کد خبر : ۱۱۶۸۷
تاریخ انتشار : ۲۹ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۷:۵۲
گفتگو با استاد شیخ حسین انصاریان (بخش دوم)

استاد انصاریان: قدیم بی سواد و کم‌سواد نمی‌توانست روی منبر برود

دو دختر و دو پسر داریم. یکی از دخترهایم مدرک فوق لیسانس در رشته الهیات گرفته. او ازدواج کرده و حالا دو فرزند دارد. دامادم هم پزشک است و جوان بسیار متدین و خوبی است...

عقیق: بخش اول گفتگو با استاد شیخ حسین انصاریان را پیش از این خوانده اید. بخش دوم این گفتگو در ادامه می آید.

بخش اول را از اینجا بخوانید.

...خانواده همسرتان چقدر مذهبی بودند؟

پدر خانم من، حاج علی اکبر حاجی پور، مرد درستکار و بسیار مومنی است. او در زمان رژیم شاه با حمایت آیت الله کاشانی و آیت الله خوانساری و علامه سمنانی، خدمت های بسیار مهم و باارزشی به جامعه اسلامی کرد. میزان ایمان او تا اندازه ای است که اقوام نقل می کنند که از ابتدای سن تکلیف تا به حال، نماز شب واذان صبح را ترک نکرده است.

 

از فرزندان تان بگویید. چند دختر و پسر دارید و آنها چه می کنند؟

دو دختر و دو پسر داریم. یکی از دخترهایم مدرک فوق لیسانس در رشته الهیات گرفته. او ازدواج کرده و حالا دو فرزند دارد. دامادم هم پزشک است و جوان بسیار متدین و خوبی است. دختر دیگرم در مقطع دکترای علوم تربیتی تحصیل می کند. پسرهایم هر دو طلبه شده‌اند. البته خودشان اینطور تصمیم گرفته اند.

 

 شما که در منبرهایتان بسیار به اهمیت خانواده تاکید دارید، خودتان چقدر به این موضوع بها می‌دهید؟

من معتقدم اولین مسئولیت افرادی که در لباس روحانیت هستند، این است که با خانواده، اقوام و آشنایان خوش رفتار باشند. درواقع باید به شکلی رفتار کنند که مردم با دیدن رفتار آنها شیفته اسلام شوند.  امروز هر دو پسر من طلبه هستند. معتقدم یکی از دلایل اصلی انتخاب آنها، فضای مذهبی و صمیمی در خانواده ما و ارتباط خوب من با اهل خانه بوده است. من همیشه از خدا می خواهم که طوری باشم که اگر سودی برای اسلام ندارم، لااقل ضرری هم نداشته باشم.

البته خانواده ما هم از طرف پدری و هم از طرف مادری، همگی مذهبی متعادل و منطقی بودند. آنها همیشه با نگاهی باز و دقیق به مسائل نگاه می کردند و هیچ وقت فرزندان خودشان را مجبور نمی کردند که حتما به شکل خاصی فکر کند. به خاطر دارم که پدر بزرگ و مادربزرگ خودم هم با همه با مهربانی رفتار می کردند و همیشه آغوش شان به روی بچه ها و نوه ها باز بود. البته همیشه توجه خاصی به خود من داشتند که تا به حال متوجه دلیل آن نشده ام.

 

به نظر شما یک خانواده دینی باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟

در نظام خانواده ایده آل اسلامی، زن و مرد مکمل یکدیگرند که دست در دست هم این مجموعه مقدس را به سوی کمال هدایت می کنند .اکسیر تقوا در این میان می تواند نقشی اساسی ایفا کند .گاهی عشق با تمام قدرت و عظمتش نمی تواند جلوی فروپاشی بنیان الهی خانواده را به تنهایی بگیرد، مخصوصا عشق‌هایی که بی اساس و بنیان است و بر پایه معیارهای گذرا و ضد اخلاقی  استوار است. 

بنا بر این،  نقش تقوا در حفظ خانواده و پیشگیری از هرزگی ها و به خطر افتادن نسل ها امری انکار ناپذیر است  من در کتاب «نظام خانواده در اسلام» به این موضوع به صورت مفصل پرداخته‌ام، اما خلاصه بگویم، زن و شوهر در خانه با هم سخن از آهنگ زندگى بگویند، از مایحتاج خانه و نیاز یکدیگر و فرزندان حرف بزنند، نسبت به هم اظهار علاقه و محبت کنند، یکدیگر را به حق و صبر توصیه کنند، اسرار هم را حفظ کنند و حرف خانه را به خانه پدر و مادر و اقوام و دوستان نبرند.

یک زن و شوهر مسلمان باید خانه را محل کلام حق، نماز، قرآن و دور از گناهان قرار دهند. مرد از آوردن اهل گناه به خانه  و تشکیل مجالس خلاف حق در منزل بپرهیزد و بداند زیان و ضرر چنین رفتارهایی به خود و زن و بچه اش باز مى رسد.  زن هم باید از اسراف در امور جاری زندگی  و مخارج بیهوده خودداری کند و بداند که هر دینار آن در قیامت حساب و کتاب دارد.

 

ولی امروز متاسفانه برخی از خانواده‌های متزلزل شده‌اند و خیلی زود فرو می‌پاشند. دلیلش چیست؟

وقتی بی‌عفتی وارد جامعه شد، خانواده در معرض آسیب قرار می‌گیرد. مردان اگر به راحتى و به آسانى در تمام صحنه هاى اجتماعى دسترسى به زنان داشته باشند، ضمانتى براى اثبات محبت و دلبستگى آنان به همسرانشان نخواهد بود. همین شرایط کلنگى براى خراب کردن کانون گرم خانواده خواهد شد 

تاکنون بى حجابى برخی زنان، باعث گمراهى میلیونها مرد و به گناه افتادن بسیاری از جوانان شده است. نتیجه این شرایط چیست؟  خیانت و روابط نا مشروع و در نتیجه پدید آمدن هیولای طلاق. در قدیم الایام نظام خانواده در ایران نظامى قوى، مستحکم، بر اساس حیا و عفت، وقار و ادب، ایمان و تقوا بود. طلاق به ندرت پیش می‌آمد. اما  از زمانى که استعمار غرب به دست ولگردى دوره گرد به نام رضاخان پهلوى، حجاب و پوشش قرآن را از بسیارى از زنان به غارت برد، وضع خانه و خانواده به صورت دیگر شد.

همان زمان مرحوم آیت اللّه شاه آبادى پس از مسئله کشف حجاب، بدون ترس از حکومت وقت، بارها در منبر و در مجالس عمومى و خصوصى فریاد زد : رضاخان با به غارت بردن حجاب و کشتن قیام کنندگان علیه بى حجابىپدر مسجد گوهرشاد ،کمر صد و بیست و چهار هزار پیامبر را شکست. ببنید چقدر مساله حجاب و عفاف برای حفظ بنیان خانواده مهم است.


در این شرایط وظیفه عموم مردم چیست؟

آنهایی که پسر و دختر دم بخت دارند، باید هر چه سریع تر اسباب ازواج آنها را فراهم کنند و مسائل اقتصادی را مانع نکنند.  حضرت باقر(ع) مى فرماید: مصیبتى از این شدیدتر نیست که جوان مومنى دختر برادر مومنش را خواستگارى کند، و پدر دختر جواب بدهد، من از این ازدواج عذر مى خواهم زیرا تو از نظر مالى در رتبه من نیستى!

 

 شما امروز یکی از شاخص‌ترین منبری‌های کشور هستید  که خانواده‌های بسیاری در مجالستان شرکت می کنند، کمی هم درباره منبر و اصول آن صحبت کنید.

منبر موفق باید متکی بر منابع دینی عمیق و موثق باشد. نباید به تعریف کردن چند خواب و حکایت بدون سند خلاصه شود. مردمی که پای منبر می‌نشینند، می‌خواهند بهره بگیرند و برای این کار زمان می‌گذارند. روحانی باید بداند به ازای هر ثانیه‌ای که مردم را مشغول می‌کند در محضر خدا مسئول است. باید در بیان جمله به جمله‌اش دقت کند. نکته مهم دیگر هم ضرورت خواندن ذکر مصیبت  درمنبر است. منبری باید قبل از همه مردم خودش دلش بشکند و گریه کند.همه این نکته‌ها را که کنار هم بچینید، متوجه می شوید منبری خوب کیست، البته فضل خدا مهم‌ترین عامل برای زیبا شدن سخنرانی است.


فکر می‌کنید روحانی‌های جوان این روزگار، چنین شرایطی دارند؟

ببینید! من در بسیاری از جلسه‌های شلوغی که در قم دارم، این نکته را روی منبر تذکر داده‌ام که حوزه‌ها باید فکری برای ساماندهی منبرها کنند. اگر نگوییم مجتهد اجازه دارد منبر برود، باید بگوییم که فقط عالم ربانی می‌تواند روی منبر برای مردم حرف بزند.

قدیم‌ها کسانی برای مردم سخنرانی می‌کردند که روی خود کار کرده بودند. در همین تهران خودمان فردی چون حاج میرزا علی آقای هسته‌ای منبر می رفت که مجتهد مسلم بود. محقق خراسانی، سید اسماعیل شفیعی، سید مهدی قوام، سید حسن لواسانی و شیخ علی اکبر برهان منبر می‌رفتند که هر کدام وزنه‌ای بودند. بیسواد و کم‌سواد نمی‌توانست روی منبر برود، اما الان یک بازار آشفته پیدا شده. هر جوانی که منبر می‌رود، دو روز بعد سر و کله‌اش در تلویزیون پیدا می‌شود.

این موضوع را من به آقای ضرغامی هم گفته‌ام. منبر نباید از مسیر قدیمی‌اش خارج شود. متاسفانه اوضاع خیلی فرق کرده است.سخنرانی برای مردم  آدابی دارد که خیلی از جوان‌های امروز نمی‌دانند.

 


ارسال نظر
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۳:۲۳ - ۱۳۹۲/۰۵/۳۰
1
7
درود بر مرد خدا
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین