عقیق: راه رسیدن به رحمت بی منتهای الهی سه گام بیشتر نیست که آیات 54 و 55 سوره زمر آن را به تمام مشتاقان طی این طریق معرفی می کنند.
جزء
بیستم و چهارم قرآن کریم که از آیه 32 سوره مبارکه زمر آغاز و به آیه 46
سوره مبارکه فصلت ختم می شود ، در بردارنده آموزه ها و پیامهای روح افزای
الهی است که این نوشته تعدادی از آنها را نقل می کند.
تجربه مرگ با خواب روزانه
واقعه
مرگ رخدادی است که برای هر انسان فقط یک بار اتفاق می افتد و امکان تجربه
دوباره آن وجود ندارد (مگر در مواقع بسیار نادر و خاص مانند رجعت) برای
همین، افراد گمان می کنند قبل از وقوع آن نمی توانند تجربه ای از آن داشته
باشند.
آیه 42 سوره زمر خط بطلانی بر این گمان کشیده و مرگ را تجربه ای روزانه برای تمام افراد معرفی می کند.
در
این آیه مرگ واقعه ای کاملاً شبیه به خواب معرفی شده که در آن خداوند روح
افراد را قبض می کند ؛ دقیقاً به مانند قبض روح در مرگ. می فرماید: خداوند
ارواح را به هنگام مرگ قبض می کند (اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِینَ
مَوْتِهَا) و ارواحی را که نمردهاند نیز به هنگام خواب می گیرد (وَالَّتِی
لَمْ تَمُتْ فِی مَنَامِهَا) با این تفاوت که مرگ جدایی کامل روح از بدن
است و در خواب جدایی ناقص.
بعد می افزاید: ارواح
کسانی را که فرمان مرگ آنها را صادر کرده نگه می دارد (فَیُمْسِکُ الَّتِی
قَضَى عَلَیْهَا الْمَوْتَ) که در اینها آن جدایی ناقص به کامل تبدیل شده
که دیگر از خواب بیدار نمی شوند و ارواح دیگری را که فرمان ادامه حیاتشان
را داده به بدنهایشان باز می گرداند تا سرآمد معینی (وَیُرْسِلُ
الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى).
دو استفاده از این آیه شریفه:
1. خواب، چهره ضعیفی از مرگ است و مرگ نمونه کاملی از خواب.
2. توجه به این حقیقت که انسان هر بار که می خوابد در آستانه مرگ قرار می گیرد درس عبرتی است بس بزرگ برای او. [1]
آنان که از یاد خدا بدشان می آید
برخلاف
مۆمنان که با یاد خدا قلبهایشان ترسان می شود [2] (إِنَّمَا
الْمُۆْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ )[3]
عده ای هم پیدا می شوند که برعکس اینان از یاد خدا بدشان آمده و منزجر می
شوند .
این عده که آیه 45 سوره زمر عهده دار بیان
آن است می فرماید (وَإِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ
الَّذِینَ لَا یُۆْمِنُونَ بِالْاخِرَةِ )
این
عده از یاد خدا بدشان می آید و از آن منزجر هستند؛ زیرا ایمانی به آخرت
ندارند. تأسف بر انگیزتر اینکه وقتی در جمع این عده و یا در گفتگوی با یکی
از اینها سخنی گفته شود که یاد خدا در آن نباشد؛ سخن از بتهای عبادی و
معبودهای مالی آنها مثل دلار و سکه به میان آید ، بلافاصله گل از چهره شان
شکفته و شادمان می شوند (وَإِذَا ذُکِرَ الَّذِینَ مِن دُونِهِ إِذَا هُمْ
یَسْتَبْشِرُونَ).
سه گام تا رسیدن به رحمت الهی
راه رسیدن به رحمت بی منتهای الهی سه گام بیشتر نیست که آیات 54 و 55 سوره زمر آن را به تمام مشتاقان طی این طریق معرفی می کنند.
قرآن
کریم پس از آنکه در آیه 52 به تمام بندگان گنهکار الهی مژده آمرزش تمامی
گناهان را می دهد (إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا) راه بازگشت
و دستیافتن به رحمت الهی را نیز به آنها آموزش می دهد:
گام نخست : توبه
و پشیمانی از گناه و روی آوردن به سوی خدا: در آغاز توصیه می کند که به
سوی پروردگارتان بازگردید و مسیر زندگی خود را اصلاح کنید (وَأَنِیبُوا
إِلَى رَبِّکُمْ).
گام دوم : ایمان
آوردن و تسلیم بودن در برابر فرمان او: در این مرحله دستور این است که در
برابر او تسلیم شوید و فرمانش را به گوش جان بشنوید و پذیرا گردید
(وَأَسْلِمُوا لَهُ).
گام سوم : عمل
صالح: بعد از پیمودن آن دو مرحله نوبت به مرحله سوم می رسد که مرحله عمل
است. می فرماید: از بهترین دستوراتی که از سوی پروردگارتان بر شما نازل شده
پیروی کنید (وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَیْکُم مِّن
رَّبِّکُم).
