۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۵ : ۱۸
عقیق:حضرت آیت الله مظاهری، سلسله دروس اخلاقی با موضوع «شرح چهل حدیث اخلاقی» داشته اند که مطالب شنیدنی و خواندنی این استاد اخلاق حوزه در شماره های مختلف تقدیم نگاه شما خوبان خواهد شد.
- حدیث بیست و هشتم: گناهان تازه تازه، بلاهای تازه تازه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
«رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری وَ یَسِّرْ لی أَمْری وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانی یَفْقَهُوا قَوْلی»
روایتی از امام هشتم، حضرت رضا «سلاماللهعلیه» در برخی کتب روایی، از جمله در کافی شریف نقل شده که میفرمایند:
«کُلَّمَا أَحْدَثَ الْعِبَادُ مِنَ الذُّنُوبِ مَا لَمْ یَکُونُوا یَعْمَلُونَ أَحْدَثَ اللَّهُ لَهُمْ مِنَ الْبَلَاءِ مَا لَمْ یَکُونُوا یَعْرِفُونَ» [۱]
هرگاه مردم به گناهانی تازه، که قبلاً به انجام آن نمی پرداختند، آلوده شوند، خداوند متعال آنان را به بلاهایی جدید که تاکنون نمیشناختهاند، مبتلا میسازد. یعنی گناهان تازه تازه، بلاهای تازه تازه میآورد. بعضی گناهان قبلاً نبوده و تازه پیدا شده است؛ بعضی بلاها هم نبوده و تازه پیدا شده است.
روایت دو معنا دارد؛ یک معنای ظاهری و یک معنای دقّی، فلسفی و عرفانی.
معنای ظاهری روایت که به تجربه نیز اثبات شده، همان است که بیان شد؛ گناهان تازه تازه، بلاهای تازه تازه به همراه دارد. مثلاً رباخواری یک گناه قدیمی است، تازه نیست، قرآن میفرماید: «یَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ یُرْبِی الصَّدَقاتِ» [۲]؛ امّا استفاده از حیلۀ شرعی در رباخواری، گناهی تازه است که بلای جدید در پی دارد. قبلاً رشوهخواری بوده است، اموال اهل رشوه هم بیبرکت بوده است، ولی دریافت رشوه با کلاه شرعی و بهعنوان حق و حساب، گناه جدیدی است که به آن اضافه شده است.
اعمال منافی عفّت، زنا و فحشاء در بین امتهای گذشته سابقه دارد، بلای مربوط به آن نیز طبق روایات، شیوع مرگهای ناگهانی یا «موت فجأه» است. [۳] امّا گناه تازهای که در زمان حاضر در جامعه رخنه کرده، رفیقبازی و ارتباط و دوستی با نامحرم است. عشقهای کاذب و خانمانسوز بین دخترها و پسرها و زنها و مردها، بلاهای جدید و بیسابقه در پی دارد.
از این دست مثالها برای گناهان تازه و بلاهای ناشی از آن فراوان است.
اما قطع نظر از معنای ظاهری که نباید دست از آن برداریم، این روایت یک معنای باطنی هم دارد که همان قانون تجسّم عمل است.
از قرآن استفاده میشود که اعمال ما هر چه باشد، گفتار ما کردار ما، حتی افکار ما، نابود نمیشود، به حسب ظاهر ممکن است نابود شود، امّا آن اعمال و افکار، تجسّم دارد و نوعی صورت متناسب برای آن پدید میآید. تنها در یک صورت عمل نابود میشود و آن هم وقتی است که انسان از گناه خویش توبه کند.
قرآن کریم میفرماید: «إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَنات» [۴].
بعضی از بزرگان معتقدند که اعمال انسان، با توبه هم نابود نمیشود، بلکه لعان اتفاق میافتد، یعنی بین انسان و اعمالش فاصله میافتد. آنها میگویند: وقتی کسی مرتکب گناه شود، تجسّم عمل او پیدا میشود و نابود شدنی نیست، امّا اگر توبه کند، گناهش آمرزیده میشود و تجسّم آن اعمال بایگانی میشود و دیگر به او ضرر نمیزند و در برزخ و قیامت، آن اعمال را ندیده و رسوا نخواهد شد.
