۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۰ : ۱۶
عقیق: یکی از بهترین منابعی که درباره ماجرای غدیر و خطبه غدیر وجود دارد، حدیثی از امام باقر علیهالسلام در کتاب الإحتجاج نوشته جناب طبرسی از عالمان قرن ششم است. کتاب الاحتجاج، از کتب معتبرى است که علما به آن اعتماد دارند و بدون هیچ دغدغهاى روایات آن را نقل مىکنند.
در شماره قبل تا این قسمت از حدیث مطرح شد که جبرئیل نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و گفت خداوند فرموده از این دین، دو فریضه بر عهدهی تو باقى مانده است که باید آنها را بر قوم خود ابلاغ کنى: فریضهی حجّ و فریضهی ولایت و خلافت بعد از خودت را.
در ادامه روایت میخوانیم: فَنَادَى مُنَادِی رَسُولِ اللَّهِ ص فِی النَّاسِ أَلَا إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ یُرِیدُ الْحَجَّ وَ أَنْ یُعَلِّمَکُمْ مِنْ ذَلِکَ مِثْلَ الَّذِی عَلَّمَکُمْ مِنْ شَرَائِعِ دِینِکُمْ وَ یُوقِفَکُمْ مِنْ ذَاکَ عَلَى مَا أَوْقَفَکُمْ عَلَیْهِ مِنْ غَیْرِهِ فَخَرَجَ ص وَ خَرَجَ مَعَهُ النَّاسُ وَ أَصْغَوْا إِلَیْهِ لِیَنْظُرُوا مَا یَصْنَعُ فَیَصْنَعُوا مِثْلَهُ فَحَجَّ بِهِمْ؛ پس منادىِ رسولالله صلی الله علیه و آله میان مردم ندا داد که همانا رسولالله ارادهی حج دارد تا حج را به شما بیاموزد همانگونه که سایر شرایع دینتان را به شما آموخته است، و شما را با حج آشنا کند همانگونه که شما را با غیر آن آشنا کرد. پس پیامبر از مدینه بیرون آمد و مردم نیز همراه او بیرون آمدند و گوش به سخنان ایشان دادند تا ببینند ایشان چکار میکند تا آنها هم همان گونه رفتار کنند. پس با ایشان عازم حج شد.
وَ بَلَّغَ مَنْ حَجَّ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ مِنْ أَهْلِ الْمَدِینَةِ وَ أَهْلِ الْأَطْرَافِ وَ الْأَعْرَابِ سَبْعِینَ أَلْفَ إِنْسَانٍ أَوْ یَزِیدُونَ عَلَى نَحْوِ عَدَدِ أَصْحَابِ مُوسَى السَّبْعِینَ أَلْفَ الَّذِینَ أَخَذَ عَلَیْهِمْ بَیْعَةَ هَارُونَ فَنَکَثُوا وَ اتَّبَعُوا الْعِجْلَ وَ السَّامِرِیَّ وَ کَذَلِکَ أَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْبَیْعَةَ لِعَلِیٍّ بِالْخِلَافَةِ عَلَى عَدَدِ أَصْحَابِ مُوسَى فَنَکَثُوا الْبَیْعَةَ وَ اتَّبَعُوا الْعِجْلَ وَ السَّامِرِیَّ سُنَّةً بِسُنَّةٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ وَ اتَّصَلَتِ التَّلْبِیَةُ مَا بَیْنَ مَکَّةَ وَ الْمَدِینَة؛ شمار همراهان رسولالله که در حج شرکت کردند، از مردم مدینه و حومهی آن و دیگر اعراب، به هفتاد هزار یا بیشتر میرسید به شمار هفتاد هزار همراه موسى که از ایشان براى هارون بیعت گرفت که بیعت خود را شکستند و از گوساله و سامری پیروی کردند؛ همچنین رسولالله از همراهانش که به تعداد همراهان موسی بودند، برای خلافت علی علیهالسلام بیعت گرفت. پس ایشان نیز همانند آنها بیعتشان را شکستند و از گوساله و سامری پیروی کردند و از مکه تا مدینه صدای تلبیه به گوش میرسید.
فَلَمَّا وَقَفَ بِالْمَوْقِفِ أَتَاهُ جَبْرَئِیلُ ع عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُقْرِؤُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ إِنَّهُ قَدْ دَنَا أَجَلُکَ وَ مُدَّتُکَ وَ أَنَا مُسْتَقْدِمُکَ عَلَى مَا لَا بُدَّ مِنْهُ وَ لَا عَنْهُ مَحِیصٌ فَاعْهَدْ عَهْدَکَ وَ قَدِّمْ وَصِیَّتَکَ- وَ اعْمِدْ إِلَى مَا عِنْدَکَ مِنَ الْعِلْمِ وَ مِیرَاثِ عُلُومِ الْأَنْبِیَاءِ مِنْ قَبْلِکَ وَ السِّلَاحِ وَ التَّابُوتِ وَ جَمِیعِ مَا عِنْدَکَ مِنْ آیَاتِ الْأَنْبِیَاءِ فَسَلِّمْهُ إِلَى وَصِیِّکَ وَ خَلِیفَتِکَ مِنْ بَعْدِکَ حُجَّتِیَ الْبَالِغَةِ عَلَى خَلْقِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع فَأَقِمْهُ لِلنَّاسِ عَلَماً وَ جَدِّدْ عَهْدَهُ وَ مِیثَاقَهُ وَ بَیْعَتَهُ وَ ذَکِّرْهُمْ مَا أَخَذْتُ عَلَیْهِمْ مِنْ بَیْعَتِی وَ مِیثَاقِیَ الَّذِی وَاثَقْتُهُمْ وَ عَهْدِیَ الَّذِی عَهِدْتُ إِلَیْهِمْ مِنْ وَلَایَةِ وَلِیِّی وَ مَوْلَاهُمْ وَ مَوْلَى کُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع. فَإِنِّی لَمْ أَقْبِضْ نَبِیّاً مِنَ الْأَنْبِیَاءِ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِکْمَالِ دِینِی وَ حُجَّتِی وَ إِتْمَامِ نِعْمَتِی بِوَلَایَةِ أَوْلِیَائِی وَ مُعَادَاةِ أَعْدَائِی وَ ذَلِکَ کَمَالُ تَوْحِیدِی وَ دِینِی وَ إِتْمَامُ نِعْمَتِی عَلَى خَلْقِی بِاتِّبَاعِ وَلِیِّی وَ طَاعَتِه.
و چون در عرفات وقوف کرد، جبرئیل از جانب خداوند عزّ و جلّ نزد او آمد؛ و گفت: اى محمد، خداوند عزّ و جل سلام مىرساند و مىفرماید: همانا اجل تو نزدیک و مدت عمرت سپرى شده است و من ترا به چیزى که از آن چاره و گریزى نیست پیش مىبرم. پس عهدت را بگیر و وصیتت را بکن و آنچه از علم و میراث علوم انبیاء پیش از تو و سلاح و تابوتِ سکینه و همهی آنچه از آیات انبیاء نزد توست را به وصى و خلیفهی بعد از خودت، حجّت بالغهام بر خلقم، على بن ابى طالب تسلیم کن و او را به عنوان نشانه براى مردم برپا کن. و عهد و میثاق و بیعت او را تجدید کن و به مردم بیعت و میثاقم را که از ایشان گرفتهام، یادآوری کن و عهدم را که دربارهی ولایت ولیِّ خودم و مولاى ایشان و مولاى هر زن و مرد مؤمن، على بن ابى طالب، با ایشان بستهام را به آنها یادآوری کن.
همانا من هیچ یک از پیامبران را قبض روح نکردم مگر پس از کاملکردن دینم و حجتم و اتمام نعمتم به وسیلهی ولایت اولیای خود و دشمنی با دشمنانم و این همان کمال توحید و دین من و اتمام نعمتم بر خلقم است که به وسیلهی تبعیت و طاعت ولیِّ من حاصل میشود.
نکته اول اینکه امام باقر علیهالسلام در این فراز از حدیث از همان ابتدا نتیجه غدیر را مطرح میکنند؛ به این صورت که آن را به ماجرای عهدشکنی بنیاسرائیل نسبت به موسی علیهالسلام و روی آوردن به گوساله و سامری تشبیه میکنند و میفرمایند امت همانند بنیاسرائیل بیعتشان را شکستند و از گوساله و سامری پیروی کردند. این فراز از حدیث یک پیام قرآنی است، آن زمان که موسی علیهالسلام چهل روز به میقات رفت و هارون را جانشین خویش در امت قرار داد، اما زمانی که بازگشت، مشاهده کرد بنیاسرائیل از سامری پیروی کردهاند و گوسالهپرست شدهاند. آیات 142 تا 150 سوره اعراف و نیز 85 و 86 سوره طه اختصاص به این موضوع دارد. پیامبر صلی الله علیه و آله بارها ماجرای موسی و هارون را نشانهای از ماجرای خویش با امیرمؤمنان قرار دادند؛ حدیث مشهور به «منزلت» در این باره است. حضرت فرمود «أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّاأنـّه لانَبیّ بَعدی»؛ یعنی منزلت تو نسبت به من، به منزله جایگاه هارون به موسی است؛ جز اینکه بعد از من پیامبری نیست.»در فراز دیگر این حدیث، خداوند به پیامبر صلی الله علیه و آله چند نکته را درباره امیرالمؤمنین علیهالسلام یادآور میشوند؛ از جمله آنکه او را به عنوان عَلَم و نشانه معرفی کن، عهد و میثاق درباره ولایت او را تجدید کن، نسبت به این عهد و میثاق تذکر بده. این مسئله گویای آن است که پیامبر صلی الله علیه و آله از سالها قبل بر پایبندی درباره ولایت و وصایت و خلافت امیر مؤمنان تأکید داشتند و در روز غدیر تجدید عهد کردند؛ اما مسلمانان این عهد را اندکی پس از فوت پیامبر شکستند.منبع:تسنیم