در اینکه منظور از این «بهترین چیزى
که از سوى پروردگارتان بر شما نازل شده» چیست؛ مفسران نظرهای گوناگون
دارند. آنچه از همه بهتر به نظر میرسد این است که دستوراتی که از سوی
خداوند نازل شده مختلف است ؛ بعضی دعوت به واجبات و بعضی مستحبات و بعضی
مشتمل بر اجازه مباحات است؛ منظور از احسن، انتخاب واجبات و مستحبات
میباشد؛ البته با رعایت مراتب آنها. [4]
اهل تقوا در قیامت، چه حالی دارند؟
از
آیه 61 سوره زمر استفاده می شود که اهل تقوا و خداترسان در قیامت به سبب
ایمان و اعمال صالحی که در دنیا داشته اند، از مشکلات و گرفتاری های آن روز
و آن دنیا نجات می یابند، از هر گزندی که آن روز گریبانگیر انسانهای بی
تقوا می شود در اماناند.
می فرماید: خداوند
کسانی را که تقوی پیشه کردند ، رهایی میبخشد و رستگار می سازد [5] (وَ
یُنَجِّی اللَّهُ الَّذِینَ اتَّقَوْا بِمَفازَتِهِمْ). سپس در ادامه این
فلاح و پیروزی را با دو جمله کوتاه و پرمعنی توضیح می دهد:
1.
هیچ بدی به آنها نمی رسد 2. غم و اندوهی به آنها راه نمییابد (لَا
یَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ). که این تعبیر کوتاه در
حقیقت تمام مواهب الهی را در خود جمع کرده است.
دعاهای حاملان عرش الهی برای اهل ایمان
در آیات 7 تا 9 سوره غافر سخن از فرشتگانی است که حاملان عرشاند و دعاهای آنها برای اهل ایمان.
این
آیات در حقیقت برای این نازل شده که به مۆمنان راستین بشارت دهد که شما
هرگز تنها نیستید؛ هرگز احساس غربت نکنید؛ حاملان عرش الهی و مقربترین و
بزرگترین فرشتگان او با شما همصدا و دوستدار و طرفدار شما هستند.
آنها
پیوسته برای شما دعا می کنند و پیروزیتان را در این عالم و عالم دیگر از
خدا می طلبند و این بزرگترین وسیله دلگرمی است برای مۆمنان امروز و آن روز
و فردا.
میفرماید: فرشتگانی که حاملان عرشاند و
فرشتگانی که در گرداگرد عرش پروردگار قرار دارند تسبیح و حمد خدا
میگویند، به او ایمان دارند و برای مۆمنان استغفار میکنند (الَّذِینَ
یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ
وَیُۆْمِنُونَ بِهِ وَیَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا).
وِرد
زبانشان این است که پروردگارا رحمت و علم تو همه چیز را فرا گرفته (تو از
گناهان بندگانت با خبری و نسبت به آنها رحیمی) خداوندا! آنها را که توبه
کرده اند و در مسیر تو حرکت می کنند را ببخش و بیامرز و آنها را از عذاب
دوزخ نگاه دار (رَبَّنَا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْءٍ رَّحْمَةً وَعِلْمًا
فَاغْفِرْ لِلَّذِینَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِیلَکَ وَقِهِمْ عَذَابَ
الْجَحِیمِ).
و نیز می گویند: پروردگارا! آنها
را در باغهای جاویدان بهشت که به آنها وعده فرموده ای داخل کن (رَبَّنَا
وَأَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِی وَعَدتَّهُم)
صالحان از پدران و همسران و فرزندان آنها را (وَمَن صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّیَّاتِهِمْ).
سپس
در چهارمین دعایشان در حق مۆمنان چنین می گویند: آنها را از بدیها
نگاهدار که هر کس را در آن روز از بدیها نگاه داری مشمول رحمتت ساخته ای
(وَقِهِمُ السَّیِّئَاتِ وَمَن تَقِ السَّیِّئَاتِ یَوْمَئِذٍ فَقَدْ
رَحِمْتَهُ).
پی نوشت ها:
1_( تفسیر نمونه 19/479)
2_( «وجل» همان حالت خوف و ترسی است که به انسان دست می دهد که سرچشمه آن
یکی از این دو چیز است: گاهی به خاطر درک مسئولیتها و احتمال عدم قیام به
وظایفِ لازم در برابر خدا می باشد و گاهی به خاطر درک عظمت مقام و توجه به
وجود بی انتها و پر مهابت او است. تفسیر نمونه 7/86)
3_( 2/ انفال)
4_( تفسیر نمونه 19/504)
5_( «مفازه» از ریشه «فوز» به معنای رستگاری است که معنایش می شود ظفر یافتن
و رسیدن به هدف. حرف «باء» که بر سر آن آمده است یا بای ملابست است و یا
بای سببیت. المیزان فی تفسیر القرآن 17/284. در صورت اول معنی آیه چنین
میشود: خداوند آنها را نجاتی همراه با رستگاری و پیروزی میدهد و در صورت
دوم معنی آیه این است که خداوند آنها را به سبب رستگاریشان (کنایه از اعمال
صالح و ایمان است) نجات و رهایی می بخشد. تفسیر نمونه 19/520)
منبع:تبیان
211008