استاد بزرگوار ما حضرت امام «قدّسسرّه» میفرمودند: این خلاف ظاهر آیه است. آیۀ شریفه میفرماید: «یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَنات»، یعنی پروندۀ سیاه و پر از گناه نابود میشود و پروندۀ درخشانی که صفحۀ اولش ثواب توبه است، برای او مفتوح میگردد. [۵]
آنچه تردیدی در آن راه ندارد و همۀ بزرگان بدان معتقدند، این است که هر عملی، تجسّمی دارد و در خصوص گناهان تا وقتی انسان توبه نکرده، تجسّم عملش باقی است. بزرگانی نظیر صدر المتألهین «رحمتاللهعلیه» بحثهای مفصّلی راجع به تجسّم عمل دارند، آیات و روایات نیز در این زمینه فراوان است.
از مجموع آیات، روایات و اقوال بزرگان چنین استفاده میشود که اعمال انسان، صورتبندی میشود. مثلاً غیبت، چون که نیش است، به صورت مار و عقرب در میآید.
این سخنهای چو مار و کژدمت مار و کژدم میشود گیرد دمت
مار و عقرب حاصل از غیبت و گناهان نظیر آن، در همین دنیا هست، ولی چون صورت برزخی دارد، پس از مرگ قابل مشاهده است. اعمال افراد حقه باز و متظاهر، بهصورت روباه در میآید. خود انسان هم اگر دچار تکرار گناه شود، هویتش تغییر یافته، به صورت سگ یا گرگ یا میمون درمیآید. کسانی که چشم بصیرت دارند، در همین دنیا صورت حیوانی افراد را میبینند. قرآن کریم میفرماید:
«یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أَمَداً بَعیداً» [۶]
دنیا و آخرت، یک سکۀ دو رو است؛ اینجا ظاهرش است و باطنش در قیامت عیان میگردد. هرچه اینجا هست و هر عملی اینجا انجام شد، آنجا حاضر است.
قرآن در ادامۀ آیه میفرماید: «وَ یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ» [۷]؛ ای انسان! خدا رأفت دارد، خدا مهربان است که زنگ خطر میزند و میگوید: هرچه در این دنیا انجام دادی، در قیامت حاضر شده است؛ اگر خوب است، خوب و اگر بد است، همان بد برای او حاضر میشود. به اندازهای رسوا میشود که میگوید: خدایا! ای کاش بین من و این اعمال، خیلی فاصله بود. ای کاش! اعمالم را نمیدیدم و مردم هم نمیدیدند.
گاهی «تجسّم عمل» با «تناسخ» اشتباه گرفته میشود. «تناسخ» شبهۀ غلط و نامربوطی است که بر اساس آن میگویند: روح انسان، بعد از مرگ وارد بدن دیگری میشود؛ اگر آدم خوبی باشد در بدن انسان صالح و خوبی میرود و چنانچه بد باشد، داخل بدن یک انسان بد خواهد شد. تناسخ به این معنا غلط است. به قول صدرالمتألهین: برگشت فعل به قوه محال است. امّا نوعی تناسخ داریم که مورد امضای قرآن است. آن تناسخ چیست؟ آن است که انسان به جای اینکه کامل بشود و در قیامت بگوید: «هاؤُمُ اقْرَؤُا کِتابِیَهْ» [۸]، اعمال بد او بر هویتش اثر میگذارد و هویت انسانی وی را به هویت حیوانی مبدّل میسازد. [۹]
از دیدگاه قرآن و روایات، سه گونه «تجسّم عمل» داریم. یک «تجسّم عمل» در دنیا و یک «تجسّم عمل» در آخرت و نوع سوّم آن، هم در دنیا و هم در آخرت است.
نوع اوّل تجسّم عمّل که مربوط به دنیاست، آن است که تمام اعمال آدمی -خوب یا بد- در زندگی دنیایی او تأثیر دارد. کارهای نیک او موجب پیدایش حیات طیّب و زندگی سالم و با ارزش میشود و کارهای بد و ناشایست هر شخصی، زندگی ناسالم و بیارزش برایش خواهد ساخت: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُون» [۱۰].
نوع دوّم «تجسّم عمل» مربوط به آخرت است؛ به این معنی که اعمال هر انسانی، دارای یک صورت ملکوتی است و همهجا او را همراهی میکند. اعمال خوب به صورت مونس خوب و اعمال بد به شکل همراه بد، ظاهر و مجسّم خواهد شد.
قرآن کریم میفرماید: «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ» [۱۱]؛ نمیفرماید که جزایش را میبیند، بلکه خود عمل را میبیند. یعنی در برزخ، شب اول قبر و در قیامت، عمل خویش را میبیند. از قرآن فهمیده میشود بهشت الان موجود است: «أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقینَ» [۱۲]؛ امّا نعمتهای بهشتی را خود بندگان با اعمال صالح به بهشت میفرستند. قرآن میفرماید که به اهل بهشت خطاب میشود: «کُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنیئاً بِما أَسْلَفْتُمْ فِی الْأَیَّامِ الْخالِیَةِ» [۱۳]؛ بخورید و بیاشامید، نوش جانتان، اینها را خودتان فرستادهاید.
آتش جهنّمش هم همین است، خدا جهنّم دارد، الان مخلوق است، امّا تبعات جهنّم و عذابهای آن، مال خدا نیست، مربوط به اعمال بندگان است. از اینرو به آنها خطاب میشود: «ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أَیْدیکُم» [۱۴]. در آیۀ دیگر میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ» [۱۵]؛ خودت این آتش را فراهم کردهای! آتش درون تو جهنّم میشود. این آتش در دنیا در درون انسان است و کار نمیکند، ولی در قیامت کارساز میشود.
تجسّم عمل یک نیروی کنترلکننده برای انسان است و اگر کسی بی تفاوت نباشد، توجه داشته باشد که اعمالش چه تجسّمی دارد، حتماً متنبّه میشود.
مرحوم آیتالله حاج میرزا علی آقا شیرازی «رحمتاللهعلیه» یکی از علمای بزرگ اصفهان و مورد تأیید و احترام همۀ علما و مراجع تقلید بود. خصوصاً استاد بزرگوار ما آیت الله بروجردی «رحمتاللهعلیه» احترام ویژهای برای او قائل بودند.
ایشان از نظر تقوا زبانزد خاص و عام بود. شهید مطهری «رحمتاللهعلیه» که مدتی در درس آقای شیرازی حاضر میشد، از قول ایشان چنین نقل میکند: شبی خواب دیدم که از دنیا رفتهام و مرا تشییع جنازه کردند و در قبر گذاشتند و پس از خاکسپاری همه رفتند. من در قبر تنها بودم که ناگهان دیدم یک سگ سفید به درون قبر آمد. دریافتم که این سگ، تندخویی من است و به این صورت تجسّم یافته است. همان موقع، امام حسین «سلاماللهعلیه» تشریف آوردند و فرمودند: مضطرب نباش، من آن را از تو جدا میکنم.
حاج میرزا علی آقا شیرازی قدری در درس یا غیر آن عصبانی میشده است. البته ایشان در اثر تقوای شدیدی که داشت، از اهانت و تحقیر و این قبیل گناهان به دور بود، امّا همین مقدار عصبانیّت بهصورت یک سگ مجسّم شده است. از آنجا که آن عالم ربانی، بسیار اهل توسّل به اهل بیت «سلاماللهعلیهم» بود، امام حسین «سلاماللهعلیه» به دادش رسیده بودند.
«تجسّم عمل» شکل سوّمی نیز دارد که مربوط به هویّت انسان میشود. به گونهای که اعمال نیک و بد هر انسانی، هویّت او را میسازد و در دنیا و آخرت، یک شخصیّت نیکو و شایسته یا یک شخصیّت حیوانی و پست، برای او پدید میآورد.
قرآن کریم میفرماید: «وَ کُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فی عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ کِتاباً یَلْقاهُ مَنْشُوراً، اقْرَأْ کِتابَکَ کَفی بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسیباً» [۱۶]
در آیاتی از قرآن کریم نظیر «قالَ اخْسَؤُا فیها وَ لا تُکَلِّمُونِ» [۱۷] یا «لَهُمْ فیها زَفیرٌ وَ شَهیق» [۱۸]، آدمیان به حیوانات تشبیه شدهاند. خداوند متعال قصد اهانت به بندگان خویش را ندارد، بلکه برخی از آنها خودشان هویّت انسانی را مبدّل به هویّت حیوانی کردهاند و این آیات، به بیان واقعیّت وجود آنان میپردازد.
ابا بصیر میگوید به امام باقر «سلاماللهعلیه» گفتم: چقدر امسال حاجی به حج آمده است! فرمودند: «مَا أَکْثَرَ الضَّجِیجَ وَ أَقَلَّ الْحَجِیج» [۱۹]؛ سر و صدا خیلی است، امّا حاجی کم است. میگوید: نفهمیدم منظور امام باقر «سلاماللهعلیه» چیست؟ ایشان فرمودند: از درز انگشتهایم نگاه کن. نگاه کردم دیدم که تعداد زیادی حیوان در حال طوافند و در بین آنها تعداد بسیار کمی انسان هم هستند.
موش و بقر و پلنگ و خرگوش شمار زین چهار چو بگذری نهنگ آید و مار
مباحث مربوط به تجسّم عمل، مفصّل است، امّا بحث کنونی ما، راجع به تجسّم عمل در دنیاست که به آن «مکافات عمل» [۲۰] نیز گفته میشود.
قرآن کریم میفرماید: «وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْیَةً کانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً یَأْتیها رِزْقُها رَغَداً مِنْ کُلِّ مَکانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما کانُوا یَصْنَعُونَ» [۲۱]؛ به پیامبر گرامی «صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» خطاب میکند که برای آنها بگو: جامعهای در رفاه بود، علاوه بر این، افراد آن جامعه از زندگی منهای غم، غصه، دلهره، اضطراب خاطر و نگرانی برخوردار بودند، امّا آنها کفران نعمت کردند، یعنی مرتکب گناه شدند. گناه آنان موجب شد نعمتها به نقمت و بدبختی مبدّل گردد. امنیت آن جامعه، به ناامنی و شادی افراد آن به غم و غصه مبدّل شد. برکت از بینشان رفت و دچار کمبود و نارسایی و گرانی و قحطی شدند.
قرآن کریم در آیات دیگری، مکافات عمل را با عباراتی نظیر: «بِما کانُوا یَصْنَعُونَ» و «بِما کانُوا یَکْسِبُونَ» و «جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ» به بندگان گوشزد میکند. [۲۲]
به قول شاعر:
از مکافات عمل غافل مشو گندم از گندم بروید جو ز جو
این شعر عوامانه، یک حقیقت مسلّم و قطعی در قرآن شریف است. چنانکه در آیۀ دیگری میفرماید: «وَ لَو أَنَّ اَهْلَ الْقُری امَنُوا وَ اتَّقَوا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْاَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَاَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ» [۲۳]؛ ایمان، تقوا و عمل صالح، برکات آسمانها و زمین را به سوی انسان سرازیر میکند و اگر غیر آن باشد، کیفر و مکافات دارد که البته خود انسان پدید آورده است.
بنابراین هر عمل خیر و صالح انسان، نتیجۀ خیر برای او دارد و هر عمل ناشایست، در همین دنیا مجازات و کیفر خواهد داشت تا به کیفر آخرت برسد. حتی اعمال مخفیانه و پنهانی انسان، بازتاب آشکار و علنی خواهد داشت.
امام صادق «سلاماللهعلیه» میفرمایند: امکان ندارد بندهای در نهان کار خیری بهجا آورد و با گذشت روزگار خداوند برایش خیری ظاهر نسازد؛ نیز ممکن نیست کسی مخفیانه مرتکب عمل شرّی شود و خدای تعالی، با گذشت زمان، شرّی برایش آشکار نکند: «مَا مِنْ عَبْدٍ أَسَرَّ خَیْراً فَذَهَبَتِ الْأَیَّامُ أَبَداً حَتَّی یُظْهِرَ اللَّهُ لَهُ خَیْراً وَ مَا مِنْ عَبْدٍ یُسِرُّ شَرّاً فَذَهَبَتِ الْأَیَّامُ أَبَداً حَتَّی یُظْهِرَ اللَّهُ لَهُ شَرّاً» [۲۴]
از این گذشته، قرآن میفرماید: اعمال خوب تو موجب عاقبت بهخیری برای فرزندان تو و تأمین آتیه برای آنهاست؛ چنانکه اعمال بد تو، برای آنان خسران و ذلّت به همراه خواهد داشت: «وَ لْیَخْشَ الَّذینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللَّهَ وَ لْیَقُولُوا قَوْلاً سَدیداً» [۲۵].
در این خصوص برخی اشکال وارد میکنند که گناهکار مرتکب گناه شده، چرا فرزندانش باید مکافات عمل او را ببینند؟ پاسخ این است که این مکافات از طرف خدا نیست، بلکه نتیجۀ عمل آن شخص است و دامن فرزندانش را میگیرد. نظیر وقتی که یک نادان آتشی در یک اتاق روشن میکند و هرکه در آن اتاق است را میسوزاند، حتی طفل بیگناه درون گهواره خواهد سوخت. خدا که آنها را نسوزانده، بلکه آن شخص نادان آتش را برافروخته است. گناهِ گناهکار نیز همین حالت را دارد و مثل آتش، دامن همه را میگیرد؛ امّا پروردگار عالم از سر لطف و رحمت خود، به افراد بدون تقصیر و به فرزندان شخص گناهکار پاداش میدهد و برای آنها جبران میکند.
