عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۱۷۶۹۳
تاریخ انتشار : ۲۶ آذر ۱۳۹۲ - ۰۱:۵۱
یکی از امور بسیار پسندیده و سفارش شده در اسلام، بی تردید پرداخت زکات می باشد، به نحوی که در چهل و پنج آیه از آیات قرآن کریم در کنار امر به نماز، دستور به پرداخت زکات نیز شده است.
عقیق: متاسفانه عده ی اندکی از مسلمین از صدر اسلام تاکنون، همواره به بهانه ی واهی از پرداخت این واجب الهی تفره رفته و می روند و گاه با خود می گویند با عدم پرداخت این مقدار تعیین شده، مال خود را حفظ نموده ایم، ولی غافل از این می باشند که ترک این عمل علاوه بر عقوبات اخروی، گاه شدایدی دنیوی نز در پی دارد، به نحوی که سیدجواد حسینی می نویسد؛ از امام صادق (ع) نقل شده است که «پیامبر اکرم (ص) وصایایی به علی (ع) نمود؛ از جمله فرمود: «یا علیُّ! مَن مَنَعَ قیراطاً مِن زکاةِ مالِهِ فلَیسَ بمُؤمِنٍ ولا مُسلِمٍ ولا کرامَةَ، یا علیُّ! تارک الزّکاة یسئَل الله الرّجعَةَ الی الدّنیا و ذلک قولُهُ عزَّ وَ جَلَّ: (حتی اِذا جاء اَحدَهُمُ المَوتُ قال ربِّ ارجِعونِ)؛ ای علی! هر کسی قیراطی از زکات مالش را نپردازد، نه مؤمن است و نه مسلمان، و نه ارزشی [در پیشگاه خدا دارد.] ای علی! تارک الزکات [به هنگام مرگ] از خداوند تقاضای بازگشت به این دنیا [برای جبران گناه عظیم خود] می کند[؛ اما پذیرفته نمی شود] و این همان است که خداوند [در قرآن به آن اشاره] فرموده: زمانی که مرگ یکی از آن ها فرا رسد، می گوید: پروردگارا! مرا باز گردانید! [؛ اما پاسخ منفی می شنود].»(1)، همچنین حضرت امام صادق (ع) در جای دیگر فرموده اند: «اِنَّ الله عزَّ وجلَّ فرضَ للفُقَراءِ فی أموالِ الأغنیاء فریضةً لایحمدونَ اِلّا باَدَائِهَا و هِیَ الزَّکاةُ بِها حقَنوا دِمائَهُم و بِها سَمّوا مُسلمین؛ براستی که خداوند بزرگ برای فقیران در اموال اغنیا فریضه ای قرار داده که جز با اداء آن شایسته ستایش نیستند، و آن زکات است که به وسیله آن خون خود را حفظ می کنند و نان مسلمان بر آن ها گذارده می شود.» (2)
حضرت صادق (ع) در جایی دیگر می فرمایند: «مَن مَنعَ قیراطاً مِن الزَّکاة فَلیَمُت اِن شاء یهودیاً اَو نصرانیاً؛ کسی که قیراطی از زکات را منع کند یا باید یهودی از دنیا برود یا نصرانی (مسیحی).»
همچنین در ذیل آیه (وَلا یحسَبَنَّ الذین یبخَلونَ بَما اَتاهُمُ الله مِن فضلِهِ هُوَ خیراً لَهُم بَل هُوَ شَرٌّ لَهُم سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ یومِ القیامة)؛(3) «آن ها که بخل می ورزند و از آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است [و انفاق نمی کنند]، گمان نکنند برای آن ها خیر است؛ بلکه برای آن ها شر است. به زودی در روز قیامت آنچه را درباره آن بخل ورزیدند، همانند طوقی به گردن آن ها می افکنند.» حضرت باقر (ع) فرمو ه اند: «ما مِن أحدٍ یمنَعُ مِن زکاةِ مالِهِ شیئاً إلّا جَعَلَ الله ذلک یومَ القیامة ثُعباناً مِن نارٍ مُطَوَّقاً فی عُنُقِهِ یَنهَشُ؛ هر کس زکات مال خود را نپردازد، خدا آن مال را در روز قیامت به صورت اژدهایی از آتش مبدل می کند که به گردن او طوق می شود [همانطور که در دنیا به هیچ قیمت، این اموال را از خود دور نمی کرد] و مرتب او را نیش می زند.» (4)


فقرزدایی با زکات
در این باب حضرت صادق (ع) فرموده اند: «ولو أنَّ النّاسَ ادُّوا زکاةَ اموالهم ما بقیَ مُسلمٌ فقیراً محتاجاً... و انَّ الناسَ ما افتقروا ولا احتاجُوا، و لاجاعوا، و لا عَرُوا، اِلّا بذنوبِ الأغنیاء؛ اگر همه مردم زکات اموال خود را بپردازند، مسلمانی فقیر و نیازمند باقی نخواهد ماند، و مردم فقیر، محتاج، گرسنه و برهنه نمی شوند؛ مگر به خاطر گناه ثروتمندان.» (5)

سرانجام ترک زکات
در شأن نزول آیه (و مِنهُم مَن عاهَدَ الله لَئِن آتانا مِن فضلِهِ لنصَّدَّقَنَّ و لنَکونَنَّ مِن الصّالحین)؛ (6) «از آن ها کسانی هستند که با خدا پیمان بسته اند که اگر خداوند ما را از فضل خود روزی کند، قطعاً صدقه خواهیم داد و از شاکران خواهیم بود.» می خوانیم «ثعلبة بن حاطب» که مرد فقیری بود و مرتب به مسجد می آمد و در نماز جماعت پیامبر (ص) شرکت می کرد، اصرار داشت که حضرت دعا کند تا خداوند مال فراوانی به او بدهد! پیغمبر به او فرمود: «مقدار کمی که حقش را بتوانی ادا کنی، بهتر از مقدار زیادی است که توانایی ادای حقش را نداشته باشی». عرض کرد: به خدایی که تو را به حق فرستاده سوگند یاد می کنم اگر خداوند ثروتی به من عنایت کند، تمام حقوق آن را می پردازم.
پیامبر (ص) برای او دعا نمودند و چیزی نگذشت که ثروت فراوانی به او رسید و دارای گله گوسفندی شد، و به ناچار به آبادی های اطراف مدینه روی آورد و کم کم در نماز جماعت و جمعه شرکت نمی نمود.
پس از مدتی مأمور جمع آوری زکات از طرف پیامبر (ص) نزد او آمد؛ ولی این مرد دنیا دوست از پرداخت زکات خودداری کرد؛ بلکه به اصل تشریع این حکم الهی نیز اعتراض کرد و گفت: این «جزیه» است! هنگامی که پیامبر (ص) سخن او را شنید، فرمود: «یا وَیحَ ثَعلَبَةَ! یا وبحَ ثَعلَبَة! وای بر ثعلبه! وای بر ثعلبه!» در این هنگام آیه فوق نازل شد و سرانجام ثعلبه مرتد از دنیا رفت.(7)


پی نوشت ها:
1_ (وسائل الشیعه، ج6: 18)
2_(همان: 19)
3_ (آل عمران: آیه 180)
4_(بحارالانوار، ج7: 195)
5_ (وسائل الشیعه، ج6: 4)
6_(توبه: آیه 75)
7_ (سفینة البحار، ج1: 497- 498؛ تفسیر نمونه، ج8: 48)

منبع:قدس

211008


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین