۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۹ : ۱۹
عقیق: رسیدن اجل و رخت بر بستن از دنیا از جمله مسائلی است که شاید گاه مهم ترین بخش اندیشه انسان را در ذهن به خود اختصاص دهد؛ از این رو، در خصوص اقسام اجل با حجت الاسلام رضا کاردان، عضو هیئت علمی موسسه "در راه حق" گفتگویی انجام داده ایم؛ متن زیر را که حاصل گفتگو با این استاد حوزه و دانشگاه و مولف کتاب های"امامت و عصمت امامان در قرآن"، "عدالت صحابه"،"فاطمه (س) معیار شناخت"، "شفاعت در کتاب و سنت" و "علم پیامبر (ص) و امام (ع) در آیات قرآن" است را می خوانید:
اجل به چند دسته تقسیم می شود و آیا راهکاری
برای به تاخیر انداختن اجل و مرگ وجود دارد؟
اجل به دو دسته تقسیم می شود؛ نخست اجل محتوم که این قسم
در لوح محفوظ خداوند ثبت شده و محتوم و غیر قابل تغییر بوده و برای انسان مقدر شده
است که با هیچ چیز امر و مساله ای قابل تغییر نیست و هر گاه فرا رسد، بدون مانعی
عمر انسان پایان می یابد. اما قسم دوم اجل معلق است که در تقدیر انسان ثبت شده که
مثلا در فلان تاریخ این فرد از دنیا می رود اما با اموری قابل تغییر بوده و فرد می
تواند به حیات خود ادامه دهد.
این امور کدامند؟
دعا، صدقه و صله رحم، مهم ترین اموری است که
اجل انسان را به تاخیر می اندازد و در صورت به جای آورده این امور، اگر اجل معلق
او فرا رسیده باشد، برطرف شده و مرگ فرد عقب می افتد؛ بنابراین از این جهت به این
قسم، اجل معلق گفته شده که معلق بر انجام اموری است.
آیا گناه نیز می تواند موجب تسریع مرگ افراد
شود؟
بله. همان طور که اشاره شد، وقتی اجل معلق فرا
رسد، فردی که دعا می کند یا صدقه و صله رحم به جا می آورد، از این امر در امان می
ماند اما از سوی دیگر ترک این امور به ویژه صله رحم که گناه کبیره محسوب می شود،
موجبات وقوع مرگ معلق را فراهم می کند.
چرا امروز مرگ جوانان بیش از گذشته شده؟ آیا
دلیل آن همین ازدیاد و کثرت گناه نیست؟
از کجا چنین آماری می توان ارائه داد؟! مرگ جوان به دلیل
اینکه بر خلاف انتظار است، بیش از مرگ بقیه افراد نمود داشته و بیشتر دهان به دهان
می پیچد؛ این نمود و بازخورد موجب جلب توجه بیشتری می شود و از این رو افراد گمان
می کنند مرگ جوان تر ها بیشتر شده است. در حالی که رسیدن اجل به پیری و جوانی
ارتباط ندارد و مرگ محتوم در هر زمانی که نوشته شده باشد، فرا می رسد.
صدقه، دعا و صله رحم، که از مرگ ناگهانی و
معلق جلوگیری می کنند، به طور حتم مصادیق ایمان هستند؛ چگونه می توانیم ایمان خود
را تقویت کرده و رشد دهیم؟
ایمان از دو راه تقویت می شود؛ نخست آنکه
انسان عقاید خود را متقن و مستحکم کند و برای این امر آموزش ببیند که مهم ترین این
اعتقادات، ادله های توحید، نبوت، معاد، امامت و مساله عدل الهی (همان اصول دین)
است. دوم از طریق عمل صالح مانند توجه به نماز با حضور قلب و اول وقت، ادای واجبات
و ترک محرمات و رعایت اخلاقیات و مهرورزی با خانواده و اطرافیان و دوری از گناه و
امور حرام. بنابراین با دور کردن رذایل اخلاقی و جایگزینی فضایل اخلاقی و اخلاق
حسنه می توان به تقویت ایمان کمک شایانی کرد.
این اخلاق حسنه چگونه به دست می آید؟
این امر به اختیار و به اصطلاح دست خود انسان است؛ باید
کاری کند اموری که به عنوان خُلقیات در او ریشه کرده و در نفسش نفوذ کرده است، از
بین ببرد و البته این کار ساده و آسانی نیست. در این راستا علمای اخلاق آموزه هایی
ارائه کرده اند که با استفاده از آموزش یا مطالعه آثار آنها می توان به این امر
کمک کرد.
در این زمینه کدام کتاب را معرفی می کنید؟
آثار متعدد و فروانی در این حوزه تدوین شده است که از جمله
می توان به کتاب ارزشمند "معراج السعادة" نوشته ملا احمد فاضل نراقی،
اشاره کرد که مطالب بسیار جالب و آموزنده ای در آن می توان یافت.
پاک کردن نفس از رذایل اخلاقی کار آسانی نیست
و این امر تا حدی دشوار است؛ آیا می توان راه میانبر یا مستمسکی برای تسریع این
حرکت و سهل تر شدن آن در پیش گرفت؟
ببینید اینکه انسانی دارای رذایل اخلاقی و ناپاکی باشد، نفس
این مساله امری مذموم و ناپسند است و او هر چه سریعتر باید سختی این کار را به جان
بخرد و اقدام کند تا در آخرت و حیات بعدی خود راحت زندگی کند. بنابراین هر چه این
مساله با تاخیر مواجه شود، گرفتاری های بیشتری برای انسان به وجود آمده و به صلاح
آینده آخرتی او نیست و باید از گناهان دوری کند و به نیکی ها روی آورد.
گناهان چه مفسده هایی برای انسان و سبک زندگی
او دارند؟
قاعده ای در فقه و دستورات دینی مطرح است که
پاسخ این سوال را روشن می کند؛ این قاعده بیان می کند: احکام شرعی تابع مصالح و
مفاسد واقعی و نفس الامر است" به این معنا خدا هر چه را
واجب کرده لزوما دارای مصلحتی است و هر چه را حکم به ترک داده لزوما دارای مفسده
ای است. بنابراین اگر انسان بخواهد گرفتار مفسده های گناه نشود، باید ادای واجبات
و ترک محرمات را توجه کند. اما این مفسده ها در بُعد فردی، اجتماعی خود را نشان می
دهد.
در این رابطه به مصادیقی اشاره بفرمایید.
به طور مثال در بُعد فردی برای اینکه جسم
انسان دچار بیماری و امراض نشود، دین دستورانی را صادر کرده که امروزه تحت عنوان
طب دینی (بر پایه روایاتی از معصومین (ع)) در دست افراد جامعه قرار دارد و مفاد آن
از نظر علمی نیز ثابت شده است. بنابراین اگر فرد این دستورات را مراعات نکند،
گرفتاری آنها متوجه او خواهد بود و بدن وی از خطر مصون نمی ماند؛ همان طور که
نوشیدن مسکرات عقل او را زائل و بیماری های گوارشی و ... همراه دارد.
اما در بُعد اجتماعی انجام گناهان خلاف دستورات اجتماعی
موجب می شود، جامعه از نظر اقتصاد، سیاست، فرهنگ و ... دچار مشکل شود و از گزند
حوادث در امان نماند.
بنابراین مفسده های گناه فراوان است و خردمند کسی است که
هر چه سریعتر ریشه گناه را در خود بخشکاند.
منبع:شبستان
211008