راجع به بلاهای اجتماعی نیز شبیه این اشکال را وارد میکنند. میگویند: عدهای در اجتماع مرتکب گناه میشوند، چرا بلا و مصیبت برای همه میآید؟ جوابش را امام باقر «سلاماللهعلیه» دادهاند. ایشان میفرمایند: به شعیب نبی «سلاماللهعلیه» خطاب شد: صد هزار نفر از قوم تو دچار عذاب میشوند؛ چهل هزار نفر آنها افراد شرور و گناهکار و شصت هزار نفر، خوبان امت هستند. گفت: خدایا بدها به آتش گناهشان میسوزند. خوبها چرا عذاب میشوند؟ خطاب شد: برای اینکه بدها گناه میکردند و خوبها بیتفاوت بودند و امربهمعروف و نهیازمنکر نکردند. [۲۶]
بنابراین همه باید توجه داشته باشند که مکافات عمل، تقصیر خداوند نیست و آن ذات بیهمتا برای کسی بد نخواسته و نمیخواهد، بلکه گناهان فردی و اجتماعی، خودبخود موجب مکافات عمل میشود. بهخصوص طبق فرمایش امام رضا «سلاماللهعلیه» گناهان تازه تازه، بلاهای تازه تازه نیز به دنبال دارد.
قرآن کریم بسیاری از بلاها و مصیبتها را تقصیر خود انسان، یا جامعه میداند: «وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثیرٍ» [۲۷]؛ پروردگار متعال، از سر مرحمت به بندگان، بیشتر گناهان آنان را ندیده می گیرد، وگرنه مکافات عملشان بیش از این بود.
در آیۀ دیگری میفرماید: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذیقَهُمْ بَعْضَ الَّذی عَمِلُوا» [۲۸]؛ بیشتر اوقات، مصیبتهایی مانند سیل، زلزله، خشکسالی و قطع نزولات آسمانی، شیوع بیماریهای ناعلاج، مکافات اعمال بندگان است که باید در این دنیا بچشند. البته بیان شد که گاهی افراد بدون تقصیر نیز دچار مصیبت میشوند و در واقع، به گناه دیگران میسوزند و خداوند متعال برای آنها جبران میفرماید.
ظلم، حقّالنّاس، تبعیض، حقّهبازی، غصب، دروغ، نیرنگ، بیعفّتی، بیغیرتی، بیحجابی، احتکار، تورّم، گرانفروشی، کمفروشی، یا غیبت، تهمت، اهانت و گناهانی از این قبیل، در دنیا مکافات دارد و بیشتر بلاها، ناشی از شیوع این گناهان است.
امام سجّاد «سلاماللهعلیه» میفرمایند: ظلم در قضاوت، شهادت دروغ، کتمان حق، خودداری از ادای زکات، کوتاهی در قرض دادن، یاری نکردن محرومان و سنگدلی نسبت به فقرا و نیازمندان و نیز ظلم به یتیمان و نیازمندان و رد کردن سائلان و محرومان، گناهانی هستند که باران نافع آسمان را حبس میکنند: «الذُّنُوبُ الَّتِی تَحْبِسُ غَیْثَ السَّمَاءِ جَوْرُ الْحُکَّامِ فِی الْقَضَاءِ وَ شَهَادَةُ الزُّورِ وَ کِتْمَانُ الشَّهَادَةِ وَ مَنْعُ الزَّکَاةِ وَ الْقَرْضِ وَ الْمَاعُونِ وَ قَسَاوَةُ الْقُلُوبِ عَلَی أَهْلِ الْفَقْرِ وَ الْفَاقَةِ وَ ظُلْمُ الْیَتِیمِ وَ الْأَرْمَلَةِ وَ انْتِهَارُ السَّائِلِ وَ رَدُّهُ بِاللَّیْل» [۲۹].
پی نوشت ها:
[۱] . الکافی، ج۲، ص ۲۷۵
[۲]. بقره، ۲۷۶: «خدا از [برکتِ] ربا میکاهد، و بر صدقات میافزاید.»
[۳]. الکافی، ج ۲، ص ۳۷۴.
[۴]. فرقان، ۷۰: «مگر کسی که توبه کند و ایمان آورد و کار شایسته کند. پس خداوند بدیهایشان را به نیکیها تبدیل میکند»،
[۵]. ر. ک: سیروسلوک؛ منزل دوّم: توبه.
[۶]. آلعمران، ۳۰: «روزی که هر کسی آنچه کار نیک به جای آورده و آنچه بدی مرتکب شده، حاضر شده مییابد؛ و آرزو میکند: کاش میان او و آن [کارهای بد] فاصلهای دور بود.»
[۷]. آلعمران، ۳۰: «. و خداوند، شما را از [کیفر] خود میترساند، و [در عین حال] خدا به بندگان [خود] مهربان است.»
[۸]. حاقه، ۱۹: «بیایید و کتابم را بخوانید.»
[۹]. ر. ک: الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، ج ۹، ص ۲تا۶ و ۱۳تا۲۲.
[۱۰]. نحل، ۹۷: «هرکس از مرد یا زن، عمل نیک انجام دهد در حالی که ایمان داشته باشد، پس او را بیتردید (در دنیا) به زندگی پاکیزهای زنده خواهیم داشت و (در آخرت) پاداششان را در برابر عملهای بسیار خوبشان خواهیم داد.»
[۱۱]. زلزله، ۷: «پس هر که هموزن ذرّهای نیکی کند [نتیجه] آن را خواهد دید.»
[۱۲]. آلعمران، ۱۳۳: «[و] برای پرهیزگاران آماده شده است.»
[۱۳]. حاقه، ۲۴: «بخورید و بنوشید، گواراتان باد، به [پاداش] آنچه در روزهای گذشته انجام دادید.»
[۱۴]. آلعمران، ۱۸۲: «این [عقوبت] به خاطر کار و کردار پیشین شماست.»
[۱۵]. تحریم، ۶: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، خودتان و کسانتان را از آتشی که سوخت آن، مردم و سنگهاست حفظ کنید.»
[۱۶]. اسراء، ۱۴-۱۳: «و کارنامه هر انسانی را به گردن او بستهایم، و روز قیامت برای او نامهای که آن را گشاده میبیند بیرون میآوریم. نامهات را بخوان؛ کافی است که امروز خودت حسابرس خود باشی.»
[۱۷]. مؤمنون، ۱۰۸: «[بروید] در آن گم شوید و با من سخن مگویید.»
[۱۸]. هود، ۱۰۶: «و امّا کسانی که تیرهبخت شدهاند، در آتش، فریاد و نالهای دارند.»
[۱۹]. مناقب آل ابیطالب، ج ۴، ص ۱۸۴.
[۲۰]. ر. ک: معرفت نفس، ج ۶، ص ۳۱ تا ۴۸.
[۲۱]. نحل، ۱۱۲: «و خدا شهری را مثل زده است که امن و امان بود [و] روزیش از هر سو فراوان میرسید، پس [ساکنانش] نعمتهای خدا را ناسپاسی کردند، و خدا هم به سزای آنچه انجام میدادند، طعم گرسنگی و هراس را به [مردم] آن چشانید.»
[۲۲] . مائده، ۱۴و۶۳؛ نحل، ۱۱۲؛ انعام، ۱۲۹؛ واقعه، ۲۴و ...
[۲۳]. اعراف، ۹۶: «اگر اهل شهرها ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم ولی (آنها حقّ را) تکذیب کردند، ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم».
[۲۴] . الکافی، ج۲، ص۲۹۴.
[۲۵]. نساء، ۹: «و آنان که اگر فرزندان ناتوانی از خود بر جای بگذارند بر [آینده] آنان بیم دارند، باید [از ستم بر یتیمان مردم نیز] بترسند. پس باید از خدا پروا دارند و سخنی [بجا و] درست گویند.»
[۲۶]. الکافی، ج ۵، ص ۵۶.
[۲۷]. شوری، ۳۰: «و هر [گونه] مصیبتی به شما برسد به سبب دستاورد خود شماست، و [خدا] از بسیاری درمیگذرد.»
[۲۸]. روم، ۴۱: «به سبب آنچه دستهای مردم فراهم آورده، فساد در خشکی و دریا نمودار شده است، تا [سزایِ] بعضی از آنچه را که کردهاند به آنان بچشاند.»
[۲۹]. معانی الأخبار، ص ۲۷۱.