کد خبر : ۱۹۱۷۱
تاریخ انتشار : ۱۷ دی ۱۳۹۲ - ۲۳:۲۹

بزرگترين گناه چيست؟

عقیق: گناه به معناي خطا، جرم، جفا و ظلم به کار مي رود و از منظر ديني، به هر نوع نافرماني در مقابل خداي متعال اطلاق مي شود.

براي يافتن بزرگترين گناه، نبايد فعل خاصي را مد نظر قرار دهيم. بلکه بايد بزرگترين گناه را در يک نوع روحيه جستجو کنيم. همان گونه که در عبادت، اصل و اساس در انجام يک فعل نيست. بلکه روحيه شخص انجام دهنده عمل، و حالت روحي او تعيين کننده، عبادت و عظمت آن است.

و به همين دليل است که گفته شده، ضربه اي که حضرت علي (ع) در جنگ خندق زد، از عبادت تمام جن و انس برتر است. با اينکه اصل ضربه به دشمن در تاريخ اسلام بسيار بوده و اين عمل حتي مي تواند غير عبادت شمرده شود.

علامه طباطبايي در اين باره مي فرمايند: هيچ شكى نيست در اينكه روح و مغز عبادت بنده عبارت است از همان بندگى درونى او، و حالاتى كه در قلب نسبت به معبود دارد كه اگر آن نباشد، عبادتش روح نداشته و اصلا عبادت بشمار نمى‏رود و ليكن در عين حال اين توجه قلبى بايد به صورتى مجسم شود.

بنابراين به جاي بررسي افعال که پوسته هايي براي تحقق بخشيدن نيات و اغراض انسان هاست، بايد خود آن نيات و اغراض را مد نظر قرار دهيم. و با اين بيان مي توانيم دريابيم که چرا قرآن، بزرگترين گناه را "شرک” خوانده است و آن را گناهي غير قابل بخشش دانسته است. با اينکه شرک يک عمل نيست (هر چند مي تواند در قالب اعمال نيز بروز يابد).

»إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعيداً[نساء/116] خداوند، شرك به او را نمى ‏آمرزد (ولى) كمتر از آن را براى هر كس بخواهد(و شايسته بداند) مى ‏آمرزد. و هر كس براى خدا همتايى قرار دهد، در گمراهى دورى افتاده است

»وَ إِذْ قالَ لُقْمانُ لاِبْنِهِ وَ هُوَ يَعِظُهُ يا بُنَيَّ لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظيمٌ[لقمان/13] (به خاطر بياور (هنگامى را كه لقمان به فرزندش- در حالى كه او را موعظه مى ‏كرد- گفت: »پسرم! چيزى را همتاى خدا قرار مده كه شرك، ظلم بزرگى است.»

و با اين حساب مي توانيم بزرگي و کوچکي گناهان ديگر را بسنجيم. به عنوان مثال، بحث ترک نماز که آن را فاصله ايمان و کفر خوانده اند و در تبيين عظمت اين گناه، امام صادق(ع) مي فرمايند: گناهاني که به دليل غلبه شهوت است، سبب کفر نيستند، اما ترک نماز، همراه با لذتي نيست و کسي که مرتکب آن مي شود، تنها بدين جهت است که دستور خدا را کوچک مي شمارد و به همين دليل کافر خوانده مي شود.

و نکته نهايی اي که بايد بدان اشاره کرد، اين است که گناه، هر چقدر بيشتر کوچک شمرده شود، عظيم تر است. و به همين دليل ما را به شدت از چنين امري پرهيز داده اند. و هر کس که طالب بخشش گناه خويش است، بايد با تضرع و تواضع از خداي متعال مغفرت بجويد. و عدم قصد تمرد و سرکشي خود را به عنوان عذر ذکر کند. کما اينکه چنين تعابيري در دعاهاي نقل شده، بسيار است.

در دعاي ابوحمزه آمده است:

«إِلَهِي لَمْ أَعْصِكَ حِينَ عَصَيْتُكَ وَ أَنَا بِرُبُوبِيَّتِكَ جَاحِدٌ وَ لا بِأَمْرِكَ مُسْتَخِفٌّ وَ لا لِعُقُوبَتِكَ مُتَعَرِّضٌ وَ لا لِوَعِيدِكَ مُتَهَاوِنٌ لَكِنْ خَطِيئَةٌ عَرَضَتْ وَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي وَ غَلَبَنِي هَوَايَ وَ أَعَانَنِي عَلَيْهَا شِقْوَتِي؛ خدايا: آن زمان که معصيت تو را نمودم، پروردگاري تو را منکر نبودم و امر تو را کوچک نمي شماردم. و خود را در معرض عقوبت تو قرار نمي دادم. و تهديد تو را سست نمي شماردم

بلکه اشتباهي بود که مرتکب شدم. و نفسم مرا فريب داد. و هواي نفسم بر من پيروز گرديد. و بدبختي ام بر آن سبب شد.


منبع:آسمونی


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین