۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۵ : ۲۱
عقیق:امیرحسین کسائی: مناجاتخوانی یکی از رسوم دیرین ایرانیان و مسلمانان است که در برخی از ایام سال همچون ماه رمضان، جایگاه و جلوه بیشتری دارد. مناجاتخوانی به زعم بسیاری متفاوت از مداحی و روضهخوانی است که جای بحث و بررسی دارد. مهدی سماواتی از مناجاتخوانهای مطرح و قدیمی کشور است که شهرتش در میان مردم نیز به واسطه یکی از مناجاتخوانیهایش است. این مناجاتخوان و مداح اهل بیت(ع) فرزند حاج غلامعلی سماواتی است که از پیرغلامان و روضهخوانان قدیمی کشور است.
با فرارسیدن شبهای قدر و گذشت حدود دو دهه از برنامههای مناجاتخوانی ماه رمضان امسال فرصتی دست داد تا با مهدی سماواتی گفتوگویی داشته باشیم و از روند مداحی و مناجات خوانی بگوییم. ماحصل این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
خودرُو بهعمل آمدن مداح موجب خطا و اشتباهش میشود
پدرتان مداح و روضهخوان قدیمی بودند. این موهبت در مداح شدن شما چقدر تاثیرگذار بود و چگونه فوت و فن مداحی را از ایشان آموختید؟
پدر من الحمدلله در کِسوت مداحی بودند و پدربزرگ من هم توفیق ستایشگری، مداحی و روضهخوانی اهلبیت (ع) را داشت. پس من در دامن همین روضه و روضهخوانی چشم باز کردم و تا به امروز ادامه حیات دادم.
در شعری داریم:
«گلهای باغ دهرَند از هر جهت جوانان/ پیران درون این باغ، هستند باغبانان
از بهر آن که یک گل، خودرُو عمل نیاید/ حق اختیار اینان، دادهست دست آنان»
امتیاز بزرگی که خداوند متعال به این حقیر از ابتدا داد، این بود که زیر سایه پدر بزرگوار بودم و هستم. ایشان توصیهها را به موقع، دقیق و خیلی وقتها موشکافانه میدادند. من به بعضی از دوستان هم گفتم ایشان خواندن من را میدید و تمام چیزهایی که باید تذکر بدهند، یادداشت میکرد و توصیههای ریز و درشت را عنوان میکرد. این برای کسی که زیر نظر استاد تربیت شود، امتیاز بسیار بزرگی است تا خودرو عمل نیاید. اگر خدایی ناکرده این امتیاز را نداشته باشد امکان اینکه خطا برود، اشتباه کند یا آن چیزی که باید ارائه بدهد را ندهد، وجود دارد.
هم کلاس مداحی و هم پای منبر استاد برای مداح شدن نیاز است
با این وصف و تجربهای که در این آموزش کسب کردید، قائل به برگزاری کلاس مداحی هستید یا آموختن تجربی پای منبر را قبول دارید؟
هر دو مهم است؛ هم پای منبر و هم کلاس. شما اگر کلاس هم بروید، اگر استاد معقولی داشته باشید، حتماً این را توصیه میکند که هم پای منبرهای مختلف بنشینید و منبر را درک و از فضای مجلس استفاده کنید و هم نکاتی را که آن کسی که دارد به عنوان یک پیشکسوت میخواند، دریافت و استفاده کنید. هر دو مهم است.
مداح بدون شناخت و قرابت به ممدوح تنها یک خواننده است
قبلتر اشاره داشتید که مداح باید مُتخلقِ به اخلاق باشد و استاد اخلاق داشته باشد که اگر اینگونه نباشد مشابه یک خواننده است. در این زمینه چه توصیههایی به جوانان دارید؟
به اعتبار مداحی، طبیعی است که ما باید ممدوح خودمان را بشناسیم. باید کسی را که مدح میکنیم، بشناسیم تا بتوانیم به نحو احسن مدح کنیم. این کفایت نمیکند که من مثلاً شعر بلد باشم و صدای خوبی داشته باشم. این ممدوح را من و امثال من وقتی میتوانیم بشناسیم که به آنها نزدیک شویم و برای نزدیکشدن به این ذوات مقدسه، مشخص است که طبیعتاً اخلاق، تقوا و اخلاص لازم است. یعنی اگر این طهارتهای باطنی نباشد، من نمیتوانم نزدیک شوم و نور و معرفت بگیرم و آنها را درک کنم و چون این اتفاق نمیافتد، چیزی هم نمیتوانم به مردم بدهم.
در روایت داریم: «کُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ، یعنی مردم را بدون زبانتان دعوت کنید.» یعنی راه رفتن شما، نشستن و برخاستن، صحبت کردن و آداب و معاشرت و زندگی با مردم، در خانه و در اجتماع باید نمایانگر این باشد که شما چیزهایی یاد گرفتید و به مردم یاد میدهید تا بتوانید مردم را به مکتب و موالیان خود دعوت کنید. قطعاً این لازم و واجب است. اگر ما از اینها خارج شویم طبیعتاً یک شعر و یک صدایی میشود و به کسی که صرفاً فقط میخواهد بخواند، شباهت پیدا میکند.
حرکت در مسیر سیره اهل بیت(ع) دنیا و آخرت مداح را آباد میکند
پس توصیه شما به مداحان جوان این است که به سمت شناخت سیره اهلبیت(ع) حرکت کنند؟
قطعاً غیر از این نیست. اگر اینگونه نباشد، اولین کسی که ضرر میکند و درجا میزند، خود شخص است؛ بلکه شاید خسارت هم ببیند. ما باید ببینیم موالیان چه مسیری را رفتند و با همه ظرفیتمان درک و آن را به مردم تبلیغ کنیم که این مسیر را بیایند، به درِ خانه اهلبیت بیایند تا دنیا و آخرتشان آباد شود.
نوحه باید ثمرهای برای مخاطب داشته باشد؛ وگرنه شعر و آواز است
شما یکی از مداحانی هستید که همچنان با سبکهای قدیمی و به تعبیری دفاع مقدسی میخوانید. در جایی نسبت به سبکسازیهای جدید و بیمحتوا شدن آنها هم گلایه کردید. اهمیت محتوا در نوحه تا چه حدی است و آیا با سبکسازیهای جدید مخالفید؟
از بزرگان و پیشکسوتان شنیدم که سبک سنتی را از دست ندهیم و از آن فاصله نگیریم. این قطعاً به این منظور نیست که مثلاً شعری که ۵۰ سال پیش فلانی خوانده است تا عمر داریم همان را بخوانیم. نه اصلاً این نیست. شعر باید عوض شود. اگر میشود شعر جدیدتر و سبک جدیدتر باشد؛ منتها منظور ما از سبک سنتی، آن خصوصیاتی است که در آن سبک باید تا آخر رعایت شود؛ یعنی هیچ برو و برگردی ندارد.
خصوصیت سبک سنتی این بود که شعر فاخر میخواندند. ادبیات قوی بود و با خیلی از روایات، احادیث و سیره اهلبیت(ع) منطبق بود. طبیعی است اگر شعری از این خصوصیت برخوردار نباشد، فقط شعر جدید و نو است و فقط واژههای جدید دارد. طبیعتاً اینها نمیتواند قابل قبول باشد؛ زیرا راهی به مخاطب نشان نمیدهد.
مخاطب دوست دارد یک صدا و آوازی بشنود، بعد از آن هم میرود. این رسالت مداحی نیست و ما نباید دنبال اینها باشیم. اگر آهنگ و سبک جدیدی بود که بر اینها، منطبق بود، خوب و قابل استفاده است.
دعاخوان خوب، مداح خوب است و بالعکس
مناجاتخوانی چه تفاوتهایی با مداحی و روضهخوانی دارد؟
مناجاتخوانی، دعاخوانی، زیارتخوانی و مداحی هرکدام حال و هوای متفاوتی دارد که خواننده باید این فضاها را درک کند. باید تشخیص بدهد وقتی مقابل حرم سیدالشهداء(ع) میایستد و عرض سلام و ادب میکند طبیعتاً این سلام با آن دعایی که میخواند، متفاوت است. گاهی حال و هوای این دعا با آن مناجات هم متفاوت است و فضای اینها باید دریافت و درک شود و منطبق بر اینها باید این حال و هوا را به مخاطب منتقل کنید.
حال و هوای مناجاتخوانی، دعاخوانی، زیارتخوانی و مداحی با هم متفاوت است و تمام اینها برای یک ستایشگرِ خوب و واقعی و کسی که میخواهد در عرصه اجتماعی، کار و تبلیغ کند، لازم و واجب است؛ یعنی از هم جدا نیستند. حالا ممکن است که الان این شاخهها از هم جدا شده باشند و بگویند فلانی دعاخوان است یا فلانی مناجاتخوان است، ولی کسی که وارد عرصه مداحی میشود باید دعاخوان خوبی هم باشد؛ چون دعاخوان خوب، مداح خوب است و مداح خوب دعاخوان خوب؛ یعنی اگر این بال را نداشته باشد، طبیعتاً در پروازش نقص دارد و اگر به سمت دعاخوانی نرود از خیلی چیزها فاصله دارد.
دعا، سبک زندگی است. دعا معرفت نفس و معرفتالله است. من اگر از این خصوصیات عاری باشم و از آنها فاصله داشته باشم، طبیعی است در مداحیام هم نقص دارم.
مهارتهای لازم برای آنکه یک مداح مناجاتخوان خوب شود
برای اینکه یک مداح، مناجاتخوان خوبی باشد به چه مهارتهایی باید مسلح و مجهز شود؟
ابتدا باید اهمیت و ضرورت دعاخوانی و مناجاتخوانی را بداند. یعنی درک کند که دعا و مناجات اسلحه مؤمن است. «قُلْ ما یَعْبَؤُ بِکُمْ رَبی لَولَا دُعاءُکُم» خداوند فرمود به بندگان بگو اگر دعای شما نبود، شاید اهمیتی به شما نمیدادم؛ یعنی اگر آدم بدون اسلحه را وارد میدان کنند، فقط تیر میخورد و میمیرد، بنابراین «الدعاءُ سلاحُ المومن»، دعا واجب و لازم است.
ابتدا باید اهمیت را تشخیص بدهند. اگر این اهمیت را تشخیص دادند، طبیعتاً به آن ترغیب میشوند که به سمت دعاخوانی رفته و احساس وظیفه کنند. اهمیت دعا خیلی بالاست و بعضیها چون دعاخوانی زحمتِ زیادی دارد، دنبال آن نمیروند. میگویند سخت است ما نمیتوانیم یا نمیشود. اگر این اهمیت را تشخیص بدهند، میفهمند به عنوان وظیفه باید دنبال آن بروند و باید زحمت بکشند و کار کنند.
پس در درجه اول، دنبال این اهمیت باشند که دعاخوانی چقدر اهمیت دارد و کاری هم ندارد. یک مقدار با مطالعه و فکر کردن درباره اهمیت دعا، برای آنها روشن میشود. روایت «الدعاءُ سلاحُ المومن» به عنوان یک نمونه کفایت میکند که البته درباره دعا، آیات و احادیث زیادی داریم.
مناجاتخوان اگر معنی دعا را نداند، فقط چَه چَه میزند
بعد از این باید دنبال سواد آن باشند. کسی که میخواهد دعا بخواند سه رکن ظاهری دارد؛ ابتدا سواد داشته باشد، یعنی متن عربی را بتواند بخواند، دوم که از این مهمتر است این است که این متن عربی را روان بخواند و سوم که باز از دومی مهمتر است و چند اثر مختلف دارد، آن است که این متن عربی را که میتواند صحیح و روان بخواند، معنیاش را هم بداند. اگر مناجاتخوان، معانی را بداند دو اتفاق خیلی مهم رخ میدهد؛ یکی اینکه جملات را با هم قاطی نمیکند، به موقع جملات را قطع و وصل میکند و دوم اینکه وقتی معنی را میداند، حال خودش هم عوض میشود؛ چون لحن جمله را میفهمد، مشخص میشود که چگونه باید بخواند. آیا باید سؤالی بخواند یا حماسی یا با تضرع؟ تکلیف او مشخص میشود؛ وگرنه اگر اینطور نباشد فقط چَه چَه میزند.
دو رکن مهمتر از اینها دارد که به عنوان روح این کار است؛ یعنی اگر سه مورد بالا را جسم بگیریم، این دو مورد بعدی به عنوان روح این کار است. روح این کار هم این است که برای خدا بخواند و دوم برای خدا بخواند. این خیلی مهم است. معمولاً این دو چون شبیه هم هستند، میپرسند این که همان است، چرا دوباره تکرار شد؟
یک: برای خدا بخواند اخلاص میشود، دو: برای خدا بخواند مخاطب را خدا قرار داده است. مثلاً من میتوانم بیایم اینجا برای خدا بخوانم ولی زمان خواندن برای کسانی که اینجا نشستند، بخوانم و مخاطب را آنها قرار بدهم و این من را از آن هدف اصلیام دور میکنم، اما وقتی هر جایی که میروم، مخاطبم را خدا قرار بدهم، حال و لحن عوض نمیشود و ارتباط وصل میشود. به دنبال وصل شدن این ارتباط برای خدا، هر کسی هم بشنود، میتواند متصل شود.
اخیراً مشهد مشرف شده بودیم. بنده خدایی سؤالی کرد. نهایتاً به این جمله رسیدیم، چون اهل دعا خواندن بود و راهکار را پرسید، اینها را برای او گفتم؛ به اضافه این یک جمله که اگر ما بتوانیم این کار را انجام دهیم، یعنی دعایی را صحیح، پاک و پاکیزه و برای خدا بخوانیم (اخلاص) و برای خدا بخوانیم (مخاطب) همین یک موجود زنده میشود و داخل نوار و موبایل، این طرف و آن طرف دست به دست میشود و هرکس در هر جایی آن را بشنود، این دعا اثر خودش را میگذارد. اگر غیر از این باشد، این اتفاق خیلی سخت و بعید است.
چرا ابتدا و انتهای مناجاتخوانی روضه میخوانند؟
یک جلسه مناجاتخوانی چگونه باید باشد؟ حین مناجات و دعا آیا نیاز است، فرد مناجاتخوان سخنرانی کند و روایت بگوید؟
در این خصوص، باید نظرِ کارشناسی و علما و کارشناسان باشد؛ کسانی که اهل دعا، اهل علم، اهل گریه و بکاء بودند، آنها باید نظر بدهند؛ نه امثال من که سلیقه خودم را اِعمال کنم. اما آنچه ما در سیره علما و بزرگان و پیشکسوتان میبینیم، تقریباً همین کاری است که ما داریم انجام میدهیم. یک روضه و توسل و بعد دعا و بعد هم در نهایت یک توسل.
این حقیقتی انکارناپذیر است که وقتی خدا به منِ رو سیاهِ گنهکار توفیق میدهد لحظاتی را بتوانم با او حرف بزنم، وقتی در ابتدا میگویم صلیالله علیک یا اباعبدالله، یک اتفاقاتی میافتد، وقتی برای امام حسین(ع) یک روضهای میخوانیم یا اشکی میریزیم، اتفاقاتی در عالم میافتد و بهنوعی راه دعا و استجابت آن باز میشود. حالا چون برای سیدالشهداء(ع) روضه خواندی و گریه کردی، دلت رقیق شده است، هر چه دعا کنی، این دعا به استجابت خیلی نزدیکتر میشود تا اینکه شما ابتدا به ساکن شروع به دعا خواندن کنید. این طبیعی است. اگر ما این روایات و احادیث را در رابطه با سلام به امام حسین(ع)، روضه برای ایشان و اشک برای حضرت نبینیم، طبیعتاً در اینجا هم نمیتوانیم استفاده کنیم و محروم میشویم.
گفتند یک قطره اشک برای امام حسین(ع) آتش جهنم را خاموش میکند. من چرا این کار را قبل از دعا نکنم؟ وقتی اینطوری زودتر میتوانم به رضایت خداوند و مغفرت خداوند برسم. طبیعی است که من باید از این استفاده کنم و چه فرصتی از این بهتر؟ اینها روی یکدیگر نیز تأثیر دارند؛ یعنی روضه روی دعا تأثیر دارد و این دعایی را که خواندید، این استغفاری که کردید روی روضه تأثیر دارد و راه را برای روضه باز میکند؛ همانطوری که روضه راه را برای دعا باز میکند و استجابت دعا را نزدیک میکند.
براساس معانی دعا میتوان روضه و روایت خواند
بیان روضه را صرفاً همراه دعا قبول دارید یا مثلاً روایت گفتن را صحیح نمیدانید؟
مجموعهای که گفتم برای مقدمه و مؤخره بود. حالا بحث اینکه لابهلای دعا اتفاقاتی میافتد، آن حالت فنی است. به طور مثال اخیراً در حرم امام رضا(ع) میخواندم و در دعای ابوحمزه به این عبارت رسیدم که «اَینَ رَحمَتُکَ الوَاسِعَة؟»، رحمت واسعهات کجاست؟ مشخص است رحمت واسعه خدا، امام حسین(ع) است. خودم با ظرافتی جواب دادم که دنبال رحمت واسعهایم. کربلا، امام حسین(ع)، همین نام امام حسین(ع) و اشاره به «السلام علیک یا رحمةالله الواسعة و یا باب نجات الاُمة» کردم. مناسبتی ایجاد شد که یک روضه کوتاه بخوانم. گاهی معنا کردن آن جملات در دعا، آدم را به سمت یک جمله روضه و یک توسل میکشاند که آن یک بحث فنی دارد و با خصوصیاتی میتوان رعایت و به موقع استفاده کرد.
مداومت مداح روی حکایتها قابل پذیرش نیست
نقل حکایتی از سوی یکی از مداحان حین مناجاتخوانی، این روزهای اخیر حواشی بسیاری ایجاد کرده است. مداحان برای طرح چنین مباحثی چه نکاتی را باید رعایت کنند؟
طبیعی است ما هر چقدر بتوانیم از روایات و احادیث استفاده کنیم، بهتر است؛ منتها گاهی شما میخواهید بگویید این روایت را داریم یا این رحمت خداست و یا نباید از دامان اهل بیت(ع) دست برداشت. بعد میگویید یک نمونه میخواهید بگویم؟ مثلاً مشحسن این کار را کرد، این گونه شد. دیدیدامام حسین درست میگفت؟! دیدید رحمت واسعه، خود امام حسین(ع) است. یعنی زمانی که اصل را برای آنها میگویید، نمونهای میآورید. مثلاً این آقا دامن اهل بیت(ع) را رها نکرد و این چیزی که گفته بودند، اتفاق افتاد.
اگر آدم بخواهد حکایتی را بگوید، باید خیلی حسابشده باشد؛ با رعایت ضوابطی اگر لازم بود آن را بیان کند وگرنه کسی بخواهد مدام دنبال حکایت باشد، خیلی قابل پذیرش نیست.
معروفشدن مناجات «مولایَ یا مولای» از صدقه سر مستمعین جلسه بود
از مناجاتهای معروف شما مناجات حضرت امیر و ذکر «مَولایَ یا مَولای» است. در مورد این مناجات بفرمایید و در مورد آن روزی که این مناجات را خواندید و سر زبانها افتاد؛ بهطوری که بسیاری از مردم، شما را با این نوا و مناجات میشناسند.
قبل از این حقیر، دیگران هم این مناجات را خواندند؛ مثلاً حاجمنصور نورایی این مناجات را در جبههها میخواند و خیلی از رزمندهها با این مناجات صفا میکردند. ما هم بیفیض و بهره نبودیم. حالا خدا خواست و ما رسوا شویم؛ وگرنه جلوتر و قبلتر از ما این بزرگواران میخواندند. حاجحسین سازور هم این مناجات را میخواند.
روندی در زندگی من رخ داد و این مسجد بنا شد و جلسات ما به اینجا منتقل شد و در ماه رمضان کسانی که قرار بود مناجات بخوانند به دلایلی نشد حاضر شوند. بعد به من گفتند. من هم خواندم و خدا پای من را اینجا بَند کرد. به لطف خداوند و برکت مسجد شهدا و مؤمنینی که نیمههای شب به عشق نجوا کردن با خدا به اینجا میآمدند ما هم بینصیب و بیبهره نشدیم؛ یعنی صدقه سر آنها این مناجات گُل کرد و من مدیون آن مؤمنین هستم. یادم نمیرود گاهی هوا سرد بود و برف سنگینی هم میآمد یا یخبندان میشد. میگفتم امشب دیگر کسی برای مناجات نمیآید، ولی میآمدند. موشکباران میشد، باز مردم میآمدند؛ یعنی زیر موشکباران، برف، یخ، سرما و با تمام مشکلاتی که وجود داشت، مؤمنینی که دلداده خدا و اهلبیت(ع) و تشنه مناجات بودند، مینشستند و مناجات میکردند و صدقه سر آنها، خداوند به ما هم لطف کرد. من واقعاً وامدار نفسها و مدیون آنها هستم.
مناجات امیرالمؤمنین امام علی (ع) با نوای مهدی سماواتی در مسجد کوفه را اینجا بشنوید:
استاد خود در مناجاتخوانی و کسی که از او این رسم را یاد گرفتید، چه کسی بود؟ بعضیها میگویند مناجاتخوانی استادی ندارد و تقلیدی است، این را قبول دارید؟
ممکن است تقلیدی باشد، اما در روند کار همان مواردی که گفتم اثرگذار است. درباره خودم نمیخواهم بگویم بدون استاد بودم و الگویی نداشتیم و صراحتاً هم نمیتوانم این را بگویم. اما آدمهایی که اینجا اهل مناجات بودند، این نفسها، این مؤمنین و رزمندگانی که برای خدا میآمدند و تا صبح گریه میکردند و بعد میرفتند شهید و مجروح میشدند، در کار من تأثیرگذار بودند و آن حال و هوا ما را برای مناجات تربیت کرد.
در هیأتها نسبت به قرآن، کمکاری کردهایم
مقام معظم رهبری امسال در ابتدای ماه رمضان به قرآن و تفسیر تأکید بسیاری داشتند. دعا و مناجاتخوانی این روزها رواج خوبی دارد. هیئتها در زمینه قرآن هم ظرفیت دارند و یا صرفاً در حد تلاوت اول جلسه میشود روی آنان حساب کرد؟
میتوانم بگویم ما کمکاری کردهایم. ظرفیتهای ما خیلی بیشتر از اینها است که بتوانیم به قرآن خدمت کنیم و از قرآن درس بگیریم و استفاده کنیم. اگر اهتمام بورزیم، واقعاً تمام هیئتها این عرصه و فضا را دارند و میتوانند در حوزه قرآن اثرگذار باشند. برگزاری جلسه تلاوت قرآن مانند جلسات مسجد، تشویق و ترغیب و کلاسی برای آموزش است. حقیقتاً باید دنبال این امر رفت.
فیلمی از این گفتوگو را اینجا ببینید: