۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۰ : ۲۰
عقیق:پیغام فتح؛ ویژهنامه چهلمین سالگرد آغاز دفاع مقدس: طی هشت سال دفاع مقدس و سالها بعد از پایان جنگ تحمیلی، یکی از ماندگارترین خاطرات، نواهای حاج صادق آهنگران است.
به تازگی عکسهایی دیدهنشده از این مداح منتشر شده که او را در منطقه عملیاتی مهران، قبل از عملیات مقدماتی والفجر سه (هفتم مرداد ۱۳۶۲) نشان میدهد.
آهنگران در کتاب خاطراتش گفته است: پدرم اهل اهواز، اما اصلیتش دزفولی بود. در هفده سالگی با دختر خالهاش که دزفول زندگی میکرد و سیزده سال داشت، ازدواج کرد. من تیرماه سال ۱۳۳۶ در اهواز به دنیا آمدم. از سن ۴ - ۵ سالگی علاقهی زیادی به خواندن داشتم. البته صدای من ارثی است؛ پدرم صدای خوبی دارد، یکی از عموهایم هم مداح است و من از همان بچگی، دوست داشتم بخوانم.
محل زندگی ما اهواز بود، اما بعضی ایام، مثل تابستانها حدود چند ماهی را دزفول زندگی میکردیم. یادم هست، پنج ساله بودم که ملای روضهخوانی که کور هم بود، به خانه ما در دزفول میآمد و روضه میخواند. مادربزرگ پیری داشتم که مینشست و گوش میکرد. همیشه کنار او مینشستم و همان طور که ملا میخواند، از بس به خواندن علاقه داشتم، شروع میکردم به خواندن و داد و فریاد کردن، طوری که ملا کلافه میشد. یک بار به مادر بزرگم گفت: «یا من بخونم یا این بچه!»
وقتی که میرفت، شروع میکردم مثل او روضه خواندن؛ حتی مثل او راه میرفتم و عصا میزدم. همسایهها که این حالات مرا میدیدند، به مادرم میگفتند این بچه حتما برای خودش ملای روضهخوان میشود، مواظب باش چشم نخورد. همین طور هم شد. لکنت زبان بسیار ناجوری گرفتم و به هیچ عنوان نمیتوانستم حرف بزنم. تا مدتی درگیر لکنت زبان بودم. با تقویتهای خوراکی که مادرم روی من انجام داد، کمکم این لکنت زبان برطرف شد و بعد چند وقت کاملاً از بین رفت.
منبع:فارس