۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۹ : ۲۲
عقیق: حاج مهدی رسولی با معرفی یک کتاب، کنایهای زد به آنها که جنگ و تلاش دشمن برای ضربه زدن به کشور از مسیر ارز را نمیبییند. او در توئیتر نوشت: «اگر کتاب «جنگهای ارزی» را ما مینوشتیم و میگفتیم، محکوم میشدیم به «توهم توطئه»! حالا که آنان نوشتهاند، شاید برخی باور کنند و در این جنگ ارزی صحنه را بهتر بشناسند!»
کتاب «جنگهای ارزی» روایتی حیرتانگیز از جنگ اقتصادی کشورها با ابزار پول و طلا نوشته جیمز ریکاردز، حقوقدان آمریکایی است. بعد از وقوع بحران مالی سال ۲۰۰۸ میلادی در آمریکا و گسترش آن، دنیا شاهد اتفاقات متناقض و گیجکنندهای بود. به نظر میرسید بنیان تئوریهای رایج اقتصادی بهشدت لرزیدهاند و کشورهایی که روزی داعیهدار آزادی تجارت و عدم دخالت دولت در اقتصاد بودند، از ترس گسترش ورشکستگی شرکتها و لشکر بیکاران، خود به بزرگترین کمککنندگان مالی به شرکتهای خصوصی و ملیکننده بسیاری از آنها تبدیل شدهاند.
در میانه این سراسیمگی، نیاز به کتابی بود که بتواند از تحولات اقتصادی و پولی دنیا رمزگشایی کند. این کتاب باید سه مشخصه مهم داشته باشد. یک، بررسی تاریخ است و اینکه نشان دهد چقدر اتفاقات امروز دنیا در گذشته تکرار شدهاند و چقدر از مصائب امروز اقتصاد دنیا، در تصمیمات غلط و نیاموختن از درسهای گذشته ریشه دارند. دو، این کتاب باید نقش قدرتها و بازیگران مهم بهخصوص آمریکا و دلار این کشور و نیز قدرت نوظهوری به نام چین را در معاملات و معادلات اقتصادی و سیاسی امروز بیان کند. سه، این کتاب باید تئوریها و طرز تفکرات اقتصادی که ما را به اینجا رساندهاند، به زیر تیغ نقد ببرد.
کتاب جنگهای ارزی نوشته جیمز ریکاردز به خوبی توانسته است به هر سه این مسائل به بهترین نحو ممکن بپردازد. ریکادرز با متن روان کتابش توانسته سراسیمگی و سردرگمی را از مخاطبان تحولات اقتصادی و پولی امروز دنیا بگیرد و به آنها نشان دهد جامعه و اقتصاد دنیا در کجای تاریخ ایستادهاند. کتاب او مانند کلیدی است که بسیاری از روابط نامفهوم و گنگ کشورها و ابرقدرتها را از منظر پولی و نقش طلا در این میان را رمزگشایی میکند. زبان نویسنده که به دور از پیچیدگی، قصد انتقال حداکثری دانش به مخاطب عادی را دارد، از ویژگیهای این کتاب است.
بخشی از کتاب جنگهای ارزی
وقتی جراحات جنگ جهانی دوم کاهش یافت، قدرتهای اقتصادی بزرگ متفقین که در راس آنها آمریکا و انگلیس بودند، طرح نظم پولی جهانی را ریختند که هدف اصلی آن، پرهیز از اشتباهات معاهده ورسای و نیز دوره بین دو جنگ جهانی اول و دوم بود. طرح آنها شکل نهایی خود را در «کنفرانس برتون-وودز» پیدا کرد که در ژوئیه سال ۱۹۴۴ در نیوهمپشایر برگزار شد. نتیجه این کنفرانس تصویب مجموعهای از مقررات، ضوابط و تاسیس موسساتی بود که سیستم پولی جهان را برای سه دهه آتی شکل میدادند.
سی سال دوره برقرار بودن سیستم برتون وودز، بین ۱۹۴۳ تا ۱۹۷۳، با اینکه با رکودهای زیادی همراه بود، در مجموع دوره ثبات نرخ ارزها، تورم پایین، نرخ بیکاری پایین، رشد اقتصادی بالا و افزایش درآمدهای واقعی بود. این دوره تقریبا از تمامی جهات، شبیه دوره پس از جنگ جهانی اول بین سالهای ۱۹۲۱ تا ۱۹۳۶ بود. تحت برتون وودز، سیستم پولی جهان از طریق دلار آمریکا که آزادانه توسط اعضا با نرخ ثابت ۳۵ دلار در هر اونس به طلا قابل تبدیل بود، به طلا قلاب زده شد و دیگر ارزها نیز به طور غیرمستقیم از طریق نرخ تبدیل ثابتشان با دلار، به طلا وصل شدند. اعطای وامهای کوتاهمدت به کشورهای خاص در زمان مواجهه با کسری بودجه، از طریق «صندوق بینالمللی پول» انجام میشد. کشورها فقط با اجازه صندوق بینالمللی پول میتوانستند ارزش ارزهای خود را کاهش دهند و این اجازه معمولا فقط زمانی به کشوری داده میشد که دارای کسری تجاری مزمن در کنار تورم بالا میبود. اگرچه برتون-وودز به شکل توافق بینالمللی بزرگی دیده میشد، اما ساختار آن به طور یک جانبه از طرف آمریکا به دیگران دیکته میشد، به این دلیل که در آن زمان قدرت اقتصادی و نظامی آمریکا در مقایسه با دیگر کشورهای جهان، در سطح بسیار بالاتری قرار داشت. این موقعیت برای آمریکا تنها هنگام سقوط شوروی در ۱۹۹۱ دوباره تکرار شد.
با وجود تداوم سیستم برتون وودز تا دهه ۱۹۷۰، بذرهای جنگ ارزی دوم از اواسط دهه ۱۹۶۰ پاشیده شده بود. میتوان شروع جنگ ارزی دوم را از سال ۱۹۶۷ دانست که مقدمات آن در سال ۱۹۶۴ با پیروزی چشمگیر لیندون جانسون در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا پیریزی شد. در حقیقت جانسون سیاست «تسلیحات و کَره» را دنبال میکرد که در این شعار، تسلیحات، اشاره به جنگ ویتنام و کَره، به برنامه اجتماعی «جامعه بزرگ»۲۰۰ از جمله جنگ علیه فقر اشاره داشت.