۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۴ : ۰۶
عقیق:نحوه آفرینش و کیفیت خلقت ارواح ائمه و حضور مادی آن بزرگواران در برهه ای از مقاطع در دنیای خاکی از معارف سنگین و غنی دینی است که درک و فهم آن احتیاج به داشتن زیر ساخت های توحیدی قوی دارد تا آنجا که بحث و کنکاش پیرامون ولادت ائمه از ابعاد بسیار متعددی قابلیت بررسی و تفحص دارد .
یکی از مهم ترین ابعادی که در ماهیت آفرینش ائمه مورد تدقیق قرار میگیرد، مفهوم جایگاه و موقعیت معصومین به عنوان خلفاء الله در میان مردم به معنای جانشینان خداوند در زمین است. در زیارت جامعه کبیره که توصیفات ارزشمندی از شأن و جایگاه اهل بیت در آن یافت می شود، از ائمه به عنوان «اَبْوابَ الاْیمانِ»، دربهای ایمان «وَاُمَنآءَ الرَّحْمنِ»، امینهاى خداى رحمان «حُجَجِ اللهِ عَلى اَهْلِ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ»؛ حجّت هاى خدا بر اهل دنیا و آخرت» نام برده شده است.
با توجه به این توصیفات ارزشمند می توان دانست که به دست آوردن سبک زندگی درست و کسب مفاهیم والای انسانی باید از بستر تاریخ و سیره زندگانی اهل بیت استخراج شود؛ چرا که ایمان داشتن و از آن بالاتر ورود به شهر ایمان زمانی امکان پذیر است که نه تنها نسبت به حق و جایگاه اهل بیت معرفت و علم داشته باشیم، بلکه باید نسبت به منش و اخلاق کریمانه آن بزرگواران معرفت همراه با عمل داشته باشم.
ولادت ائمه بستری مناسب برای تفکر در این موضوع است که وجود آن بزرگواران سبب برکات زیادی در زندگانی ما می شود، اما بدیهی ترین و قابل فهم ترین این برکات استفاده از نور اهل بیت برای هدایت و پیدا کردن مسیر است؛ به نحوی که این موضوع در حد بحث و کلمات باقی نماند و شیعیان و محبین در پیاده کردن ریزترین نکات روزمره زندگی خود از منش آن بزرگواران بهره ببرند؛ در همین راستا ولادت امام موسی کاظم(ع) نیز بستری مناسب برای تفکر و تحقیق در شئون زندگی یک فرد محب و تابع راستین است؛ به نحوی که انسان در دام کلمات و مفاهیم سخت گرفتار نشود و بتواند در جزییات زندگی این شئون را پیاده کند.
از جمله موضوعاتی که در زندگی سریع و ماشینی امروز مورد غفلت واقع می شود؛ موضوع سطح رضایت و خشنودی از زندگی است؛ بدان معنا که شدت کار و فشار در زندگی های سخت امروزی باعث می شود تا انسان از داشته ها و نعمات الهی که خداوند بر وی تفضل کرده غافل شود. از مهم ترین مباحث و مفاهیمی که در سیره امام موسی کاظم(ع) به چشم می خورد موضوع حمد و شکرگزاری الهی است.حمد الهی و شکر کردن خدا به خاطر هر موضوع کوچک و بزرگی اگر در زندگی ما جریان پیدا کند هم سبب فزونی نعمت در زندگی میشود و هم جریان سیالی از شادی در روزمرههای کسل کننده زندگی روان می شود؛ چراکه نگاه انسان به نیمه پر لیوان معطوف می شود.
با مطالعه سیره زندگی امام موسی کاظم(ع) توجه به شکر و حمد الهی به نحو موثر و پر رنگی به چشم میخورد تا آنجا که از ایشان هم احادیثی در باب شکر و حمد الهی روایت شده است و هم در سیره امام موسی کاظم شاهد حمد و شکر الهی هستیم.
هشام بن احمر میگوید: «با امام موسی بن جعفر در یکی از نواحی مدینه میرفتم که ناگاه از مرکب خود فرود آمد و به سجده افتاد و آن را بسیار طول داد. وقتی سر از سجده برداشت و سوار مرکبش شد، عرض کردم: فدایت شوم! سجدهای طولانی کردی! فرمود: به یاد نعمتی افتادم که خداوند به من عطا کرده است و خواستم از پروردگارم سپاسگزاری کنم».(1)
مفهوم حمد کردن و شاکر بودن باید به عنوان یک واقعیت در زندگی ما پایه ریزی شود چه برای نعمت های بزرگی که خداوند به ما داده است از قبیل سلامتی، امنیت، داشتن فرزند صالح ،اموال و دارایی ، دوست و مصاحب خوب تا ریزترین و پیش پا افتاده ترین نعماتی که در کنار ما وجود دارد و به آن بی توجه هستیم.
