عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۱۴۱۸۱
تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱۳۹۲ - ۰۹:۵۲
حجت الاسلام بهشتی و حاج غلامرضا سازگار در اولین شب مراسم مسجد روحانی
آخر قصه که رسید، آن جمعی که در مسجد کوفه حلقه زده بودند، همه گریه می کردند، قصه گو علی علیه السلام، گریه کن اصحاب، آن یهودی هم گریه می کرد...
عقیق: به مناسبت ایام منتهی به عید سعید غدیر، برنامه جشن و مدیحه خوانی به مدت 10 شب در مسجد روحانی برپا شده است.

اولین شب از این مراسم، با سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین سیدجواد بهشتی و مدیحه سرایی حاج غلامرضا سازگار برگزار شد. 
این محفل پر شور و شعف که با حضور امام جماعت مسجد و نوۀ بزرگوار حاج شیخ عباس قمی(صاحب کتاب مفاتیح الجنان) بر پا شده، تا شب عید سعید غدیر خم ادامه دارد.

گزیده ای از سخنرانی حجت الاسلام بهشتی را می خوانید:

*پس از قائله خوارج نهروان روزی امیر مؤمنان علیه السلام در مسجد کوفه نشسته بودند، یارانشان هم حلقه زده بودند، یک دانشمند یهودی وارد شد، و از آقا پرسید من سوالاتی دارم که فقط پیغمبر صلوات الله علیه و وصی او می تواند به آن سوالات جواب دهد، می خواهم از شما بپرسم، اگر اجازه می فرمائید، بپرسم! اگر هم مایل نیستید جواب دهید سکوت می کنم، أمیرالمؤمنین سلام الله علیه او را به خدا قسم داد و فرمودند: اگر جواب های مرا بشنوی، و ببینی حق است، اعتراف می کنی؟ گفت: آری. دوباره حضرت أمیر او را به خدا قسم دادند و فرمودند: اگر حقانیت سخنان مرا بشنوی، مسلمان می شوی؟ گفت: آری مسلمان می شوم.

دانشمند یهودی گفت: سؤال اینست: ما در کتاب های خودمان خوانده ایم که انبیاء وقتی می آمدند، برای بعد از خود از بین اهل بیت و رهروانشان یکی را انتخاب می کردند تا پس از آنها زمام امور را برعهده بگیرد و راه آنها را ادامه دهد. خداوند از آن نفر(یعنی وصی در دوران انبیاء) امتحاناتی می گرفته در زمان آن پیغمبر و امتحاناتی می گرفته پس از آن پیغمبر؛ سوال اولم اینست که: آن امتحانات چند عدد است؟ چند امتحان زمان پیغمبر و چند امتحان بعد از آن پیغمبر؟ آقا امیر المؤمنین فرمودند: 7امتحان در زمان آن پیغمبر و 7 امتحان پس از آن پیغمبر؛ پرسید: این امتحانات برای چیست؟ امام فرمود: اما آن هفت امتحانی که در دوره حیات آن پیغمبر می کند، برای اینکه معلوم شود که این وصی صابر هست؟ محکم هست؟ پای اینکار هست یا خیر؟ تا بعد پیغمبر او را معرفی کند به امت. هفت امتحان بعد از پیغمبر برای این است که او را به سعادت برساند.

دانشمند یهودی گفت سوال بعدم این است: شما در زمان پیغمبر اسلام چند امتحان شده اید؟ حضرت به دانشمند یهودی فرمودند: برخیز که برویم تا به تو بگویم. خب اصحاب هم دورشان نشسته بودند، ناراحت شدند و گفتند: اقا مگر ما غریبه هستیم. ببینید روزگار به کجا رسیده است که امام می خواهند حرف هایشان را با یک یهودی بزنند، امام فرمودند: می ترسم شما طاقت شنیدنش را نداشته باشید. أمیرالمؤمنین فرمودند: خیلی خوب. پس شما هم گوش کنید.

چند تا از این امتحانات را برای شما شرح بدهم، و اما امتحان اول: أمیرالمؤمنین فرمودند: آنگاه که خداوند به پیامبر(ص) وحی فرستاد، و بار رسالت را بر دوش او گذاشت، من در میان خاندان او کم سن و سال ترین نفر بودم. پیغمبر فامیل ها و بستگان را جمع کرد، و همه را به پذیرش رسالتش دعوت کرد، هیچکدام از آنها دعوت را نپذیرفتند، هیچ یک روی خوش نشان ندادند، نه تنها نپذیرفتند بلکه مخالفت هم کردند، مسخره هم کردند، برای دشمنی با این دعوت برنامه ریزی کردند، تنها کسی که با یقین و با سرور و شادی، و با شتاب دعوت پیغمبر را لبیک گفت، و اسلام را پذیرفت من بودم.

امتحان دوم: قریش برای نابودی پیامبر مشورت ها کردند، به هر کار ممکن دست می زدند و پیوسته در اندیشه قتل پیغمبر بودند، هر راهی به فکرشان می رسید تجربه می کردند، تا اینکه در جلسه ای که شیاطین و ابلیس حضور داشتند، به این نتیجه رسیدند که از هر قبیله قریش جنگجویی انتخاب و معرفی شود، اموزش ببینند؛ به اتفاق هم وارد خانه پیغمبر شوند. پیغمبر را به قتل برسانند، بعد که موضوع قصاص پیش آمد هر قبیله ای از جنگجوی خودش حمایت کند، و همه سالم بمانند، جبرئیل این خبر را برای پیغمبر آورد، اخبار جلسه سران قریش و توطئۀ شوم و تصمیمات آنان را به اطلاع پبغمبر رساند، و شب را که برای حمله تعیین کرده بودند، و حتی زمان حمله را پیغمبر خبر داد، و جبرئیل گفت: خدایت دستور داده از مکه خارج شو و به غار پناه ببر، پیغمبر مرا(أمیرالمؤمنین می فرمایند) در جریان توطئۀ قریش قرار داد، از اخبار جلسه آگاهم کرد و از من خواست، که در آن شب موعود در بسترش بخوابم، و جانم را برای محافظت پیغمبر سپر کنم.من با شتاب هر چه تمام پذیرفتم، و شادمانه به سمت این خطر بزرگ شتافتم، و خوشحال بودم که جانم را فدای پیغمبر می کنم و به جای او کشته شوم...

آخر قصه که رسید، در مسجد کوفه آن جمعی که حلقه زده بودند، همه گریه می کردند، قصه گو علی علیه السلام، گریه کن اصحاب، آن یهودی هم گریه می کرد، بعد از چهارده ابتلاء و امتحان، پرسیدند: یا امیرالمؤمنین، اشاره ای کردید که بعد از این چهارده ابتلاء چیز دیگری هم هست؛ فرمودند: بله، به زودی پیش خواهد آمد، و آن اینست که با خون فرقم، این محاسنم رنگین خواهد شد، این پایان ماجراست.
ببالیم به خودمان و مباهات کنیم که خداوند مهر أمیرالمؤمنین را در دل ما نهاده، و همه ما را از کسانی که مراسم برای أمیرالمؤمنین می گیریم، حتما به شما عنایت دارند، تمام کسانی که در هر کجای جهان قدمی برای أمیرالمؤمنین علیه السلام قدمی برداشتند، برمی دارند، برخواهند داشت، به هر شکلی مورد عنایت خدا هستند، خوشا بحالشان. جوهرۀ غدیر محبت و معرفت است، هر دو را باید داشته باشید، محبت، معرفت.


منبع: کتاب خصال شیخ صدوق، جلدیک، باب روایات هفتگانه، هفتمین روایت




گزارش تصویری؛





شعرخوانی و مدیحه سرایی حاج غلامرضاسازگار









شعرخوانی و مدیحه سرایی حاج غلامرضاسازگار











سخنرانی حجت الاسلام سید جواد بهشتی









حجت‌الاسلام و المسلمين «مهدی محدث‌زاده» نواده شیخ عباس قمی در کنار حجت الاسلام جذبی امام جماعت مسجد روحانی



قرائت زیارت غدیر توسط گروه همخوانی مسجد روحانی



گزارش: سید علی حسینی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۳
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۴
باقر
|
-
|
۱۲:۵۸ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۷
0
2
سلام
ایکاش منبع روایت سخنران درج می شد.
پاسخ ها
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۴:۰۵ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۷
ایکاش حرمت بودم زیر کرمت بود ایکاش ایکاش
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۴:۰۷ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۷
0
3
سلام
اگر اشتباه نکنم نفر وسطی گروه سرود جناب آقای مرتضایی نژاد هستند از دوستان عزیز من که سال هاست ایشان را گم کرده کرده ام میشه یک راه ارتباطی به من بدهید؟
پاسخ ها
مهیار
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۲۲:۲۹ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۷
سلام علیکم.....آدرسش اینه:میدان خراسان-خ شهید حدادعادل-مسجد روحانی......یا علی
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین