۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۷ : ۰۴
عقیق:خودشناسي يعني شناختن استعدادها، گرايش ها، بينش ها، سرمايه ها، امانت ها و وديعه هايي كه خداي متعال در اختيار انسان گذاشته است و در حقيقت حصول شناخت از خوديّت، واقعيت و هويّت خود, به تعبير دقيق تر، در شناخت نسبت به خود بايد به اين مقوله ها بپردازد كه چه بوده، چه شده و چه بايد بشود.(1) در اين شناخت است كه «من حقيقي»، خود را «از من مجازي» باز مي شناسد(2) و به كمالات استعدادي، كه بالفعل در او موجود است، آشنا مي شود و سپس در صدد تربيت و شكوفايي آن برمي آيد, از اين رو شناخت نفس، كه بُعد ملكوتي وجود انسان است و با نغمه الهي انشا شده، پس از معرفت حق تعالي، برترين و بهترين و كارآمدترين، شناخت شمرده شده است, هم چنان كه علي(ع) فرمود: افضل المعرفة معرفة الانسان نفسه(3), برترين معرفت آن است كه انسان نفس خود را بشناسد.
و رسول خدا (ص)فرمود: اعرفكم بنفسه اعرفكم بربه(4), داناترين شما نسبت به خدا كسي است كه به نفس خود داناتر باشد.ضرورت خودشناسي: مهم ترين اثر خودشناسي آن است كه انسان از اين طريق، پروردگار خود را نيز مي شناسد(5) و هم چنين به كرامت و ارزش خويش پي مي برد, زيرا در شناخت نسبت به خود، به قواي دروني و نيز مقام و منزلت اين قوا و هم چنين به قواي باطني نفس،(6) آگاه و سپس به چگونگي بهره وري از آن، پي مي برد و در صدد رشد و تعالي و ترقي آن برمي آيد.
در صورتي كه اين شناخت و معرفت به درستي صورت نگيرد، انسان هلاك مي شود, لذا اميرالمؤمنين(عليه السلام)مي فرمايد: هلك امرأوُه لم يَعْرِف قَدْره(7), آن كسي كه قدر خود را نشناخت هلاك خواهد شد.و نيز از راه رستگاري و نجات دور مي گردد و به وادي جهل و گمراهي كشيده مي شود.(8)
خويشتن نشناخت مسكين آدمي *** از فزوني آمد و شد در كميخويشتن را آدمي ارزان فروخت *** برد اطلس خويش بر دلقي بدوخت(9)
در شناخت از خود درمييابد كه وجود به ظاهر كوچك او، به حدي بزرگ و وسيع است كه جميع عوالم وجود را در خود جمع كرده است, مطالبي بسيار ظريف بيان مي كند كه ترجمه آن چنين است:بنابراين، شناخت «من حقيقي» انسان، كه خوديّت او را مشخص و معين مي سازد، يك امر بسيار ضروري و بديهي است. آن كه همه چيز ـ چه در امور مادّي و چه در امور معنوي ـ به او نسبت داده مي شود, مانند خوردن من، خواب من، خوراك من، خنده ي من، فكر و خيال من، محبّت و دوستي من و مانند آن، بايد براي هر انساني روشن گردد. انسان به دنبال اين شناخت، به جايگاه و سرمايه هاي وجودي اش پي خواهد برد و آنچه براي خودسازي لازم است به جا خواهد آورد.
وحدت گرايي نفسخود انسان در عين برخورداري از مراتب، امر واحدي است, و به واسطه ي اين حقيقت بسيط و مجرّد است كه به مقام قرب الهي نايل مي شود و كثرات وجود خويش را به خداي تعالي نزديك مي نمايد, پس با توجّه به اين كه تمام قواي ظاهري و باطني به نفس و خود حقيقي و اصلي انسان بر مي گردد، شناسايي اين قوا و كاركرد هر كدام و بهره گيري از هر كدام براي تعالي و ترقي و تهذيب و صيقل دادن نفس لازم است.
اين حقيقت واحده در مظاهر گوناگون جلوه مي نمايد و تمام اين جلوه ها با متجلّي، يعني نفس انسان، فاني و متحد مي شود(11).شؤون نفس
گاهي اين حقيقت واحده در يك زمان، جلوه هاي گوناگوني را
از خود ظهور و بروز مي دهد, مانند آن كه در يك زمان مي بيند و در عين حال مي شنود
و لمس مي كند و مي بويد و فكر نيز مي نمايد و ممكن است تصرّف نيز داشته باشد. همه ي
اين ها از شئون و ظهورات نفس است كه از عظمت و جهان نمايي جان و نفس آدمي حكايت مي
كند.
علماي اخلاق به طور كلي دو راه براي تك تك بيماري هاي اخلاقي ذكر كرده اند: 1. علمي, 2. عملي.
1. راه علمي: مقصود از راه علمي اين است كه به عواقب و نتايج شوم هر چيزي كه منشأ آن هوي و هوس انساني است، بايد توجّه نمود. غالباً كساني كه علم به خطر، ضرر و خسران پيدا مي كنند، در صدد پيش گيري از آن برمي آيند و در چنين وضعيتي، يا به دنبال آن زشتي نخواهند رفت و يا اگر دامن گيرشان شود، در صدد ريشه كن كردن آن بر خواهند آمد, لذا علم به آفت و ضرر بيماري هاي اخلاقي ـ اگر تمام نقش را در زدودن آن نداشته باشد ـ تأثير زيادي در پيش گيري و درمان دارد, از باب مثال، اگر به شما بگويند كه در اين مسير حيوانات درنده و وحشي در كمين هستند، به طور قطع، يا آن مسير را براي حركت انتخاب نمي كنيد و يا با سلاح و تجهيزات دفاعي كامل و با احتياط از آن مسير گذر خواهيد كرد. از سويي ديگر اگر راه استفاده از سلاح مبارزه را ندانسته باشد، يا نتواند به خوبي دشمن را تشخصي دهد حتما مغلوب مي گردد. اين راه علمي براي تمام بيماري هاي اخلاقي و هواهاي نفساني تجويز شده است، منتهي در دو مرحله صورت مي پذيرد.الف) به شكل عمومي: به اين معنا كه شخص سالك بايد بداند كه بيماري هاي اخلاقي سبب محروميت انسان از انس و قرب الهي و موجب عذاب وجدان و عقاب الهي براي خود مي گردد, هم چنين بايد بداند كه با ورود در هر گناه، از خداي عالم كه صميمي ترين و با وفاترين دوست انسان است، فاصله گرفته و خود را از نعمت او محروم ساخته است, و ديگر آن كه در روز قيامت تمام صحنه هاي گناه به انسان نشان داده مي شود و سراسر وجود او را،شرمندگي فرا مي گيرد.
ب) اختصاصي: راه اختصاصي علمي، آن است كه نسبت به آثار سوء آن گناه خاص آگاهي و شناخت لازم را پيدا كند و خود را از آفت ها و آسيب هاي آن نجات دهد.(12)راه عملي: و اما راه عملي براي پيش گيري و يا درمان بيماري رواني و اخلاقي آن است كه شخص بيمار تا مدتي بايد به يك سري رياضت هاي شرعي اشتغال داشته باشد و براي ريشه كن ساختن آن رذايل، كمي به خود زحمت دهد و به امور پسنديده كه صفت مقابل آن رذايل است روي آورد و آن را تقويت كند, البته گاهي راه عملي با توجه به نوع بيماري به مدتي محدود و گاهي به مدتي طولاني نياز دارد. انسان براي بهره گيري از هر دو راه بايد از خداي متعال توفيق مسئلت نمايد تا در تمام مراحل درمان او را ياري كند.
پی نوشت ها:
1.
ر.ك: شجاعي، محمد، مقالات، ج 1، از ص21 به بعد.
2. ر.ك: بهشتي، محمد، سلامتي تن و روان، ص 30 ـ 52.
3. فهرست غرر، ص 387، شماره ي 2935.
4. الجواهر السنيه، ص 94.
5. غرر الحكم، ج 5، ص 195.
6. تهراني، مجتبي، در آمدي بر سير و سلوك، تدوين زير نظر
علي اكبر رشاد، ص 44.
7. صبحي صالح، نهج البلاغه، حكمت 149.
8. فهرست موضوعي غرر، ص 387.
9. مثنوي معنوي، دفتر سوم، ص 420.
10. ديوان منسوب به حضرت علي ـ عليه السلام ـ ، ص 39.
11. ر.ك: شجاعي، محمد، مقالات، ج 3، ص 123 به بعد.
12. براي اطلاعات بيش تر ر.ك: نراقي، ملا مهدي، جامع
السعادات، گزيده ي آن با ترجمه ي جلال الدين مجتبوي, و دستغيب شيرازي، گناهان
كبيره.
منبع:جام
211008