همچنین درباره مسئله شکر و حمد الهی در احادیث امام موسی کاظم (ع) به مفهوم اجتماعی دقیقی بر میخوریم که در آن امام دستور به شکر کردن از مخلوق را نیز صادر کرده است. امام موسی کاظم (ع) می فرماید:« مَنْ لَمْ یَشْکُرِ المُنْعِمَ مِنَ الْمَخْلُوقینَ لَمْ یَشْکُرالله عَزَّوَجَلَّ»؛ کسی که شکر انعام مردمان نگذرد، شکر خدای تعالی نکرده باشد.(2)
امام سجاد (ع) نیز درباره شکر کردن از مخلوقین می فرماید:«به درستى که خدا دوست مىدارد هر دلى را که اندوهناک باشد، و هر بنده شاکرى را دوست مىدارد. خداى- تبارک و تعالى- در روز قیامت به بندهاى از بندگان خود مىفرماید که: آیا فلانى را شکر کردى؟ عرض مىکند که: اى پروردگار من! بلکه تو را شکر کردم. حق تعالى مىفرماید که: مرا شکر نکردى، به جهت آنکه او را شکر نکردى». بعد از آن حضرت فرمود: «شکرکنندهترین شما از براى خدا، شکرکنندهترین شما است از براى مردمان»(3)
به عنوان نمونه در زندگی خانوادگی یا کاری اگر کسی به ما محبتی کرد یا در حق ما لطفی را انجام داد باید از وی نیز تشکر بکنیم و با این رفتار در حقیقت از خداوند مراتب شکر نسبت به خداوند را به جا می آوریم.مادری که در خانه غذا می پزد و به امور جاری زندگی مشغول است و امور تربیتی فرزندان را بر عهدا دارد از مصادیق بسیار مهم برای شکر کردن است. یا توجه به پدری که به کسب روزی مشغول است و برای خانواده اسباب نعمت و راحتی را فراهم میکند باید از سوی فرزندان مورد شکر و سپاسگزاری قرار بگیرد.
فرهنگ و آموزه های اهل بیت حکم می کند تا چنین فضایی در بین افراد جامعه علی الخصوص فرزندان و پدر و مادر رواج داشته باشد؛ به راستی تا چه اندازه ما به این نکات ظریف توجه کرده ایم و سعی در استفاده از آن داشتیم؟
آیا فرزندان به خاطر خرید میوه، لوازم التحریر و پوشاک و هر نوع وسیله رفاهی دیگر از پدر خود سپاسگزار هستند و این را در مقام عمل ابراز میکنند؟ آیا فرزندان از مادر خود برای انواع محسوس و نامحسوس محبت هایی که بذل میکند سپاسگزار هستند؟
امام رضا(ع) می فرماید:« خداوند امر کرده که او و والدین را شکر کنیم پس هرکس والدین خود را شکر نکند خدا را شکر نکرده است.» (4)سیره امام موسی کاظم و ادعیه و روایتی که از ایشان به ما رسیده است سرتاسر آکنده از مفاهیم شکر و سپاسگزاری است؛ متاسفانه محبین و شیعیان یا به این مفاهیم معرفت و علم ندارند و در پی کسب و فهم احادیث اهل بیت نیستند یا در صورت معرفت به آن درصدد عمل به آن نیستند.
پی نوشت ها:
1_(نزهة النواظر/ ترجمه معدن الجواهر ؛ ص96_ کلینى، محمد بن یعقوب، تحفة الأولیاء (ترجمه أصول کافى) - قم، چاپ: اول، 1388 ش.)
2_(تحف العقول/ تفسیر نور الثقلین، ج4، ص: 202)
3_(تحفة الأولیاء (ترجمه أصول کافى) ؛ ج3 ؛ ص269 )
4_(فیض کاشانى، محمد محسن بن شاه مرتضى، تفسیر الصافی - تهران، چاپ: دوم، 1415 ق.)
منبع:دانشجو
211008