين شرف الدين موسوى، المراجعات، ص ۴۹۸.
منبع:حج
211008