۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۸ : ۰۵
عقیق:لزوم توجه به وجود اسناد محکم و متقن تاریخی در تأیید وقایع مختلف مذهبی و اعتقادی، راهی برای جلوگیری از نفوذ تفکرات ساختگی و دروغین به عرصه دینی و فکری اجتماع است.
بیشک دانستن جزئیات منابع موجود در رد یا تأیید پدیدههای مختلفی که سازنده اجزای فرهنگی ما بهحساب میآیند نهتنها راه را بر نفوذ شبههافکنان میبندد، بلکه باعث تقویت جایگاه تفکرات مذهبی بهعنوان اصلیترین اجزای بدنه فکری افراد جامعه میشود.
با این وجود اما تأکید فراوان و تکیه افراط گونه برای اثبات بدیهیات و تأیید وجود یا عدم وجود حقایق مسلم اعتقادی شیعه، یکی از راههای مورد استفاده جهت حمله به بنای عظیم اعتقادی پیروان مکتب اهل بیت(ع) در سالهای اخیر بوده و از سوی گروههای مختلف مورد استفاده قرار گرفته است(1)
در این میان حمله به شخصیتهای حماسی و تاریخساز واقعه کربلا که در دشت نینوا و یا در روزهای به اسارت رفتن خاندان رسول خدا(ص)، شاهبیت هجمه گروههای معلومالحال بوده است. در این میان نیز افراد مختلف با نادیده گرفتن منابع موجود شیعه و سنی در تأیید وجود شخصیتهایی مانند علیاصغر(ع) و رقیه(س) کوشش کردهاند تا با ظاهر روشنفکرانه، دروغهای تاریخی را را تحتعنوان تفکرات دینی به خورد مردم بدهند.
این روزها اما مصادف با ایام شهادت حضرت رقیه(س) است، بد نیست پاسخی شایسته به منکران وجود این اسطوره پاکی و سند ستمهای وارد شده بر خاندان نبیاکرم(ص) داده شود.
مادر حضرت رقیه (ع)
بر اساس نوشته های بعضی کتاب های تاریخی، نام مادر حضرت رقیه(س)، امّ اسحاق است که پیش تر همسر امام حسن مجتبی(ع) بوده و پس از شهادت ایشان، به وصیت امام حسن (ع) به عقد امام حسین(ع) درآمده است. مادر حضرت رقیه(س) از بانوان بزرگ و با فضیلت اسلام به شمار می آید. بنا به گفته شیخ مفید در کتاب الارشاد، کنیه ایشان بنت طلحه است.(2)
نام مادر حضرت رقیه(س) در بعضی کتاب ها، ام جعفر قضاعیّه آمده است، ولی دلیل محکمی در این باره در دست نیست. هم چنین نویسنده معالی السبطین، مادر حضرت رقیه(س) را شاه زنان؛ دختر یزدگرد سوم پادشاه ایرانی، معرفی می کند که در حمله مسلمانان به ایران اسیر شده بود. وی به ازدواج امام حسین(ع) درآمد و مادر گرامی حضرت امام سجاد(ع) نیز به شمار می آید.(3)
این مطلب از نظر تاریخ نویسان معاصر پذیرفته نشده؛ زیرا ایشان هنگام تولد امام سجاد(ع) از دنیا رفته و تاریخ درگذشت او را 23 سال پیش از واقعه کربلا، یعنی در سال 37 ه .ق دانسته اند. از این رو، امکان ندارد او مادر کودکی باشد که در فاصله سه یا چهار سال پیش از حادثه کربلا به دنیا آمده باشد. این مسأله تنها در یک صورت قابل حل می باشد که بگوییم شاه زنان کسی غیر از شهربانو (مادر امام سجاد(ع)) است.
نامگذاری حضرت رقیه(س)
رقیه از «رقی» به معنی بالا رفتن و ترقی گرفته شده است.(4) گویا این اسم لقب حضرت بوده و نام اصلی ایشان فاطمه بوده است؛ زیرا نام رقیه در شمار دختران امام حسین(ع) کمتر به چشم می خورد و به اذعان برخی منابع، احتمال این که ایشان همان فاطمه بنت الحسین(ع) باشد، وجود دارد.(5) در واقع، بعضی از فرزندان امام حسین(ع) دو اسم داشته اند و امکان تشابه اسمی نیز در فرزندان ایشان وجود دارد.
گذشته از این، در تاریخ نیز دلایلی بر اثبات این مدعا وجود دارد. چنانچه در کتاب تاریخ آمده است: «در میان کودکان امام حسین (ع) دختر کوچکی به نام فاطمه بود و چون امام حسین(ع) مادر بزرگوارشان را بسیار دوست می داشتند، هر فرزند دختری که خدا به ایشان می داد، نامش را فاطمه می گذاشت. همانگونه که هرچه پسر داشتند، به احترام پدرشان امام علی(ع) وی را علی می نامید»(6) گفتنی است سیره دیگر امامان نیز در نام گذاری فرزندانشان چنین بوده است.منکران وجود حضرت رقیه(س) بخوانند
اگر چه عدم اشاره مستقیم به نام مبارک رقیه(س) در بخشی از منابع تاریخی دستاویز منکران وجود ایشان بوده اما بعضی بدیهیات را نیز نمیتوان از نظر دور داشت.
دو شاهد قوی نیز بر اثبات وجود ایشان در تاریخ ذکر شده است. ابتدا گفتگویی که بین امام و اهل حرم در آخرین لحظات نبرد حضرت سیدالشهدا(ع) هنگام مواجهه با شمر، رخ می دهد. امام رو به خیام کرده و فرمودند: «اَلا یا زِینَب، یا سُکَینَة! یا وَلَدی! مَن ذَا یَکُونُ لَکُم بَعدِی؟ اَلا یا رُقَیَّه وَ یا اُمِّ کُلثُومِ! اَنتم وَدِیعَةُ رَبِّی، اَلیَومَ قَد قَرَبَ الوَعدُ»؛ ای زینب، ای سکینه! ای فرزندانم! چه کسی پس از من برای شما باقی می ماند؟ ای رقیه و ای ام کلثوم! شما امانت های خدا بودید نزد من، اکنون لحظه میعاد من فرارسیده است.(7)
هم چنین در سخنی که امام برای آرام
کردن خواهر، همسر و فرزندانش به آنان می فرماید، آمده است: «یا اُختَاه، یا اُم
کُلثُوم وَ اَنتِ یا زَینَب وَ اَنتِ یا رُقَیّه وَ اَنتِ یا فاطِمَه و اَنتِ یا
رُباب! اُنظُرنَ اِذا أنَا قُتِلتُ فَلا تَشقَقنَ عَلَیَّ جَیباً وَ لا تَخمُشنَ
عَلَیَّ وَجهاً وَ لا تَقُلنَ عَلیَّ هِجراً»؛ خواهرم ،ام کلثوم و تو ای زینب! تو
ای رقیه و فاطمه و رباب! سخنم را در نظر دارید [و به یاد داشته باشید] هنگامی که
من کشته شدم، برای من گریبان چاک نزنید و صورت نخراشید و سخنی ناروا مگویید.(8)
یکی دیگر از کتاب های کهن که در این زمینه مطالبی نقل نموده، کتاب اللهوف از سیدبن طاووس است. باید دانست احاطه ایشان به متون حدیثی و تاریخی اسلام و شیعه، ممتاز و چشم گیر است. وی می نویسد: «شب عاشورا که حضرت سیدالشهداء(ع) اشعاری در بی وفایی دنیا می خواند، حضرت زینب(س) سخنان ایشان را شنید و گریست. امام(ع) او را به صبر دعوت کرد و فرمود: «خواهرم، ام کلثوم و تو ای زینب! تو ای رقیه و فاطمه و رباب! سخنم را در نظر دارید [و به یاد داشته باشید] هنگامی که من کشته شدم، برای من گریبان چاک نزنید و صورت نخراشید و سخنی ناروا مگویید [و خویشتن دار باشید].»(9)
بنابر نقل ایشان، نام حضرت رقیه(س) بارها بر زبان امام حسین(ع) جاری شده است. این مطلب در مقتل ابومخنف نیز هست که حضرت پس از شهادت علی اصغر(ع)، فریاد برآورد: «ای ام کلثوم، ای سکینه، ای رقیه، ای عاتکه و ای زینب! ای اهل بیت من! خدانگهدار؛ من نیز رفتم». این مطلب را سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی (وفات: 1294 ه .ق) در کتاب ینابیع المودة از مقتل ابومخنف نقل می کند.(10)
جای سخن زیاد است اما...
جای بحث در این زمینه بسیار است اما چه بهتر که مباحثه در این زمینه را بر عهده متخصصان امر گذاشته و اجازه دهیم عالمان شایسته در این زمینه، به تحقیق بیشتر جهت یافتن اسناد محکمتر و نزدیکتر به فهم مدعیان و منکران اقدام کنند.
یقیناً مدارک موجود در تأیید وجود دختری کمسنوسال در کاروان اسرای کربلا بسیار است که در این میان میتوان به بعضی منابع اهل سنت نیز اشاره داشت. از سوی دیگر شهادت وی در شام نیز مورد تأیید بسیاری از منابع است که اشاره به همه آنها نیازمند وقت و مجال بسیار زیاد است.
در پایان باید توجه داشت که بحث اصلی مخالفان فکری شیعه، نه بحث انکار وجود بعضی از شخصیتهای خاص است و نه موضوعات دیگری از این دست؛ کم نیستند کسانی که خود بهتر از اغلب شیعیان، اسناد معتبر تاریخی موجود در تأیید وجود رقیه(س) را میشناسند اما با هدف ایجاد سستی دراعتقاد پیروان مکتب اهل بیت(ع)، اصل وجود وی را زیر سئوال میبرند تا بهزعم خود، اعتقاد راسخ شیعیان را سست و آنان را بهمرور از توسل به این خاندان پر عظمت دور کنند.
پی نوشت ها:
1_(وهابیون، پیروان فرقهی مختلف نوظهور عرفانهای کاذب، فریبخوردگان فرقه ضاله بهائیت و بعضی از حامیان فرهنگ مادیگرای غرب از جمله این افراد هستند.)
2_(مفید، محمد بن محمد، الارشاد، تهران، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ چهارم، 1378 ه . ش، ج2، ص200، اعلام الوری، ص251.)
3_(حایری، محمد مهدی، معالی السبطین، قم، منشورات الرضی، 1363 ه . ش، ج2، ص214.)
4_(ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، چاپ اول، 1416 ه . ق، ج5، ص293.)
5_(نظری منفرد، علی، قصه کربلا، قم، انتشارات سرور، 1379 ه . ش، پاورقی ص518.)
6_(ر.ک: مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1404 ه . ق، ج44، ص210.)
7_(جمعی از نویسندگان، موسوعة کلمات الامام الحسین (ع)، قم، دارالمعروف، چاپ اول، 1373 ه . ش، ص 511.)
8_(ابن طاووس، ابوالقاسم ابوالحسن بن سعدالدین، اللهوف علی قتلی الطفوف، قم، انتشارات اسوه، چاپ اول، 1414 ه . ق، ص 141؛ اعلام الوری، ص 236،(با اندکی تغییر.))
9_(اللهوف، ص 141).
10_(القندوزى الحنفى، سليمان بن ابراهيم، ينابيع المودة، قم، انتشارات شريف الرضى، چاپ اول، 1371 ه . ق، ص 335ـ333.)
منبع:فرهنگ
211008