۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۷ : ۲۱
عقیق: در ایام عید نوروز بنا داریم در مطالب کوتاهی، خاطرات طنز و جالب و شنیدنی از هیأتها و مداحان برای شما نقل کنیم.
سید مهدی میرداماد مداح اهل بیت (ع) در یکی از خاطرات طنز خود از مجالس روضه میگوید:
از خانه بیرون رفتم و گم شدم
در دوران کودکی و حدوداً ۳ سال داشتم که در محلهای در پایینشهر اهواز از خانه به خاطر بازیگوشی خارج شدم و این خارج شدن همان و سه روز گم شدن هم همان. ما خانواده پرجمعیتی بودیم و از غفلت خانواده استفاده کردم و به بیرون از خانه رفتم. ما ۵ برادر و ۳ خواهر هستیم.
با توجه به اینکه محله کوچک بود و همه آشنا بودند، مدتی محله به هم ریخت. همه به دنبال من میگشتند. اوایل دوران دفاع مقدس بود و شرایط خاصی هم حاکم بود. پدرم میگفت، مادرم سجادهاش را در حیاط خانه برپا کرده بود و سر بر سجاده نماز میگذاشت و دائماً توسل میکرد تا من پیدا شوم.
فردی با پیکان سبز رنگ من را پیدا کرد
خاطرم هست که فردی با یک پیکان سبز رنگ من را سوار کرد و به محله آورد و به دست سید بقال محله داد و گفت این بچه برای آن خانه است، او را به اهل منزل برسان.
مادرم مرا وقف امام زمان کرد
مادر مرحومم بعدها خودش تعریف کرد که آن زمان نذر کرده تا اگر امام زمان(عج) من را به خانه برگرداند، من را طوری تربیت کند که وقف ایشان شوم و در خدمت و نوکری اهل بیت(ع) باشم. بعدها که بزرگتر شدم میگفت تو را امام زمان(عج) به من برگرداند.
بعد از این اتفاق، فضای ذهنی من هم به سمت مداحی و نوکری اهل بیت(ع) تغییر کرد و میتوان گفت این رویداد، نقطه عطفی برای مداح شدن من بود.
منبع:فارس