۰۵ آذر ۱۴۰۳ ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۱ : ۰۵
عقیق: بله، به چنین امری در روایات، اشاره شده است. و این یکی از لطف های بی کران خداوند به مؤمنین است. در این زمینه می توان به روایات ذیل اشاره کرد:
أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (عGDI HGSGHL) قَالَ مَنْ عَمِلَ سَیئَةً أُجِّلَ
فـِیهَا سَبْعَ سَاعَاتٍ مِنَ النَّهَارِ فَإِنْ قَالَ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ
الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَی الْقَیومُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ لَمْ تُکْتَبْ عَلَیهِ.(1)
امام صادق(ع) فرموند:
هر کس گناهى کند هفت ساعت از روز درباره آنها به او مهلت دهند پس اگر سه بار گفت:
استغفر اللّه لذى لا اله الا هو الحى القیوم آن گناه بر او نوشته نشود.
أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ
الْعَبْدُ الْمُؤْمِنُ إِذَا أَذْنَبَ ذَنْباً أَجَّلَهُ اللَّهُ سَبْعَ سَاعَاتٍ
فـَإِنِ اسـْتـَغـْفـَرَ اللَّهَ لَمْ یـُکـْتـَبْ عـَلَیـْهِ شـَیءٌ وَ إِنْ
مـَضَتِ السَّاعَاتُ وَ لَمْ یسْتَغْفِرْ کـُتِبَتْ عَلَیهِ سَیئَةٌ وَ إِنَّ
الْمُؤْمِنَ لَیذَکَّرُ ذَنْبَهُ بَعْدَ عِشْرِینَ سَنَةً حَتَّى یسْتَغْفِرَ
رَبَّهُ فَیغْفِرَ لَهُ وَ إِنَّ الْکَافِرَ لَینْسَاهُ مِنْ سَاعَتِهِ.((2
امام صادق(ع) فرموند: بنده
مؤمن چون گناه کند خداوند او را هفت ساعت مـهـلت دهـد، پـس اگـر از خـدا آمـرزش
خـواست چیزى بر او نوشته نشود و اگر این ساعت ها گـذشـت و آمـرزش نـخـواسـت گـنـاه
نـوشـتـه شـود، و هـمـانـا مـؤ مـن پـس از بیست سال بیاد گناهش افتد تا از خدا
آمرزش خواهد و خدا گناهش را بیامرزد، و کافر همان ساعت آنرا فراموش کند.
أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یقُولُ مَا
مِنْ مُؤْمِنٍ یذْنِبُ ذَنْباً إِلَّا أَجَّلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ سَبْعَ
سَاعَاتٍ مِنَ النَّهَارِ فَإِنْ هُوَ تَابَ لَمْ یکْتَبْ عَلَیهِ شَیءٌ وَ إِنْ
هُوَ لَمْ یفْعَلْ کـَتـَبَ اللَّهُ عـَلَیـْهِ سـَیئَةً فَأَتَاهُ عَبَّادٌ
الْبَصْرِی فَقَالَ لَهُ بَلَغَنَا أَنَّکَ قُلْتَ مَا مِنْ عَبْدٍ یـُذْنـِبُ
ذَنـْبـاً إِلَّا أَجَّلَهُ اللَّهُ عـَزَّ وَ جـَلَّ سَبْعَ سَاعَاتٍ مِنَ
النَّهَارِ فَقَالَ لَیسَ هَکَذَا قُلْتُ وَ لَکِنِّی قُلْتُ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ وَ
کَذَلِکَ کَانَ قَوْلِی.(3)
حضرت صادق(ع) که
فرموند: هیچ مؤمنى نیست که گناهى را مرتکب شود جز اینکه خداى عزوجل هفت ساعت از
روز باو مهلت دهد، پس اگر (در ایـن مـدت) توبه کرد چیزى بر او نوشته نشود، و اگر
توبه نکرد، خداوند یک گناه بـر او بـنـویـسـد، پـس عباد بصرى نزد آن حضرت آمد و
گفت: بما رسید که شما فرموده اید: هیچ بنده
اى نیست که گناهى کند جز اینکه خداوند هفت ساعت از روز مهلتش دهد؟ فرمود: من چنین
نگفتم بلکه من گفتم هیچ مؤمنى نیست و چنین بوده است گفته من.
البته حس و حال توبه بعد از گناه به
این راحتی به انسان دست نمی دهد اگر کسی گناهی مرتکب شد تیرگی بر قلب او عارض می
شود و ممکن است به سمت قهقرا برود و حالت توبه واقعی اگر دست دهد حالت خوشی است که
زندگی شخص را زیر و رو می کند و این حالتی است که ذهن بسیاری از انسان های کمال جو
را مشغول داشته است و شعرا نیز درباره آن اشعار فراوانی سرودهاند و از فقدان چنین
حالی و خطر غفلت از یاد خدا افسوس خورده و هشدارها دادهاند. امامان ما نیز از آن
سخن گفتهاند، تا جایی که اشک و آه و ناله و ندبه برای ابتلا به آن داشتهاند(4).
به تأخیر انداختن توبه بیماری خطرناک
به صراحت میتوان گفت: این بیماری
واگیردار است و با کمترین بیتوجهی مانند خوره به جان انسان میافتد و به دیگران
نیز سرایت میکند. سرعت شیوع این بیماری در بین تحصیل کرده ها بیشتر است. و به
حدی این بیماری خطرناک و وحشتناک است که ائمه معصومین علیهم السلام: برای اعلام
خطر و هشدار انسان در برابر آن از واژه ایاک استفاده کردهاند.(5) این واژه در
جایی به کار میرود که خطر جدی و نزدیک باشد؛ درندهای حمله کرده باشد، آتشی شعله
کشیده باشد و یا خطری مهلک در حال وقوع باشد.
به گونهای که نیاز به اعلام خطر فوری
و هشدار جدی پیدا شود تا بدین وسیله انسان به سرعت خود را از آن دور کند. نیز
تسویف را در جایی به کار میبرند که دامنهی ویروس یک بیماری به سرعت در حال گسترش
است ولی بیمار از معالجه آن تعلّل میورزد، از این رو به بیماری شدید هم تسویف
گفتهاند؛ به جهت آن که سلامت به تأخیر افتاده است.(6)
به عبارت دیگر بیماری تسویف وقتی
دامنگیر انسان شود، کار امروز به فردا و کار فردا به پس فردا و ... مؤکول میشود و
عمر در سایه این بیماری به بطالت و وقت گذرانی کشیده میشود. در این هنگام انسان همیشه
به دنبال وقت مناسبی برای انجام عمل خود بر میآید ولی هیچگاه آن وقت فرا نمیرسد.
فرصتها به دنبال هم از دست میروند و گرانبهاترین سرمایه انسان که همانا عمر اوست
در حالی به پایان میرسد که او توشهای از آن برنداشته است. دردناک تر آنجاست که
انسان میتوانست آن فرصت را در راه خدا و برای خدا سپری کند.
تسویف کلید کید شیطان
تسویف کلید کیدهای شیطان برای
بازداشتن از رشد و تکامل انسان است. کلیدی که شیطان با وعدههای بیاساس کار خیر
را به تأخیر میاندازد. در کلمات نورانی امام علی علیه السلام آمده است که فریب خدعهها
و نیرنگهای شیطان را نخورید که او درصدد است تا شما را به تسویف بکشاند، چرا که
او در کمین هلاکت و نابودی شماست.
لاتغتروا بالمنی و خدع الشیطان و
تسویفه فإن الشیطان عدوکم، حریص علی أهلاکم (8).
امیرالمؤمنین با سرزنش کسانی که کار
خیر را به موقع انجام نمیدهند، میفرماید: کل معالج یسأل الانظار و کل مؤجل یتحلل
بالتسویف؛ کسانی که فرصت ندارند، به دنبال فرصتند و از خدا مهلت میطلبند تا بندگی
و عبادت کنند و کسانی که فرصت دارند، با بهانه جویی کار را به تأخیر میاندازند.((9)
امیرالمومنین(ع) یکی از معضلات
جامعه اسلامی را مبتلا شدن علما و دانایان به این بیماری میداند و میفرماید:
جاهلان شما به مرض زیاده روی و عالمان شما به بیماری تسویف گرفتارند؛ جاهلکم مزداد
و عالمکم مسوف(10) این بیماری جامعه را از مرز اعتدال و توازن دور و به ورطه افراط
و تفریط سوق میدهد.کار را به وقت مناسب مؤکول کردن و به دنبال فرصت استثنایی و
طلایی گشتن و بهانه تراشی در انجام عمل؛ بیماری است که در صورت شیوع آن جامعه به تعطیلی
و تنبلی کشیده شده و در نتیجه به عقبماندگی تمدن اسلامی منجر میشود.
به عنوان نمونه اگر اصلیترین کار
برای طلبه و دانشجو به بهانههای مختلف به تأخیر افتد؛ روزی به بهانه دلتنگی، روز
دیگر به بهانهی وضعیت نابسامان اقتصادی و یک روز نیز به بهانه نامطلوب بودن شرایط
مطالعه و ...، و بالاخره با امید به این که یک روز مشکلات و معضلات حل میشود و
دلتنگیها برطرف میگردد و امور اقتصادی سامان مییابد؛ فرصتها را یکی پس از
دیگری از دست میدهد و عاقبت چارهای جز خارج شدن از حوزه و دانشگاه با دست خالی
را ندارد. اما به راستی آیا روزی فرا خواهد رسید که از مشکلات و نابسامانیها و
دغدغههای ذهنی و فکری خبری نباشد؟! هرگز!! وعدهی فردا و پس فردای تو انتظار
حسرت آید وای تو(11).
آنان که با این بیماری به مبارزه
برخاستند و آن را علاج نمودند؛ به درجات بالای علمی و عملی رسیدند و آنها که در
دامش گرفتار شدند، از هر نوع پیشرفت بیبهره و محروم ماندند. رمز فرمان به تعجیل
در امر خیر در دستورات دینی ما، برای آن است که تأخیر آفت میآفریند و به دنبالش
هزاران مانع باز دارنده میآید تا کار خیر به سامان نرسد. جدیت و تلاش علمی و عملی
بزرگان و مدیریت زمان از سوی آن ها مدّعای ما را به ثبت میرساند.
بیان حکایتی از حالات امیرمؤمنان
پیشوای حق بین ما بیانگر اهتمام آن امام همام به راه نداشتن تسویف در سیره و
زندگی اوست. در یکی از شبها مال فراوانی را به محضرش آوردند، حضرت در همان لحظه
فرمان تقسیم آنها را داد. بعضی از کسانی که در دام تسویف گرفتار بودند، عرض
کردند: یا امیرالمؤمنین! الان شب است، این کار را به فردا مؤکول کن. امیرالمؤمنین
که شتاب در امر خیر را نیکو میدانست، فرمود: آیا ضمانت میکنید که تا فردا زنده
بمانم؟! در پاسخ گفتند: این امر به دست ما نیست. پس آن حضرت شمعی طلبید و شبانه
خود اموال را تقسیم کرد و به صاحبانش که فقرا و ایتام بودند، رسانید.(12)
پی نوشت ها :
[1]. الكافی، ج 2 ،ص 437، روایة2.
[2]. الكافی، ج 2 ، ص 437، روایة3.
[3]. الكافی، ج 2 ،ص 439، روایة9.
[4]. مفاتیح الجنان، وأعنی علی البکاء علی نفسی فقد أفنیت بالتّسویف والإمال عمری.
[5]. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 75، ص 164.
[6]. التحقیق، ج 5 و 6 ، ص 287.
[8] . بحارالانوار، ج 81 ، ص 100.
[9] . نهج البلاغه، فیض الاسلام، ص 1224، حکمت 227.
[10]. همان، ص 1223، حکمت 275.
[11] . مثنوی معنوی مولوی.
[12]. بحارالانوار، ج 41، ص 43.
منبع: حوزه